خانم دکتر مینا

1401/03/14

سلام من فرید هستم28 سالمه یه ماجرای سکسی خیلی جالب دارم که گفتم اینجا بنویسم . ادعای ندارم که چیزی از نویسندگی میدونم صرفاً میخام خاطره ای که دارم را با دوستان به اشتراک بزارم. خب من قدم 183 هست و وزنم 95 کیلو از نظر چهره و قیافه هم بدک نیستم مدتی هم ورزشهای رزمی کار میکردم و بدن تقریباً عضلانی و سفتی دارم ، برم سر اصل مطلب خب یه روز رفته بودم خونه خواهرم و نمیدونم چم شده بود همش احساس دل پیچه داشتم که به پیشنهاد خواهرم رفتم به درمانگاهی که نزدیک خونشون بود تا دکتر ببیندم . خلاصه یه وقت از پذیرش گرفتم و منتظر نشستم تا نوبتم بشه وقتی نوبتم شد پشت در اتاق دکتر دوتا تقه به در زدم و وارد اتاق شدم با دیدن دکتر اولش جا خوردم اخه همیشه دکتری که نزدیک خونه خودمون بود یه آقای دکتر بود منم انتظار داشتم با یه دکتر مرد روبرو بشم ولی در کمال تعجب (البته در همون لحظه) یه خانم دکتر خوشگل و نسبتاً میان سال پشت میز بود و سلام کردم اونم با لبخندی جوابمو داد و رفتم نشستم روی صندلی که نزدیک دکتر بود ، خانم دکتر با لحنی شیرین و دلنشین و با لبخندی زیبا ازم پرسید خب چی شده جوون منم که از دیدن خانم دکتر یکمی دستپاچه شده بودم با یکمی خجالت گفتم نمیدونم خانم دکتر ولی از صبح همش احساس دل پیچه دارم اونم گفت خب چیزی خوردی اینطوری شدی؟ گفتم نه نمیدونم بعد گفت خب باشه اول فشار خون ازم گرفت منم که فاصله ام با دکتر از نیم متر هم کمتر بود راستش وقتی میخواست کاف رو دور بازوم ببنده و دستش با دستم تماس داشت از نرمی و لطافت دستاش خیلی لذت میبردم وقتی کاف رو دور بازوم بست به شوخی بهم گفت ماشاالله ورزشکارم هستی که منم گفتم بله یه مدتی سخت ورزش میکردم خانم دکتره هم گفت بله معلومه بعدش شروع کرد به فشار گرفتن و بعدش گفت فشارت که خوبه بعد گوشی که توی گوشش بود رو آورد که صدای قلبم رو چک کنه یه دستشو گذاشت پشتم و خودشو خیلی بهم نزدیک کرد و گوشی رو هی اینطرف و اونطرف قرار میداد و با اون دستش که پشتم بود هم منو به طرف خودش فشار میداد بعد یهوئی بهم گفت پیراهنتو بده بالا تا بهتر بتونم چک کنم منم پیراهنمو دادم بالا اینطوری دیگه قشنگ سینه‌ها شکمم جلوش لخت نمایان شده بود خانم دکتر هم انگار بدش نیومده بود از دیدن بدنم هی با گوشی بازم هی میزاشت روی سینه هام و اطراف شکمم بعد هم گوشی رو از گوشش درآورد و با دستاش شروع کرد به معاینه شکمم هی با اون دستای نرمش تقریباً همه جای شکممو لمس میکرد و گاهی هم فشار میداد و ازم میپرسید درد دارم یا نه ؟ واقعیتش این بود که دیگه اصلاً یادم رفته بود که برای چی اومده بودم از بس این خانم دکتر جذاب و لطیف و خوش برخود و یکمی هم شیطون بود که فراموش کرده بودم چم بود همش به خانم دکتره و کارهائی که میکرد متمرکز شده بود و بعضی وقتا با تأخیر جواب میدادم بلاخره همه این مثلاً معاینه ها در عرض چند دقیقه‌ای تموم شد و خانم دکتر گفت فکر نمیکنم چیز خاصی باشه ولی برات یه دارو مینویسم که تحرکات روده را کمتر کنه بهتر میشی منم ازش تشکر کردم راستش دوست داشتم بیشتر معاینه ام میکرد وقتی نسخه را نوشت داد دستم منم ازش تشکر کردم یهوئی یه چیزی به ذهنم رسید ازش پرسیدم خانم دکتر اگر خوب نشدم چی ؟شما بازم هستید بیام پیشتون؟ اونم گفت چیز خاصی نیست خوب میشی ولی اگر فکر میکنی با این دارو بهتر نشدی من روزهای زوج اینجام منم تشکر کردم و ازش خداحافظی کردم و از اتاق زدم بیرون وای توی دلم و پیش خودم همش خیال‌بافی میکردم که چی میشه من این خانم دکتره را بکنمش لعنتی هم خوشگل بود هم خوش اندام یه جوری دلمو برده بود که نمیشد از فکرش دراومد . دیگه رفتم خونه خودمون و ولی همش به خانم دکتره و اینکه موقع معاینه چطوری داشت از تن و بدنم لذت میبرد فکر میکردم به خودم میگفتم حتماً اونم دلش میخاسته که اینطوری بدنمو لمس میکرد به خودم گفتم باید بازم برم ببینمش اگر خودشم پایه باشه یه چراغ سبزی نشون میده بلاخره . یک هفته از وقتی رفته بودم پیشش گذشته بود که بازم رفتم همون درمانگاه و سراغشو گرفتم که هستش یا نه؟ که خوشبختانه حضور داشت و یه وقت گرفتم و منتظر بودم ولی هیچیم نبود فقط دلم میخواست ببینمش و اونم دوباره مثل قبل معاینه ام کنه دیگه نزدیک بود نوبتم بشه که گفتم خب برم تو چی بگم اخه منکه چیزیم نیست؟ همش دنبال یه بهونه میگشم که نوبتم شد و رفتم دوباره در زدم اونم گفت بفرمائید رفتم داخل تا منو دید انگار شناخته باشه با همون لبخند خوشگلش گفت عه دوباره چت شده؟رفتم نشستم کنارش و الکی گفتم خانم دکتر حالم خوب نیست نمیدونم چم شده گفت اون داروهارو خوردی بهتر نشدی؟ گفتم خوردم اون مشکلم خوب شد ولی بازم حالم بده ممنون میشم دوباره دقیقتر معاینه ام کنید حرفهام خیلی مسخره خنده‌دار بود خانم دکتر هم گفت باشه عزیزم دوباره مثل قبل شروع کرد معاینه کردن و نزدیک به هم قرار داشتیم اون کار خودشو میکرد منم دیدم زانوی پام نزدیک ران پاش قرار گرفته گفتم بادا باد پامو میچسبونم بهش ببینم عکس العملش چیه ؟ همینطوری که اون داشت معاینه میکرد منم زانومو چسبونم به رونش یکمی فشار به رونش دادم یکمی پامو عقب کشیدم دیدم هیچی نگفت دوباره پامو چسبوندم بهش اینبار یکمی بیشتر به پاش فشار دادم ببینم متوجه میشه یا نه اینبار دیگه پامو عقب نکشیدم و نگه داشتم دیدم انگار نه انگار هیچی نگفت و منم یکمی بیشتر جرأت کردم و همینطوری که زانوم به پاش چسبیده بود اروم شروع کردم مالوندم زانوم به رونش یکمی سرشو آورد بالا و یکمی بهم نگاه کرد راستش اولش خیلی ترسیدم ولی اونم هیچی نمیگفت بعد یه کاری کرد که داشتم از تعجب میمیردم خانم دکتره یهوئی صندلیشو کشید جلوتر و بهم گفت بهتره که بیشتر و دقیقتر معاینت کنم راستش اینقدر نزدیکم شده بود میشه گفت تقریباً توی بغل همدیگه بودیم زانوی پام وسط پاهاش افتاده بود خانم دکتر هم منو با اون دستش هی به سمت خودش فشار میداد دیگه قشنگ بهم حالی کرده بود دلش میخاد منم دیگه نامردی نکردم دستمو بردم سمت کسش و اروم دستمو گذاشتم رو کسش وقتی دستمو روی کسش حس کرد یه تکونی خورد و یه اه کوچیکی کشید منم دیگه کس داغشو گرفتم توی دستم و داشتم اروم میمالیدمش هیچی به هم نمیگفتیم خانم دکتره که کاری نمیکرد فقط من داشتم با کسش ور میرفتم اونم اروم و تقریباً بی صدا نفس نفس میزد و اه میکشید صورتهامون روبروی هم نبود سرمون کنار هم قرار داشت اروم یه بوسی از گردنش زدم و همینطوری داشتم با کسش بازی بازی میکردم و لذت میبردم کسش معلوم بود تپل و گوشتی بود دم گوشش گفتم خوبه دوست داری؟اونم سرشو تکون داد که یعنی اره واقعاً داشتم دیونه میشدم کیرم بدجور شق شده بود دستشو گرفتم و ارودم رو کیر گذاشتم اونم شروع کرد مالیدن کیرم کم کم داشت صداش بلندتر میشد بهش گفتم یواشتر یه موقع یکی میشنوه اونم کیرمو یکمی محکم گرفت فشارش داد گفت لعنتی چه کیری داری ؟ دارم میمیرم ، گفتم فکر کنم الان اینجا جاش نباشه بزار یه وقت دیگه خودشو ازم جدا کرد شهوتو میشد از چشماش خوند بدجور مست شهوت شده بود تلفن را برداشت یکمی صداشو صاف کرد به پذیرش گفت تا وقتی نگفتم کسی نیاد داخل دارم مریضو معاینه میکنم و بعد گوشی رو گذاشت فهمیدم که خیلی داغتر از اونی هست که فکر میکردم بهم گفت پاشو وایسا منم ایستادم خودش شروع کرد باز کردن دکمه و کمر بند شلوارم منم کمکش کردم سریع شلوار و شورتمو کشید پایین و کیرم مثل فنر پرید بیرون و جلوی صورتش شق قد علم کرد با دیدن کیرم یه جوووووونی گفت که من بیشتر حال کردم کیرمو گرفت توی دستش هی میمالیدش و جون جون می‌گفت یکمی به من نگاه کرد توی چشماش میخوندم که داره بهم میگه منو بکن منو جرم بده همینطوری که داشت کیرمو میمالید دستمو بردم پشت سرش و اوردمش نزدیک کیرم صورتش چسبید به کیرم گفتم دوست دارم برام بخوریش اونم یه نگاهی کرد انگار معلوم بود تا حالا ساک نزده شایدم این اولین بارش بود داشت با یه مرد دیگه ای سکس میکرد کیرمو به لبش مالیدم و اروم به لبش فشار دادم اونم لبشو باز کرد و کیرمو کردم توی دهنش واقعاً معلوم بود اینکاره نیست چون دندونهاش به کیرم میخورد ولی کیف میکردم گفتم مک بزن خوشگلم اونم انگار فهمید باید چکار کنه شروع کرد با لبهاشو زبونش به کیرم حال دادن کم کم خودشم داشت کیف میکرد منم داشتم با پستوناش حال میکردم کیرمو درآورد گفت یالا وقت ندارم نمیتونم خیلی معطل کنم یه تخت اونجا بود بردمش کنار تخت و شلوار و شورتشو گرفتم کشیدم پایین وای چه کس و کونی میدیدم لعنتی رونهاش تو پر و سفید و کسش تپل و خوشگل ، ولی یکمی مو داشت که به نظرم جذابتر هم بود نمیدونم چرا ولی به حالت قمبل روی تخت خمش کردم از دیدن کون سفیدش داشتم میمیردم دیونه کننده بود بدنش دلم میخواست حسابی کونشو بلیسم ولی وقت نداشتیم سریع لای کس و کونشو یه لیسی زدم تا خیس بشه و کیرمو هر جوری بود با کسش میزون کردم و کردمش تو کسش تا کیرم رفت تو کسش یه ناله ای زد منم شروع کردم تند تند تو کسش تلمبه زدن وای که بینهایت حال میداد محکم داشتم تو کسش تلمبه میزدم اونم جلوی دهنشو گرفته بود تا صداش در نیاد منم دیوانه وار داشتم میکردمش نمیدونم شاید سه یا چهار دقیقه بیشتر طول نکشید داشت ابم میومد تندترش کردم لحظه آخری که دیگه نزدیک بود ابم بزن بیرون از کسش درارودم ابم ریخت روی کون تپل و سفیدش اونم فکر کنم کیف کرده بود نمیدونم من که بینهایت لذت برده بودم دستمال کاغذی از روی میزش برداشتم اول کیر خودمو پاک کردم چندتا دستمال کاغذی هم برداشتم ابمو از روی کونش و کمرش پاک کردم خانم دکتره هنوز خم مونده بود فکر کنم هنوز تو حس گائیده شدن کسش مونده بود منم نشستم بین رونهاش و دهنمو چسبوندم لای کس و کونش و شروع کردم براش لیسیدن اونم هی هوم هوم میکرد از بین پاهاش بهم نگاه میکرد دستش جلوی دهنش بود چشماش قرمز شده بود هی هوم هوم میکرد منم زبونمو میکردم توی کسش یا لای کونش و سوراخ کونشو لیس میزدم بیچاره دیگه نتونست رو پاش وایسه داشت میافتاد که بغلش کردم و روی تخت خوابوندمش بدنش داشت میلرزید به زور بهم گفت بسمه دیگه تورو خدا بسه بسه منم دیگه کاریش نداشتم یکمی دراز کشیده بود و داشت کسشو سینه شو چنگ میزد و ناله میکرد هی می‌گفت وای کشتی منو منم خم شدم لبشو بوسیدم گفتم بهتره دیگه بلند بشی ، کمکش کردم بلندش کردم منو گرفت بغلم کرد محکم منو به خودش فشار داد دم گوشم گفت خیلی حال کردم منم ازش خیلی تشکر کردم عذر خواهی هم کردم گفت حرفشم نزن منم خودم خیلی دلم میخواست بلاخره کمکش کردم لباسشو مرتب کرد منم لباسمو مرتب کردم ولی بوی سکس اتاقو گرفته بود پنجره اتاقشو باز کرد تا هوا عوض بشه وقتی به صورت هم نگاه میکردیم از کاری که با هم کرده بودیم خنده مون میگرفت که یهوئی چی شد که هردومون تصمیم گرفتیم با هم سکس کنیم ؟! اونم توی درمانگاه و توی اتاق پزشک . بعدش خانم دکتر صورتشو با آب شست و یکمی حالش سرجاش اومد برگشت بهم گفت لعنتی من الان دیگه چطوری بقیه رو معاینه کنم ؟ گفتم خب معاینه نکن بیا با هم بریم تا بیشتر با هم حال کنیم ، یکمی فکر کرد گفت اره این بهترین کاره چون اونجوری که دلم میخواست نشد بهم گفت تو برو بیرون منتظر باش تا منم بیام با هم بریم . منم از اتاق اومدم بیرون ولی به این فکر میکردم که خره یه چیزی گفتی تو که الان جائی رو نداری میخواهی اینو کجا ببریش ؟ بعد خانم دکتر هم اومد بیرون بهم اشاره کرد برم کمی پائینتر از درمانگاه منم رفتم و منتظرش شدم با ماشین اومد سوارم کرد و راه افتادیم . تو ماشین همش دستش توی دستم بود لامصب خیلی خوشگل و کردنی بود . یکمی که دور شدیم گفت اسمت نوید بود دیگه اره؟منم خندیدم تازه یادم اومد که اسمشو نمیدونم گفتم اره نوید هستم ولی من اسم تورو نمیدونم ؟گفت منم مینا هستم گفتم اسمت هم مثل خودت قشنگه اونم خندید و گفت فکرشم نمیکردم با هم سکس کنیم ولی خیلی حشریم کردی الانم داغه داغم دلم میخاد حسابی بهم حال بدی گفتم باشه مینا جون فقط یه مشکلی هست گفت چه مشکلی ؟گفتم راستش من جا و مکانی ندارم نمیدونم بریم کجا ؟گفت مشکلی نیست عزیزم میریم خونه من گفتم برات مشکلی پیش نیاد ؟گفت نه کسی خونه نیست ، منم خوشحال شدم و مینا منو برد خونشون . وقتی وارد خونه اش شدیم مینا که از منم حشری تر شده بود زودی دستمو گرفت و برد سمت اتاق خوابش و هی ازم لب میگرفت بدجور داغ کرده بود دیگه همدیگرو دوباره لخت کردیم بهش گفتم اونجا نشد کستو برات بخورم دلم میخاد حسابی کستو برات بلیسم ، خوابوندمش رو تخت وای کسش محشر بود دهنمو چسبوندم به چاک کسش و زبونمو میکشیدم لای کسش ، کسش خیس اب بود ولی منم دیونه اش بودم و برام مهم نبود داشتم برای کسش خودکشی میکردم اونم هی اه و ناله میکرد بدنشو پیچ و تاب میداد واقعا عالی بود اگر میشد که دوست داشتم همینطوری فقط کسشو براش بخورم دیگه بعد از چند دقیقه مینا با اه و ناله ازم خواهش میکرد بلندشم بکنمش . منم بلند شدم نشستم جلوی کسش پاهاشو گرفتم توی دستم و دادمش هوا کیرمو گذاشتم لای کسش و تو چشمای خوشگلش نگاه کردم گفتم حاضری مینا جون اونم گفت اره اره نوید جونم بکن تو کسم وای بکن تو کسم منم کیرمو فرو کردم تو کسش . سکس تو درمانگاه خیلی بهم حال داد ولی اینکه دشتم با خیال راحت میگائیدمش بیشتر مزه میداد بدون هیچ استرس و نگرانی داشتم تو کسش تلمبه میزدم و خوابیده بودم روش سینه هاشو نوبتی مک میزدم و کسشو براش میگائیدم مینا هم همش اه و ناله میکرد و هی میگفت قربونت بشم نوید جون وای بزن بزن کسمو بکن جرم بده خودش پاهاشو تا جائی که میتونست داده بود بالا تا بتونم عمیقتر تو کسش فرو کنم دیگه ابمم که تازه اومده بود سکسم طولانی تر شد و داشتم حسابی براش تلمبه میزدم مینا هم همش کیف میکرد بهش گفتم قمبل کنه اونم برام قمبل کرد از عقب کردم تو کسش ولی کونش داشت منو میکشت اخه لعنتی کون گرد و خوشگلی داشت همینطوری که از عقب تو کسش میزدم انگشتمو میمالیدم روی سوراخ کونش مینا هم هی ناله میزد کم کم انگشتمو به سوراخ کونش فشار میدادم و قشنگ معلوم بود مینا لذت بیشتری میبره دیگه انگشتمو خیسش کردم و فرو کرد تو کونش که جیغش دراومد منم به جیغ کشیدنش اعتنائی نکردم و انگشتمو بیشتر فرو کردم تا بیخ انگشتم تو کوش بود مینا هی میخاست با دستش دستمو بگیره تا انگشتم از کونش دربیاد ولی نمیزاشتم هی محکم تو کسش تلمبه میزدم میگفتم مینا تو جنده منی اونم اه میکشید ولی معلوم بود کونشم درد گرفته هم درد میکشید هم لذت میبرد دوتا دستشو با یه دستم گرفتم و با اون یکی دستم دیگه راحت داشتم انگشتش میکردم مینا سرش روی تشک بود هی با ضربه های من تو کسش تکون تکون میخورد هی میگفتم مینا کونت فوق العادست کونتو میخام بکنم هی تو کسش میزدم انگشتش میکردم دیگه سوراخ کونش انگار یکمی شل کرده بود دومین انگشتمو هم کردم تو کونش که دوباره جیغش دراومد و هی با خواهش و تمنا میگفت تورو خدا نوید جون در بیار تورو خدا دربیار ولی گوشم بده کار نبود هی میگفت دوست دارم از کون بگامت دیگه اینقدر حشری شده بودم که کیرمو از کسش دراوردم سریع کردمش تو کونش بیچاره چنان دردی را تجربه کرد که فکر کنم هیچ وقت تجربه نکرده بود بدبخت دیگه صداش در نیومد داشت تشک و بالشتو گاز میگرفت منم کیرمو تا بیخ کرده بودم توکونش دیگه صداش در نمیومد منم تکون نمیخوردم تا کونش شل کنه هردومون ساکت بودیم کیرم تو کونش بود تعجب کرده بودم که چرا داد و هوار نمیکنه تا دردش براش کمتر بشه خلاصه همینطوری یکمی بی حرکت بودیم گفتم مینا جون فدات بشم قربونت بشم ولی بخدا کونتو نمیکردم جفا کرده بودم مینا گفت خفه شو لعنتی دارم از درد میمیرم درش بیار دیگه پارم کردی با عصبانیت حرف میزد ولی در موقعیتی نبود که کاری بتونه بکنه . منم میدونستم الان در بیارم دیگه نه بهم کس میده و کلا رابطه تمومه . به خودم گفتم همین یک باره دیگه معلوم نیست بازم بتونی بکنیش پس تو عشق حالتو از این کس و کون ببر . بعد کم کم شروع کردم تلمبه زدن تو کونش هی مینا فحش میداد منم هی تلمبه میزدم دستمو بردم لای کسش و کسشو براش میمالیدم تو کونش تلمبه میزدم شاید ده دقیقه داشتم از کون میکردمش که مینا داشت ناله میکرد دم گوشش گفتم دیدی بدت نیمود کون دادی اونم میگفت خفه شو ولی داشت حال میکرد منم هی کسشو میمالیدم تا بیشتر حال کنه دیگه داشتم محکم تو کونش تلمبه میزدم مینا هم اه و ناله هاش بیشتر شده بود هی میگفت اخ وای جون اخ ای جرم دادی جرم دادی که منم ابم اومد همشو ریختم تو کونش و افتادم روش با هم خوابیدیم رو تخت مینا زیرم ولو شده بود کیرم تو کونش نبض میزد منم پشت گردنشو میبوسیدم خیلی حال کردم از گائیدن کونش واقعا اگر نمیکردم ناحقی کرده بودم اون کون کردنی باید گائیده میشد . بعد از یکی دو دقیقه مینا گفت نمیخواهی بلند بشی دارم له میشم . منم از روش بلند شدم و کیرمو از کونش دراوردم ابم از سوراخ کونش ریخت بیرون و از چاک کسش سرازیر شد مینا سریع بلند شد رفت دستشوئی چند دقیقه بعد برگشت وای ازش خجالت میکشیدم که کونشو گائیده بودم نمیدونستم الان چی بهم میگه ؟ مینا لخت اومد توی اتاق منم نگاهش میکردم رفت سر میز توالت یه کشو را باز کرد یه پماد دراورد بهم گفت برو اونطرف منم کنار کشیدم خوابید رو تخت دمر شد پماد را دستم گفت لعنتی کونمو جر داد از این پماد بمال به سوراخم منم پمادو ازش گرفتم و لای کونشو باز کرد مینا خودش دوطرف کونشو گرفت باز نگه داشت منم از پماد حسابی مالیدم به سوراخ کونش وای خیلی حال میداد انگشتم که چرب بود کردم تو کونش مینا گفت اخخخخ نوید بسه دیگه لعنتی کونم میسوزه گفتم بزار توشو چرب کنم تا کمتر بسوزه و داشتم حسابی تو کونشو انگشت میکردم کیرم دوباره سیخ شده بود دوباره دو انگشتی کردم تو کونش مینا بازم اخخخ گفت منم حشری بودم دیونه بودم برای کونش با پماد کیرمو چربش کردم همینطوری که دمر خوابیده بود کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش تا میخاست بگه نه کردم تو کونش و دوباره شروع کردم تلمبه زدن تو کونش مینا دیگه اه و ناله میکرد و انگار از اینکه سوراخ کونش باز شده بود کیف میکرد هی میگفت اخخخ بکن بکن بکن منم تو کونش محکم تلمبه میزدم واقعا کونشو داشتم میگائیدم ابمم که دیگه تموم شده بود راستش فقط لذت تلمبه زدن داشتم دیگه اونطوری حشری نبودم ولی مینا داشت کیف میکرد و همش اه و ناله و ازم میخاست محکمتر بکنمش منم هرچی توان داشتم گذاشته بودم براش و میکردمش دیگه مینا چندتا جیغ کشید ارضا شد منم دیگه تلمبه نزدم و کشیدم بیرون و افتادم کنارش مینا نفس نفس میزد بغلش کردم و مینا پشتش به من بود کیرمو کردم لای رونهاش و مینا کیرمو با رونهاش فشار میداد و اه میکشید و میگفت وای لعنت به تو نوید دارم از لذت میمیرم تا حالا اینطوری لذت نبده بودم منم میبوسیدمش و گفتم مینا جون دیونتم بخدا میمیرم برات و محکم بغلش کرده بودم میبوسیدمش مینا هم دیگه عصبانی نبود و قشنگ کونشو داده بود توی بغلم و خوابیده بود واقعا حال بینظیری بود برام . نمیدونم چقدر توی بغل هم خوابیده بودیم و بلند شدیم وقتی با مینا چشم تو چشم شدم یکمی هردو به هم نگاه کردیم و زدیم زیر خنده واقعا لذت بخش بود هم برای من هم برای مینا ، بعد من گفتم اگر اجازه بدی من دیگه برم . مینا گفت بیا با هم بریم دوش بگیریم من گفتم میترسم بریم حموم و دوباره شیطون گولم بزنه مینا هم زد زیر خنده و گفت نه دیگه خبری نیست فقط میتونی تنمو برام بشوری گفتم باشه عشقم با هم رفتیم حموم و منم تنشو براش میشستم و کلی میبوسیدمش و کیف میکردم بعدشم اومیدم و لباسهامونو تنمون کردیم و من دیگه باید میرفتم و وقتی میخاستم دیگه ازش خداحافظی کنم گرفتمش بغلش کردم ازش عذر خواهی کردم مینا هم گفت شمارتو بده تا باهم در تماس باشیم منم شمارمو بهش دادم . الان دیگه با هم هستیم و هر زمان که مینا موقعیت داشته باشه خبرم میکنه و میرم و با هم حسابی خوش میگذرونیم .

نوشته: نوید


👍 46
👎 27
148001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

877541
2022-06-04 01:58:16 +0430 +0430

وقتی اینقدر با عموجانی میزنی که فکر میکنی هر دکتری بری بهت میده ولی وقتی میری داخل مطب دکتر میبینی اکبر آقا سیبیل سیاه متخصص حفر های گوارشی منتظرته!! 😁 👿 😀


877552
2022-06-04 02:28:04 +0430 +0430

آقا نوید مطمینی این خاطره با اصغر بخیه آمپول زن محلتون نیست

6 ❤️

877563
2022-06-04 03:45:24 +0430 +0430

دو تا درمانگاه هست برم یه سری بزنم بهشون🤣🤣🤣

2 ❤️

877565
2022-06-04 04:03:36 +0430 +0430

داستانت خیلی باگ داشت اگه کسی حوصله داشته باشه باگ هاتو بگیره کونت پارس معلوم میشه زاده تخیله ولی از نظر فانتزی خوب بود خوشم اومد

3 ❤️

877572
2022-06-04 05:08:01 +0430 +0430

سلام اقا نوید،داستانت فانتزی بود ولی خوب بودخوشم اومد کاری ب راستو دروغش ندارم .و اینکه یکم تو نوشتن از نقطه ویرگول و امثال اینا استفاده کن،موفق باشی

2 ❤️

877586
2022-06-04 06:45:39 +0430 +0430

نوید جان فک کنم این خاطره رو مامانت تعریف کرده ، زمانی که رفته پیش دکتر اقا و اونم از خجالتش در اومده . دیوث جقی توهم دیگه چقدر ؟ دست هرچی فیلم هندی رو از پشت بستی . به نظرم ساقی تو عوض کن جنس هاش بدجور توهم زاس

0 ❤️

877592
2022-06-04 07:31:41 +0430 +0430

داستان رو که نخوندم.
فقط تو فریدی، نوید نویسنده‌س؟ خودت بی‌سوادی، املا گفتی به نوید؟
دوست داشتی نوید باشی، اسمت رو فرید گذاشتن؟
فریدی، هرجا بری خودت رو نوید معرّفی می‌کنی؟
چی حواله‌ت کنم؟ به احترام اسم نوید، ازت می‌گذرم! شانس اوردی!

5 ❤️

877604
2022-06-04 09:52:52 +0430 +0430

اگه فریدی، پس ریدی
اگه نویدی پس چرا نریدی؟ 😀

2 ❤️

877627
2022-06-04 11:58:49 +0430 +0430

عجب اخه یه دکتربه همین راحتی اونم رانداولوتومطب وا میده

2 ❤️

877639
2022-06-04 13:20:34 +0430 +0430

آخ نوید نوید نویییییید
کیرم تو کونت دوید

1 ❤️

877650
2022-06-04 14:08:00 +0430 +0430

بازم شروع شد قضیه طول و عرض و ارتفاع و سایز همه جای بدن
https://shahvani.com/forum/topic/واقعی-ترین-داستان-سکسی-من-

1 ❤️

877715
2022-06-04 22:12:22 +0430 +0430

متکه فقط کامنت بچه ها را میخونم
چون داستانها مزخرف و دروغه
خوب بهت جواب دادن برو حالشو ببر با اون. وزن مسخره ت

1 ❤️

877716
2022-06-04 22:55:50 +0430 +0430

نه لایک میدم و نه دیسلایک.

داستان واضحا دروغ بود. ولی ذهن خلاقت مانع از دیسلایک شد

0 ❤️

877720
2022-06-04 23:26:56 +0430 +0430

کسی که ۲۰ سال از عمرشو صرف درس خوندن کرده بدون ترس از بیماری و ایدز و این حرفا بدون کاندوم به تو داد اونم از کون؟
چقدر حق زدی که مخت گوزیده؟هان احمق؟
نوید از اینجا تا ابد کیرم تو کونننننننننننن ننت دوید

2 ❤️

877722
2022-06-04 23:47:18 +0430 +0430

ریده

0 ❤️

877727
2022-06-05 00:18:55 +0430 +0430

مسابقه دروغه مگه؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

877800
2022-06-05 08:39:39 +0430 +0430

همه چی خوب بود بجز بخش اوله تخیلاتت که گفتی برگرفته از واقعیاته
دیوث فکر کردی تخت مطب مثله همون تختیه که مامانت روش میده؟ اوبی زیر تخت مطب چرخ داره و امکان نداره کسی روش تلمبه بزنه و همسایه بقلی نفهمه . اوبی مریض بعد از تو که حق ویزیت داده بود توو صف بود نپرسید چ گوهی میخوری ظریف ترین نکته رو هم دوستمون گفت ک بدون کاندوم دکتره همینحوری بهت داد کصمغز مگه چقد سخته بگی این کصشرا حاصل تراوشاته ذهنه جقیته؟

0 ❤️

877867
2022-06-06 00:18:23 +0430 +0430

تو بیمارستان رفتی حموم بعد از سکس اونم با دکتر عمومی بیمارستان ،اون دکتر جنده مگه پزشک شیفت نبود ؟؟
،اون دکتر جنده هم هیچ مریضی نداشت ؟؟؟

0 ❤️

878986
2022-06-12 02:14:02 +0430 +0430

قشنگ معلوم بود
داستانت کستانی پیش نیست

0 ❤️

889725
2022-08-12 09:00:08 +0430 +0430

کاش میبودم کون خانم دکترو وقتی میگاییدی نگاش میکردم

0 ❤️

889936
2022-08-13 07:50:16 +0430 +0430

من نمیدونم چه اصراریه همه هم میخوان کون بکنن، خو کونیا غیر از اینه که کون میدین، ولی توهم کون کردن میگیرین، بسه دیگه، چه گیری کردیم بین مشتی جقیه کونی و در آخر اینکه کاش بابات اونشب خواب میفتاد تا کائنات با توی جقیِ قُرُّمدَنگِ دو سر قافِ بچه قاشقی آشنا نمیشد.

0 ❤️




آخرین بازدیدها