دوستش نداشتم اما الان عاشقشم

1392/07/22

سلام دوستان اسم من ستاره 20سالمه،من توی یکی از شهرای خوزستان زندگی میکنم من یه سالی هست که عقد هستم به اسرار مادرم با پسر خالم که اصلا بهش هیچ علاقه ای نداشتم نامزد کردم ولی الان عاشقشم،منو علی نامزدم وقتی باهم برای اولین بار تنها شدیم خیلی استرس داشتم به اسرارش مجبور شدم دانشگاهو بپیچونم برم خونشون اخه بابام خیلی گیر میداد،اولش سلام کردیم بهم دست دادیم بعدلباشو اورد جلو فکر کردم میخواد لبامو ببوسه ولی پیشونیمو بوسید پیس خودم ضایع شدم ،رفتم نشستمو مانتو رو دراوردم بهش گفتم برام یه لیوان اب بیاره،خیلی استرس داشتم ازش میترسیدم ابو که خوردم کنارم نشست من براش حرف میزدمو اون فقط نگاهم میکرد حالت نگاهش عوض شده بود صورتشو بهم نزدیک کرد نفساش میخورد تو گردنم شروع کرد به اروم بوسیدن گردنمو لبام منم حسابی حول شده بودم ولی لذت هم میبردم بهش کم کم حس کردم کیرش بلند شده خیلی ترسیدم شروع کرد به دراوردن لباسام تاپمو سوتینمو دراورد بهم گفت همیشه ارزو داشتم سینهاتو لمس کنم همینطور که افتاده بود روم یکی از سینه هامو میخوردو یکی دیگه رو تو دستش فشار میداد بیشتر رفت پایین شکممو لیس میزد شلوارمو از پام دراورد یکم خجالت کشیدم بهش گفتم نکن خجالت میکشم دوباره گرفتم بغل یکم لبامو خورد گفت عزیزم خجالت چرا من شوهرتم منم دیگه هیچی نداشتم بهش بگم کمکمش کردم لباساشو دربیاره فقط شرت پاش بود از زیرش کیرش بلند شده بود شرتشو که خواست دربیاره چشمامو بستم لبامو گردنمو میخورد کیرشم از رو شرت میمالوند به کسم دیگه کسم خیس شده بود اروم شرتمو دراورد بهش نگاه میکرد گفت چه تپله خوشم میاد،زبونشو گذاشت لاش اینقدر خورد تا ابم اومد بعد یهو دیدم کیرشو گذاشت روکسم گفتم میخوای چیکار کنی گفتم میخوام مطمءن شم که دیگه مال خودمی گفتم ماهنوز عقد نکردیم نمیشه گفت خیلی زود عقدت میکنم خواستم دوباره حرف بزنم لباشو گذاشت رولبامو نزاشت حرف بزنم کیرش روکسم بازی میداد اولش سرشو یکم فشار داد تو عقب جلو کرد بعداز چند بار یهو کیرشو کرد تو احساس کردم کسم منفجر شد اخه کیرش کلفت بود دید خیلی گریه میکنم دلش برام سوخت کسمو تمیز کردو گرفتم توبغلشوارومم کرد دوهفته بعدشم عقد کردیم.

نوشته: ستاره


👍 1
👎 0
44102 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

401285
2013-10-14 05:44:02 +0330 +0330
NA

خب همين؟حالا نتيجه چي شد؟ريدم به داستانت ديگه ننويس.

0 ❤️

401286
2013-10-14 05:55:27 +0330 +0330
NA

به اسرار مادرت یا به اصرار مادرت؟

طبق معمول : “رفتم نشستمو مانتو رو دراوردم بهش گفتم برام یه لیوان اب بیاره،خیلی استرس داشتم ازش میترسیدم ابو که خوردم کنارم نشست” :|

0 ❤️

401287
2013-10-14 06:00:30 +0330 +0330
NA

گمشو بابا بو گندو

0 ❤️

401288
2013-10-14 06:01:33 +0330 +0330
NA

نامزد بازی خیلی خوبه.

1 ❤️

401289
2013-10-14 07:23:40 +0330 +0330
NA

ای ول به هم استانیه خودم بهتون تبریک میگم به پایه هم پیر بشین ایشالله اونی هم که گفت بو گندووو ، حرفه دهنوش بفهمه خودششهههه

1 ❤️

401290
2013-10-14 07:48:00 +0330 +0330

نمیگم دروغه ولی،،،،،،
اصلا ازش خوشم نمیومد بعد بی هوا گفت خونه خالیه بیا کس بده منم دانشگاه رو پیچوندم با کله رفتم…بعد یهو عاشقش شدم…
منظورتو درست فهمیدم!؟!؟!؟!؟!؟

0 ❤️

401291
2013-10-14 07:55:31 +0330 +0330
NA

طول داستان رابطه ی مستقیم با زمان ارضا شدن داره!!! :)) :))
خیلی مسخره بود چون میخواستی ازد کنی بش دادییییی؟ بی هیچ علاقه و عشقی؟ به اصرار (اسرار) مادرت ازدواج کردی؟ مگه میخوای مانتو بخری؟ به قول پسرا کیرم تو داستانت

0 ❤️

401292
2013-10-14 08:08:22 +0330 +0330
NA

بازم خوبه یه نوآوری داشت…بجا شربت از آب استفاده شده بود!!
ولی خواهشا دیگه ننویس چون عمرا نویسنده خوبی بشی…ببین چقدر با احترام بهت گفتم!!پس دیگه ننویس دختر خوب

0 ❤️

401293
2013-10-14 10:30:44 +0330 +0330
NA

Karon39
دادا در حدی نیستی که بخوام جوابتو بدم با هم دعوا نداریم که دختره به قول خودش اصلا از پسره خوشش نمیومده بعد با یه کس دادن شده عشقش این عشق قد یه توف هم ارزش نداره.

0 ❤️

401295
2013-10-14 13:20:43 +0330 +0330

امثال اين آدمها تقصير ندارن . بايد گفت كير تو آموزش و پرورش و آموزش عالي و دانشگاه آزاد كه يه مشت بي سواد تحويل مملكت ميدن ! اسرار… حول… يا : لذت هم ميبردم بهش!!! نميدونم به چه زبونيه؟ فلذا…نتيجتا: واسه كس دادن سواد لازم نيست!!!

0 ❤️

401296
2013-10-14 16:27:03 +0330 +0330
NA

راننده تاکسی
متاسفانه ادمایی هستن که هنوز به طور قبیله ای زندگی میکنن. از هرکسی که هم قبیله ایش باشه شدییییییییید دفاع میکنن و اگه به هم قبیله ای شون توهین بشه شدیییییید حمله.
مشکل دفاع کردن از کسی نیس مشکل دفاع کور کورانه به صرف همشهری هم استانی یا هم میهن بودنه بدون هیچ توجهی به این که اصن موضوع چی هس
خیلی زشته که ما تو قرن 21 هنوز قبیله ای زندگی میکنیم. این مسئله رو تو خیییییییییییییییلی جاهای دیگه ام دیدم

0 ❤️

401298
2013-10-14 16:39:22 +0330 +0330
NA

کسو شعره

0 ❤️

401299
2013-10-15 12:30:32 +0330 +0330

تخمی بود، دیگه ننویس. . . . . . . . . . . . .
میدونم که چون دوست داری که لذت خودت رو با دیگران تقسیم کنی اومدی اینجا داستان بنویسی ولی چیزی که ارزش نداره که نباید بنویسی. نتیجه اینکه شاشیدم تو داستانت. دیگه ننویس.

0 ❤️




آخرین بازدیدها