اولین تجربه سکسی من با زهره

1395/12/27

من و زهره از طریق دوستان مشترک با هم آشنا شدیم و خیلی سریع شروع کردیم
ب قرار گذاشتن های بیرون اولین باری ک بوسیدمش
توی ماشین بود آخ ک چ لبایی چقدر قشنگ باهام همکاری میکرد

بوس های کوچک و آرومی ک یواش یواش ب بوسه های عاشقانه
و شهوتی تبدیل شد…
چند روزی از اون جریان گذشت و یه روز جمعه قانعش کردم ک بیاد مغازه دوستم
ب دوستمم گفتم و کلید های مغازه رو ازش گرفتم بعد ک اومد ی دسته گلی ک
براش خریده بودمو بهش دادم و گفتم ک اتاق پشتی یه چیز دگ برات دارم
باهام اومد تا ببینه چیه…!!
جایی ک مخصوص خودمون درست کردم رو بهش نشون دادم و ب اصرار من
با هم دراز کشیدیم بعد چند دقیقه ک دراز کشیده بودیم شروع کردم ب ماساژ دادن پشتش

برگشت و بم گفت چیکار میکنی گفتم ماساژت میدم دوس داری ؟
با چشمای خمارش نگاهم میکرد بعد چند ثانیه گفت آره ادامه بده اون نگاهش باعث شد
دگ نتونم طاقت بیارم چرخوندمش و لبم و گذاشتم رو لباش جوری میبوسیدمش انگار ک عاشقشم
اونم منو میبوسید تو همین حین دستم و بردم رک سینه هاش و همزمان سرمو بردم زیر گلوش رو میبوسیدم و گوشش رو میخوردم حالش خراب شدا بود
عاشق این حالتش بودم حشری تر شدمو محکمتر سینه هاشو فشار میدادم
بدون اینکه چیزی بگه فقط خودشو ول کرده بود و آروم آروم ناله میکرد
منم ک از این کارش شدت حشریتم بالا رفته بود شروع کردم باز کردن دگمه های مانتوش

عاخ چ سینه های سفیدو کوچیکی داشت دستمو از زیر لباس بردم رو سینه هاش و نوک سینه هاشو همینجوری ک گوشش رو میخوردم بازی میدادم آه و ناله هاش ششدید ششده بود و من دیوانه وار ب بوسیدنش ادامه میدادم تو بقلم میلرزید و من محکمتر ادامه میدادم بهم میگفت ک ادامه ندم و سعی میکرو دستم رو از سینه هاش جدا کنه ولی جونی نداشت منم ک دیگه نمیتونسنم تحمل کنم کیرمو از روی لوار چسبوندم بهش و خودمو بهش میمالیدم چرخوندمش و از پشت ب کونشش چسبوندم و یه دستم ک آزاد بود بردم رو کسش ب محض لمس کوسش چنان لرزید ک فهمیدم ارضا شده شدت فشار و سرعت دستمو بیشتر کروم و دیگه اصلا آه و ناله هم نمیکرد بدنش بیجون شده بود دکمه شلوارشو باز کردم و با انگشتم داخل کوسش مسکردم دیگه نتونستم تحمل کنم پاشدم لبای هاشو درآوردم و لختش کردم البته هی میخواست مانع بشه ک من قانع نمیشدم و ب حرفش گوش ندادم لختش ک کردم روی شکمش نشستم و کیرمو در آوردم و گفتم بخوره هرچی اصرار کردم قبول نکرد اصلا جونی براش نمونده بود ک کاری هم بتونه بکنه خودمم لخت شدم کیرمو گذاشتم لای سینش با چندبار بالا پایین کردن ارضا شدم آبمو رو شکمش ریختم و هنوز شق شق بودم میگفت ک بس کنیم ولی من تازه داشتم گرم میشدم چندتا بوسه ازش گرفتم و در گوشش دوست دارم و زمزمه میکردم دیوانه شده بود یه ثانیه
چشم هاشو باز کرد با دیدن چشماش تو اون حالت وحشی شدم گازی از گوشش گرفتم و خیلی وحشیانه ب سینه های کوچیکش حمله کردم و چنان مک میزدم ک دوباره آه و نالش هوا رفت سرمو محکم رو سینش فشار میداد منم از این لذت بردنش خوشم میومد چند دقیقه خودمش کوسش خیسه آب شده بود یکم از آبش ب چوچولش مالیدم و شروع کردم با دستم مالیدن چوچولش دیگه نتونست طاقت بیاره دستشو انداخت رو کیرم و کیرمو میمالید گفت میخوام ک بکنیم وجدانم قبول نمیکرد ک پردش رو بزنم چند بار اصرار کرد ک کلا من آروم شدم با این اصرارش چند تا آروم بوسیدمش گفتم من لایق این نیستم ک اینکارو باهات بکنم مظلومانه نگام ک
رد کیرم داشت منفجر میشد دل درد داشتم میگرفتم کوسشو با دستمال پاک کردم شروع کردم ب لیسیدن کسش ذاد و هوار راه انداخت با دستش محکم رو کسش سرمو فشار میداد منم محکمتر میلیسیدم کوسش بی نظیر بود یه دونه مو هم نداشت بعد چند دقیقه آه و ناله بازم لرزید و من کیرمو گذاشتم روی کسش و پاهای نازشو ب هم نزدیک کردم با چند بار جلو عقب کردن با چنان فشاری ارضا شدن ک یکم از آبم ب صورتش خورد و ناراحت شد من با بوسه و نوازش از دلش درآوردم دستم رو رو کسش ک داشت از حرارت ذوب میشد گذاشتم و پشتش دراز کشیدم با نوازش های من خوابش برد و من هم باهاش خوابیدم بعد ک بیدار شد خودم لباس هاشو ت
نش کردم و ازش تشکر کردم بیحال ازم خداحافظی کرد انقدر لذت برده بووم ک یادم رفت براش آبمیوه ای چیزی بگیرم اولین بارش بود…
بعد این جریان گفت ک برای آبروش و ترس از خدا دیگه نمیخواد ادامه بده منم حقیقتا عاشقش نبودم پس بدون اصرار قبول کردم و رابطمون تموم شد
نوشته: مهدی


👍 3
👎 5
31161 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

584394
2017-03-17 22:11:19 +0330 +0330

چه زود دوست میشن
اعتماد میکنن و سکس میونن
زودم تموم میکنم آخه
عامو گیجمون نکو ?

1 ❤️

584429
2017-03-18 00:19:43 +0330 +0330

نخوندم معلوم بود کسشعره

0 ❤️

584435
2017-03-18 01:12:09 +0330 +0330
NA

آقا بیا و یه حالی به خودت بده و فردا یه سر پیش دامپزشک حتما برو.

0 ❤️

584444
2017-03-18 04:36:48 +0330 +0330
NA

haltono kardin shombolatono bhm zdid alan miay az pashimoni migi
bqole shahin bro ab bksh bad qod qod kon dada

0 ❤️

584455
2017-03-18 07:24:34 +0330 +0330

داستان سرایی کردی که خر نکرد به کی دادی که درت را تر نکرد؟

0 ❤️

584466
2017-03-18 09:02:50 +0330 +0330

مشخصه نویسنده در حین نوشتن دستش تو شرتش بوده و در اواخر داستان ارضا شده و فازش رفته سمت پشیمونی اگه آبش نمیومد حتما پردش رو میزد و … ولی شل کمر بودن باعث شد پایان داستان با یه لاپایی و کس لیسی جمع بشه

0 ❤️

584471
2017-03-18 09:33:58 +0330 +0330
NA

تخمی بود داستانت رفیق

0 ❤️

584500
2017-03-18 16:04:48 +0330 +0330
NA

چقدر جوانای ایران بنده خدا هستند هنوز طرز تفکر مال عهد حجر
چه چرندیاتی از بچه گی تو کلمون میکنن که اینجوری فکر میکنیم خیلی مسایلی که همه جای دنیا طبیعی برای ما گناه بزرگ تعریف شده,

0 ❤️

584502
2017-03-18 16:27:56 +0330 +0330

پسر خوش تیپ میخوام و خوشگل تل =ام شصدو شش ام آ اس به فارس نوشتم

0 ❤️

584805
2017-03-20 18:48:31 +0330 +0330

عالی بود.بازم بنویس

0 ❤️




آخرین بازدیدها