اولین کون دادن و بعد یکسال دادنم

1397/11/22

سلام من محسن هستم ۳۰سالمه
داستان واقعی از اولین کون دادنم به پسر عموم
اون زمان من ۱۶الی ۱۷داشتم ۱۳سال پیش
تو روستاهای اطراف مشهد زندگی میکردیم
عموم خونشونو انتقال دادن مشهد فقط رضا پسرشون از سربازی اومده بود محیط شهر رو دوست نداش نرفت توروستا واستاد هم به باغشون رسیدگی میکرد هم چندتا گوسفند داشتن جمع میکرد
خلاصه من قدم ۱۷۰ وزنم ۷۰ با کون گرد وقلمبه بودم الانم خودمم عاشق کونمم پوست سفید وبدن بور رضا هم که۲۱سالش بود بدنش مث خودم قدش ۱۷۳ هم وزن خودم ویک کیر معرکه ی کلفت داشت
خیلیم پسر شری بود تمام بچه محلا ازش میترسیدن اکثر بچه های روستارو کرده بود باکیر ۲۰الی۲۳سانتیش که ۷سانت قشنگ کلفتیش بود
بعدش به خاطر اینکه تنها بود من میرفتم پیشش شبا خونشون اولین سکسمون تو باغمون بود که باغامون چفت هم بود داشتیم گوسفندارو تو باغ دور میدادیم بچرن که هی میوند به من ور میرف شوخی میکرد کیرش سیخ میکرد کاری میکرددست من بش بخوره کم کم داد دستم گفت دوستش داری من خجالت میکشیدم ولی ته دلم عاشقش شدم واقعاً یه کیر رو به بالا وسفید وناز وکلفتی داشت گفت یکم میخوری برام اولش قبول نکردم بعدش گفتم فقط یه بار قبول کرد بعدش براش خوردم یکم خوردم ولیس زدم اینقد قبلش حشری شده بود که ابش زود میخاص بیاد گفت میخوری گفتم نه بدمزس گفت پس میزاری بریزم دم کونت گفتم نه دیگه چاخانم کرد یکمم زورم کرد شلوارمو در اورد همشو ریخ لای چاک کونم نمیدونم چرا خیلی لذت بردم
بعدش دیگه روم واشد یخمون ریخت فرداش اومدیم باغ گفت میخوری گفتم بازم گفت میزاری یکم دم کونت بمالم گفتم درد داره گفت نه توش نمیکنم
منم که دنبالش بودم اول خوب براش ساک زدم
بعد کونمو قنبل کرد اینقده سوراخمو لیس زد زبونشو توش کرد که باز شد کونم ودیگه من ازخود بیخود شده بودم بعدش گزاش دم کونم تف انداخت مالید هی مالیدهی قربون صدقم شد هی گفت چه کون نازی بخوورمش .وووو یواش سرشو کرد تو من یه داد زدم گفت نترس همینجور شل نگهدارمنم از بس دمش مالیده بود دیگه میخاستم حالم خراب بود یدفه همشو کرد تو کونم یه دادی زدم دهمو گرفت گفت داد نزن یکم تحمل کن تمومه یه ۲دقه تکون نخورد همینجور نگه داشت تو کونم یواش یوواش راش انداخت دردش کم شد دیگه داشتم حال میکردم یه ۵دقه کرد ابشو خالی کرد تو کونم داغ بود خیلیی کیف کردم برا اولین بار اب کیر تو
کونم بود
دیگه پاشدیم عصرهمون روز دوباره کیر میخاستم
اونم فهمیده بود هی ناز میکرد دلش میخاص من خودم برم طرفش دراز کشیده بود من رفتم یکم کیرکلفت ودرازشو مالید یکم ساک زدم بعد گفت بکش پایین ندادم فرار کردم دنبالم کرد گرفت منو دوبار کرد تو کونم یکم تلمبه زد بازدراورد رفت دراز کشید باز من هی میرفتم سیخ تو دماغش میکردم
هی دنبالم میکرد چندبار اینو تکرار کردم فک کنم یه ۸باری بود اونم خوشش مومد اووووفففف الان که مینویسم هوس کیرش داره دیوونم میکنه اب کیرمم راه افتاده دیگه ۳بار اخر وقتی دنباام میکردتا بهم میرسید خودم میکشیدم پایین اونم تف میزد میکرد توش اونروزم کرد منو ابشم ریخت تو کونم
دیگه داستان عشقمون تازه شروع شد بهم وابسته شدیم اولین شبی بود که میرفتم پیشش خونه خالی جای گرم وراحت از اون روز به بعد تا ۱سال فقط ۲روز درهفته خونه خودمون میرفتم میخوابیدم بقیش پیش رضا بودم یا ایام خاص وتعطیل وغیره که عموم بودن نمیرفتم بقیش مرتب هرشب کیرکلفت ۲۳سانتیش توکونم بود دیگه مث عشقا شده بودیم لخ میرفتیم بقل هم اونم تا میتونس کونمو لیس میزد
حتی اینقد حشری بود بوی کونمو دوس داش که وقتی لیسش میزد میگفت بگوز برام منم میزدم تو دهنش هی میگوزیدم اونم حال میکرد انواع پزیشن ها رو امتحان مینردیم همه جوره میکرد منو ابشم میخوردم خیلی شبا بود که ۲با بعضا ۳بار منو میکرد
خیلییی حال داد بعد یک سال داماد شد رفت شهر دیگه یه مدت من افسردگی داشتم ضعیف شده بودم کم کم خودمو جمع جور کردم ولی دیگه هم به هیچکس ندادم البته ناگفته نمونه کیرخودمم ۱۹سانته وچندین نفر از بچه های روستامونم خودم کردم ولی بع هیچکس رونکردم وکون دادنم مخفی موند بین خودم وعشقم رضا فقط یه دفه زن عموم دید اونم چه لحظه ای وقتی داشت ابشو میریخت تو دهنم صورتم منم ساک میزدم وته مونده اباشو میک میزنم بیاد که همون باعث شد دامادش کنه ببرتش شهر ولی زن عموم بهم گفت من به هیچکس نمیگم خودتونم دهنتون سفت بمونه
ببخشید بار اولم بود وحقیقت گذشته به سرم.

نوشته: محسن


👍 9
👎 10
22714 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

747389
2019-02-11 21:03:18 +0330 +0330

بیشتر از نصف داستان های شهوانی شده گی… یعنی یه مرد پیدا نمیشه داستان کس کنیاشو بیاد اینجا تعریف کنه؟

0 ❤️

747425
2019-02-11 22:01:44 +0330 +0330

خیلی کسشعر بود مگه یه ادم چقدر میتونه کمر داشته باشه این همه کون تو بذاره

0 ❤️

747429
2019-02-11 22:28:22 +0330 +0330

کونکش تو اول برو نوشتن یاد بگیر فارسیت تموم نشه وسط داستان بقیه رو میسپرم به کامنتای بعدی

0 ❤️

747465
2019-02-12 00:25:13 +0330 +0330

ریدم تو اون کیری ک رفت تو کون توی گوزوک حالم بهم خورد اه

1 ❤️

747493
2019-02-12 04:32:02 +0330 +0330

تهوع

**تمام روستا کردند به کونت
شده “دادن” تمام آب و دونت
شدی کونی که دائم می‌کنی گوز
یه روزی کدخدا افتد به جونت
**
ها کوکا

0 ❤️

747709
2019-02-13 08:40:00 +0330 +0330
NA

خوب بود بیبی

0 ❤️




آخرین بازدیدها