رابطه من و ستاره

1403/01/04

سلام امیر هستم در مشهد شاغل و ساکنم . ۴۵ سالمه و قدم ۱۷۸ و وزنم ۹۷ کیلو هست .موهام جو گندمی .و چهره معمولی دارم .شغل من طوریه که با خانمها بیشتر برخورد دارم … و قاعدتا اتفاق زیاد رخ میده برام . یکی از خاطراتم از یکی از مشتری هاست . که دو جلسه قبلا امده بود جلسه اول با چادر و عینک که من فکر کردم از این خانمهای جلسه ای و مداح چیزیه … و خیلی زمخت بود ولی نگاهش یه جوری بود نگاه های بی مورد زیاد داشت … بعد از دو ماه یک بار دیگه آمد البته قبلش زنگ زد و من بدون قصد و غرض گفتم بین ۱۱ تا ۱۲ بیاید که خلوت تر هست . ساعت ۱۲ دیدم آمد و چون دید خلوته و مشتری نیست چادرش رو برداشت و با یه مانتو کوتاه و شلوار جین مشکی نشست . تو همین فعل و انفعال چشمم خورد به کونش عجب کون خوشگلی داره و برگشت که روی صندلی بشینه کوسشم زده بود بیرون … من شروع کردم سر شوخی رو باز کردن. گفتم خانم شما سری قبل ترسوندی منو فکر کردم اطلاعاتی چیزی هستی .خندید و گفت مگه خیلی فرق کردم امروز گفتم بله هم مانتو بهتون میاد هم شلوار جینی که پاتونه . بماند خیلی حرف و شوخی و کارمون هم تموم شد و برام پول با کارتش ریخت و رفت توی حرفام بهش پیشنهاد دادم که برام تبلیغات کنه چون یک پیج فعال داشت … و قبول کرد در قبالش پورسانت بگیره …چند روز بعد شب بود ساعت ۱۱ دیدم تو تلگرام پیام داده احوال پرسی کردم که گفت خیلی نامردی !من جا خوردم گفتم چرا ؟که گفت جنسی که من خرید کردم با من ۱۸۰۰ حساب کردی ولی برای یکی که من معرفی کردم ۱۵۰۰ گفتی … گفتم اشتباه میکنی و کلی بحث گفتم اگر درست باشه من یدونه از خریدت مجانی میدم … بعد از کش و قوس و پیام اینها دید که اشتباه گفته طرف … و با یه طنازی گفت حیف شد یه جنس مجانی پرید … که من بهش گفتم شما منو یاد کسی میندازی که برام خیلی عزیز بود . بخاطر همین همون مجانی سر جاشه … پرسید که کی بوده و من گفتم دوستم فریبا بود که به دلیل سرطان خون فوت شد البته دور از جون شما باشه . پرسید زیدت بود . عجیب بود سوالش .منم گفتم اره . گفت تعریف کن منم خوب سیر تا پیاز رابطم با فریبا و فوتش رو تعریف کردم . حالا نگاه کردم دیدم ساعت نزدیک به ۳ نیمه شبه … گفتم نمیخوای بخوابی . گفت چرا تو چی ؟ منم زدم تو پر رویی گفتم اگه ماچم کنی میخوابم والا نه . دیدم خنده ریزی زد و گفت پررو نشو حالا … که زدم تو حرفای سکسی یکی از سکسهای جالبی که با فریبا داشتم رو بهش گفتم دیدم ساکت شده نگو تعریف داستان شهوتشو زده بود بالا . حس کردم براش نوشتم چرا جواب نمیدی نکنه حالت خراب شد شهوتی شدی … تو چند روز پیشم که آمده بودی دفتر یه مقدار داغ بودی درسته …دیدم خندید و استیکر خنده گذاشت … و گفتم اگه بغلت میکردم و لب میگرفتم ازت جواب میدادی . که دیدم نوشت …امیر از روز اول داغ تو بودم هر دفه میرفتی اونور خودمو میمالیدم درسته اونروز خیلی هوست و داشتم … که گفتم یه کار میکنی گفت چی گفتم من دیگه خوابم گرفته فردا ساعت ۱ بیا باهم حرف بزنیم یک ساعتی باهم باشیم … گفت حقیقتا الان پریودم یا امشب یا فردا روز آخرمه … اگر تا ۱۰ زنگ نزدم یعنی پاک شدم و میام . گفتم باشه ماچم کن بریم … فرداش خیلی نگاه کردم به ساعت و تلگرامم دیدم پیامم نیست تلفنم که نزده . ساعت شد ۱۲:۳۰ دیدم در زد و اومد تو دفتر که من چند تا مشتری داشتم سلام کرد و جواب دادم گفتم بنشینید تا نوبتتون . بالاخره مشتریا رو سه سوته رد کردم و رفتن منم در دفتر رو که یه آپارتمان بود بستم تعطیل است رو زدم . دفترم دوبلکس بود دستشو گرفتم ایستاد منم درجا لب مو چسبوندم رو لبای گوشتیش و لب داغی ازش گرفتم . مانتوشو باز کردم دیدم یه تاپ یقه فرانسوی پوشیده که سینه هاش داشت میترکوند دوباره لب گرفتم و سینه هاشو مالیدم دستمو بردم زیر تاپ و با همون حالت اوردمش دم راه پله که بریم بالا رفت منم پشت سرش وای کونش چنان خوش فرم و گرد و قلمبه بود مردم تا رسیدم بالا یه تخت برای مواقع استراحت دارم لبشو دوباره با لبام خوردم گفتم ستاره میتونی بخوریش دستشو مالید رو کیرم و شلوارم رو باز کرد و کشید پایین و شروع کرد ب خوردن خیلی قشنگ و حرفه ای خورد تاپشو دراوردم و کاملا لختش کردم . رو تخت خوابوندمش و سینهاشو خورم و گاز ریزی زدم وبادستم کوسشو میمالیدوم مثل مار می پیچید و ناله میکرد و سرم منو چنگ میزد . رفتم پایین دورنافش لیسیدم رون شو گاز گرفتم و لیسیدم رسیدم به کوسش که دیدن لرزی کردو افتاد گفتم امد گفت آره من ادامه دادم نوک چوچولش رو مکیدن و انگشتم و کردم توکوسش دوباره به ناله افتاد رفتم روش و کیرمو با آب کوسش خیس کردم گذاشتم دم کوسش وفشار دادم نمیدونم کوسش واقعا تنگ بود یا مال من کلفت بود که دیدم یه آخ گفت و بعد گفت امیر خیلی کلفته درد دارم آب دهنشو قورت داد گفت همشو نکن توش . اذیت میشم من توجه نکردم یه فشار دیگه دادم بیشتر کیرم رفت که جیغ کشید و پشتم چنگ انداخت گفت وحشی میگم خیلی کلفته هی فشار میدی . درش بیار نفسم بالا نمیاد و من باز توجه نکردم با یه تقه باقی کیرمم کردم تو کوسش که دیدم جیغ زدم گریه کرد و بازومو گاز گرفت و هی میگفت وحشی بیشعور . جررر خوردم . من یه لب دیگه گرفتم دستمو زیر سرش گرفتم همونطوری که کیرم توش بود یواش کشیدم بیرون کردم توش .تلمبه زدم و با هردفه به تو فشار میدادم آخ سختی میگفت و وحشی و چنگ مینداخت که من دیگه واقعا وحشیانه تلمبه زدم هی سعی میکرد خودشو بکشه بالاتر یا اینور تر تا من نتو نم تا ته بدم توش ولی من با دستو پا قفلش کرده بودم دیگه نرم شده بود و میگفت لعنتی چرا تموم نمیکنی من مردم از بس ارضا شدم جر خوردم هم درد دارم هم خوشم میاد گفتم پاهاتو دور کمرم قفل کن گفت چرا تا قفل کرد تلمبه رو تند کردن که آبم داشت میومد گفتم دار میاد ستاره گفت نریزی توش بیچارم کنی کشیدم بیرون پاشیدم روی شکمش . وافتادم و لبشو دوباره بوسیدم بیحال افتادیم بغل هم .‌بعد چند دقیقه من رفتم شستم خودمو و اونم رفت ولی کوسش تنگ بود . خدایی … از تو یخچال اب انبه و موز اوردم خوردیم یه سیگار کشیدم … کمی حرف زدیم کمی فحشم داد که وحشی شده بودی اینا . دراز کشیده بودیم من حرف میزدم که حال داد کوست دیدم دستشو گذاشت رو کیرم و رفت خوردش کیرم بعد یه کم خوردن راست شد . و دوباره لب و سینه هاشو .خوردم رفتم روش و زدم تو کوسش چند بار ارضا شد و گفت امیر بستمه دستو پاهام داره میلرزه و من تلمبه میزدم … درآوردم گفتم برگرد و برگشت وازلین بالای سرش رو تخت بود و برداشتم مالیدم به کیرم و به کونش . و کیرمو گذاشتم لای کونش کمی تکون دادم گذاشتم دم سوراخش گفت نه نکنی من ولی فشارو داده بودم که یه جیغ بلند زد چنگ زد به متکا هی امد در بره ولی نتونست از زیرم بیاد بیرون سفت کرد من فشار میدادم اون سفتش میکرد که دربیاد . من البته خبره نگه داشتم اون بعد کمی زور زدن خسته شد تا آمد نفس بگیره دوباره سفت کنه من فشار دادم تا ته رفت توش جیغ کشید پاشو میکوبید رو تخت . متکا رو جر داد ولی من شروع کردم تلمبه زدن در عین حال لبشو خوردن . دم گوشش گفتم عزیزم من از اولش عاشق کونت شده بودم . نمیذاشتم بری تا از کون نکنمت . گفت خفه شو وحشی بیشعور فقط فشار میدی بخدا درد دارم خیلی . کم کم تلمبه زدم . گوشش رو خوردم وبا یه دستم کوسشو مالیدم اما بیچاره فقط آخ آخ میکرد تا آبم اومد گفت نریزی توش ولی من بدجنسی کردم همشو ریختم توش که دوباره فحشم داد وقتی کشیدم بیرون یه آخ بلند کشید و افتاد . چند تا بیشعور و وحشی گفت و خوابید منم دراز کشیدم بعد چند دقیقه پاشد و رفت شست . رفتیم بیرون رستوران ناهار توپی زدیم و رسوندمش نزدیک خونه شون برگشتم … شب دوباره تو تلگرام حرف اینا بیشرف دیدم نوشته که امیر بازم میخوام . … و ما ادامه دادیم تا الان که نزدیکه یکسالی هست .

نوشته: امیر


👍 19
👎 5
19401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

976394
2024-03-23 23:49:02 +0330 +0330

چرندیات یه مجلوق کوس ندیده بدبخت

0 ❤️

976428
2024-03-24 01:23:12 +0330 +0330

نکشیمون جانی دپ

0 ❤️

976486
2024-03-24 09:28:00 +0330 +0330

نوش جونت

0 ❤️

976507
2024-03-24 13:02:02 +0330 +0330

من نظری ندارم۰ 😕

0 ❤️

976569
2024-03-25 00:23:31 +0330 +0330

خخخخ
دم ساقیت گرم

0 ❤️

976615
2024-03-25 06:04:48 +0330 +0330

Sex abمیخواد از احمد ۹۱۳ تقلید کنه
اما دوتاشون کسشر میگن.
یه حرف جدید بزنین بابا

0 ❤️

976637
2024-03-25 11:41:34 +0330 +0330

خدا شانس بده

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها




آخرین بازدیدها