نیم ساعت آرامش

1395/04/29

سلام این داستانی که می خوام بنویسم واقیعت هست لطفا دوستانی که می خوان فحاشی کنن برن
در ضمن نظرتون رو درباره چگونگی داستان و فن نوشتن رو بگید اسم ها رو هم تغیییر دادم
من سامان هستم ۱۸ سالم هست ۱۷۵ قد ۹۰ وزن قیافم بد نیست
زمستون بود دختر هم سن خودم بود تازه باهاش آشنا شده بودم بچه محل بود
یه چند وقتی بود دوست بودیم خونه خالی شده بود تنها بودم صدای قلبم رو میشنیدم اس ام اس دادم گفتم بیا خونمون اولش ناز کرد بعد ۱۰ دقیقه قبول کرد اومدش زنگ آیفون رو زد رفتم دیدم خودشه درو باز کردم پله هارو اومد بالا یه قد ۱۶۰ سانتی حدودا و وزن ۷۰ می خورد بهش اومد تو خونه رفت نشست بعد سلام و اینا سینه هاش زیاد درشت نبود کوچیک هم نبود نشست رو مبل منم دقیقا بغل دستش نشستم اولین بارم بود که با دختری تنها بودم تا ۱۰ دقیقه حرف های بی ربط می زدیم از چشاش معلوم بود خودش هم می خواست دستم رو گذاشتم رو پاش چیزی نگفت بهش گفتم یادت هست بهم تو اس ام اس گفتی بوس بای گفت آره تکه کلامم اینه گفتم پس دوست داری که تیکه کلامت هم هست خندید دستم رو بیشتر بردم سمت کس اش قیافش تغییر کرد انگار هم می خواست هم نمی خواست اروم اروم رفت تا رسید به کس اش چیزی نگفت دستم رو کس اش بود چیزی نمی گفتیم فقط صدای تیک تیک ساعت میومد دستم رو یه فشار دادم روش بعد لبم رو بردم سمت لباش چشماشو بست یه دست رو کس یه دست رو سینه لب رو لب ۱ دقیقه لباشو میخوردم دستش پشت سرم گذاشت بلندش کردم تو بغلم بود بردم تو اتاق گذاشتم رو تخت نشستش در اوردم کیرم رو دستم و گذاشتم رو سرش شروع کرد به ساک زدن اوج لذت بود کیرم گرمای خاصی رو حس میکرد مانتوش رو در اوردم تاپش رو هم همین طور سینه هاش رو از سوتین در اوردم و شروع کردم به میک زدن اولش محکم میک میزدم صدای اه خی
لی ریز ازش میومد شروع کردم به لیس زدن و رفتن پایین شلوارش رو در اورد خودش شرتش رو من با دنون در اوردم خوابید رو تخت پاهاش رو دادم بالا یه خورده پاهاش رو لیس زدم رفتم سمت کس حدود ۵ دقیقه ایی بود لیس می زدم
پاهاشو قفل کرده بود دور کلم صورتم عرق کرده بود افتادم روش گردنم رو لیس میزد و میک کبود شده بود گردنم بهش گفتم می خوام بکنم تو کونت گفت درد داره اروم زدم تو گوشش گفتم الان ماله منی حرف گوش کن نمی دونستم بخاطر حرف برگشت یا به خاطر اینکه حال کنه برگشت یه خورده قمبل کرد کس اش خیس بود دست کشیدم رو کس اش بعد کشیدم رو سوراخ کونش دستم رو بردم جلو دهنش گفتم تف کن تف کرد مالیدم به سوراخش با انگشت باز کردم سوراخ رو بعد کیرم رو اروم اروم کردم تووش اروم تلمبه می زدم درد زیاد می کشید یه خورده تند کردم دستاش به تخت چنگ میزد توجه نکردم توش بوود هنوز خیلی تنگ و لذت بخش بود در اوردم شروع کردم به لیس زدن از سوراخ کون تا کس و پاهاش بعد رفتم یه آب یخ زدم به کیرم اوومدم گفتم ساک بزن زد ابم هنوز نیومده بود خوابوندمش تف انداختم لاپاش شروع کردم به لاپایی در اون حال ازش لب میگرفتم تا یه جایی یه اه اه لذت بخش میکرد بعدش قطع شد منم آبم اومد ریختم رو سینش یه جورایی سنگین شده بود و سر سینه هاش سفت گونه هاش هم قرمز از روش بلند شدم اونم پاشد خودش هم سوراخش گشاد شده بود یه کم گفت میشه یه دوش بگیرم گفتم اره رفت تو حموم در رو بست بعد ۵ دقیقه من رفتم دیدم زیر اب واستاده چشاش گرد شد منو دید رفتم از پشت بغلش کردم گفتم خودم می شورمت موهاشو شستم بدن رو شستم اومدیم بیرون موهاشو خشک کردم لباساشو پوشید که بره تا بغل در رفت پشت سرش بودم برگشت لباشو گذاشت رو گونم و بعد رفت بعد از اون دیگه سکس نداشتیم حتی زیاد چت هم نمی کردیم رابطمون سرد شد تا اینکه دیگه ازش بی خبر شدم کامل
این داستان کاملا واقعی هست و اگه دوست ندارید باور کنید فحاشی نکید و برید این اولین خاطره برای اولین سکس من بود امیدوارم لذت برده باشید اسم دختره هم سارا بود
نوشته: mimi hihi


👍 1
👎 1
13569 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

549561
2016-07-19 22:27:44 +0430 +0430

یه کاری میکنین آدم نمیتونه فوش نده بار اولی که با دختر تنها شدی از کجا از چشماش فهمیدی دلش میخاد چطور بار اولی اینقدر کردی؟یکم تخماتیک بود اسمت تو کونت

0 ❤️

549563
2016-07-19 22:34:25 +0430 +0430

توجه نکردم توش بود هنوز خیلی تنگ و لذت بخش بود …
شعر گفتی آبجق نبات

0 ❤️

549573
2016-07-19 23:33:33 +0430 +0430

به کجا چنین شتابان
زمستون بود.تازه باهاش اشنا شده بودم…اس ام اس دادم که زود بیا خونمون اومد.صدای قلبمو میشنیدم.اومدم بکنمش.ولی نمیدونم چرا کونم داشت میخارید.بعد فهمیدم توهمه.و ی خیار تو کونمه.با اجازتون جلق زدم

0 ❤️

549582
2016-07-20 04:54:30 +0430 +0430

قشنگ صبر کرده به سن قانونی برسه بعد اومده داستان گذاشته ،،،، افرین قانونمند ،،،
خیلی داستانت خوب نبود کشش نداشت خیلی تند و بی حس تعریف کردی کاری به راست دروغش ندارم ولی داستانت رو جذاب ننوشته بودی

0 ❤️

549593
2016-07-20 08:02:54 +0430 +0430

مسخره بود
تو هم ننویس :(

0 ❤️

549626
2016-07-20 16:58:29 +0430 +0430

قوقووول ننویس :(

0 ❤️

549636
2016-07-20 17:58:44 +0430 +0430

میخواستم داستانت رو بخونم ولی تا شروع به تعریف از خودت کردی منصرف شدم چون فهمیدم با یه ادم عقده ای و خودشیفته طرفیم دیگه مودبانه تر از این نتونستم ازت تعریف کنم

0 ❤️

549680
2016-07-20 22:04:01 +0430 +0430

به دختر محلتون گفتی سلام بیا خونمون اونم پرید تو ! ج.نده هم که بیاری خونه به این سرعت استقبال نمیکنه

یادت باشه دفعه بعد در خونرو سفت ببندی که بچه محلا نیان کیونت بزارن کو.نی خان ?

0 ❤️




آخرین بازدیدها