گی با عموی سکسی

1394/02/09

سلام.اولین داستانیه که می نویسم.و بدونید که این داستان گی هست.اگه خوشتون نمیاد نخونید.من علی17 سالمه و تو زندگی 17 سالم سکس و گی زیادی تجربه کردم.اما دلچسب ترین گی ; گی من و عموی 25 سالمه.من تقریبا از 14 سالگی دلم میخاست با عموم رابطه سکسی داشته باشم ولی نمیشد.عموم با من زیاد شوخی میکرد و میکنه.یه بار با شوخی منو نشوند بغلش و قلقلکم داد.بصورت اتفاقی من کاملا رو کیرش نشسته بودم.ولی عموم اصلا قصدی نداشت.تقریبا 16 ساله بودم که منو عموم برای بردن یه سری مدارک رفتیم روستا.توی راه من ریسک بزرگی کردم و آروم آروم کیر عمومو با دستم از روی شلوار لمس کردم.عموم چپ نگاهم کرد ولی چیزی نگفت.گوشیمو در آوردم و یه اس ام اس برای عموم فرستادم که دوست دارم باهاش رابطه داشته باشم.وای دستام داشت میلرزید.خب ریسک خیلی بزرگی انجام داده بودم.عموم اس ام اسو باز کرد و دید و خندید.ازم پرسید چرا.منم گفتم ازش خیلی خوشم میاد.دستمو گرفت و منو بوسید.بعد اینکه از روستا برگشتیم قرار شد که فرداش که من تنها بودم تو خونمون عموم بیاد و یه حال حسابی باهم کنیم.عموم اومد فرداش.اولش نشستیم یکم حرف زدیم.عموم گفت خب عزیزم شروع کن.منم پریدم بغلش و لباشو بوسیدم.کلی از هم لب گرفتیم و لب های همو خوردیم.من بلوزشو در آوردم و سینه های سکسی شو خوردم.اونم تی شرت منو در آورد و گردنمو میخورد.بازم لباشو گاز گرفتم و اونم کونمو نیشکون گرفت.بعد شلوارشو در اورد و شلوار منم با ناز و نوازش در آورد.حالا فقط شرت هامون مونده بود.نشستم بغلش رو کیر باد کرده ی عمو جونم.لباشو خوردم.اونم کل بدنمو نوازش میکرد.شرتشو در اوردم و کیرشو خوردم.براش حسابی ساک زدم.5 دقیقه اون قربون صدقه ی من میرفت و من کیرشو لیس میزدم.بعد اون شرت منو در اورد و کیرمو خورد.وای چه حالی میداد.کیرمو با تمام وجود میخورد.بعدش بازم یکم من کیرشو خوردم و من خوابیدم روی مبل و عموم یکم روغن زیتون زد به کیرش و خیلی آروم کرد تو کونم.درد داشتم ولی تحمل کردم.عموم خیلی عاشقانه و آروم تلنبه زد و آبشو خالی کرد تو کونم.بعد کیر منو خورد و یکم من لاپاش گذاشتم و بازم کیرمو خورد و برام ساک زد و در نهایت آبم ریخت تو دهنش.این بهترین گی من بود.

نوشته:‌ علی


👍 0
👎 0
55544 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

460536
2015-04-29 14:57:47 +0430 +0430
NA

احسان هات فرمود:
عنوان مستجلقانه بود. نخوندم

0 ❤️

460537
2015-04-29 16:32:09 +0430 +0430
NA

از اونجایی که عموت برات ساک زد به بعد ابهت داستان فرو ریخت و حالم بهم خورد.

0 ❤️

460538
2015-04-29 17:51:43 +0430 +0430
NA

و بازم هم گی

0 ❤️

460539
2015-04-29 18:37:26 +0430 +0430
NA

داستانتو نخوندم چون حال نمیکنم مزخرفات یه بچه ی 16 ساله رو بخونم.آدمی که برادر زاده ی خودشو بکنه رو باید به صلیب کشید.فک کنم تو فامیت خیلی خرتو خره تو با عموت ننت با شوهر خالت بابات با خالت خواهرت با پسر عمت خلاصه خرتو خرین دیگه

1 ❤️

460540
2015-04-30 03:25:29 +0430 +0430

ah! Nemikhordo suck nemizad mimord?

0 ❤️

460541
2015-04-30 04:34:50 +0430 +0430
NA

گی نه

0 ❤️

460542
2015-04-30 14:12:35 +0430 +0430
NA

خاندان کونیان!!!
خاک بر سرتون

0 ❤️

460544
2015-05-07 05:38:17 +0430 +0430
NA

Kooon hast?

0 ❤️

460548
2015-05-18 09:16:55 +0430 +0430
NA

Besyaaaaar kossher bood dash1 sad boredom

0 ❤️




آخرین بازدیدها