یک شبه به تمام آرزوهام رسیدم

1400/10/18

سلام به همه دوستان شهوانی خواستم یکی از بهترین شبای زندگیمو بهتون تعریف کنم من رضا ۳۸ سالمه داستان برمیگرده به هجده سال قبل زمانی که تازه خدمت سربازیم تموم شده بود و من به تازگی تو یه شرکت خصوصی مشغول به کار شده بودم منم اون موقع یه جوون بیست ساله و بدجور تو کف بودم ولی واقعیتش مخ زدن بلد نبودم که یه روز ساعت هفت از شرکت تعطیل شدم داشتم میرفتم خونه که دیدم یکی از رفیق های صمیمی ام سر کوچمون وایستاده تا من بیام آخه اون موقع موبایل دست کارگر جماعت اصلا نبود خلاصه رفیقم منو دید وبعد از سلام و احوالپرسی گفت که یه مشروب ویسکی گرفته و تنهاست بریم باهم بخوریم منم که بدجور هوس مشروب کرده بودم فقط تونستم اینو بگم که نیکی و پرسش دمت گرم بریم رفتیم خونه رفیقم که خودشو مادرش باهم زندگی میکردن اون شب هم مادرش خونه خواهرش مهمون بود اونم خونه رو کرده بود مکان با خوشحالی رفتیم خونه رفیقم نشستیم شیشه مشروب و آورد با مخلفاتش همین که پیک اولو ریخت یدفعه دیدیم در زدن رفیقمم اینقدرکه از برادراش که دوتا برادر داشت به خاطر مشروب می‌ترسید حد و اندازه نداشت خلاصه هول کرد و مشروب و با پیکی که ریخته بودو گذاشت زیر تخت قلیون خاموش آورد که مثلا میخوایم قلیون بکشیم رفت درو باز کرد اومد به من گفت برو اون یکی اتاق دختر همسایه با پای خودش اومده خونمون البته قبلا به من گفته بود که دختر همسایه رو از کون میکنه منم باور نمیکردم خلاصه من رفتم اون یکی اتاق دیدم یه دختره سبزه شونزده ساله اومد تو منم از بالای در که شیشه بود زیر پام بالش گذاشتم دید بزنم همونجا راست کردم یعتی من چی داشتم میدیدم دختر بچه محلمون که باورش سخت بود این دختر مظلوم و خوشکل اومده که کون بده خلاصه تو این فکرا بودم که دیدم دوستم بعد از لب گرفتن و سینه هاشو خوردن دختره که اسمش سمیرا بود حالت داگی وایستاد نامرد دوستم کیرشو کرد تو کون سمیرا تا ته کرد تو و شروع کرد به تلمبه زدن منم از شيشه بالای در با حسرت داشتم نگاه میکردم فقط از این میترسیدم رفیقم کار خودشو بکنه و من بی نصیب بمونم تو این فکرا بودم که یه بار دیگه زنگ خونه رو زدن بعد دیدم دوستم از ترس نمیدونه چیکار کنه یدفعه دیدم سمیرا رو آورد همون اتاقی که من بودم اونم وقتی منو دید انگار بهش شوکر زدن همین جوری منو نگاه می‌کرد منم اونو حالا منم به شانسم لعنت میفرستم که اینم از شانس من تو این فکرا بودم که یدفعه دوستم که اسمش علی بود اومد درو باز کرد و گفت صداتون درنیاد که اون یکی دختر همسایه که اسمش پریا بود اومده منم موندم که چرا اینجوری شد امشب ولی همش تو فکر این بودم که امشب نباید بی نصیب بمونم خلاصه علی با پریا مشغول شد و منم زل زدم دارم به سمیرا نگاه میکنم دیگه آخ آوخ از اون یکی اتاق درمیومد منم حشرم زده بود بالا به سمیرا گفتم اگه به منم ندی به همه میگم دیدم خیلی راحت گفت باشه منم بعد از اینکه لباشو باسینه هاشو منم گفتم حالت داگی بگیره بعد اینکه قشنگ ترتیبشو دادم دیدم امشب اگه بتونم پریا رم بکنم نور علی نور میشه دیگه شهوت زده بود بالا مغزم فرمون نمی‌داد همینجوری سرم انداختم پایین رفتم اون یکی اتاق دیدم پریا منو دید و به علی گفت که خیلی نامردی اونم برگشت گفت که اینا قبل تو اینجا بودن خلاصه به پریا هم گفتم باید به منم بدی اونم دیگه حرفی برا گفتن نداشت دیگه پریا واقعا پریا بود یه دست اساسی هم پریا رو از کون گاییدم اون موقع ها دخترها نود ونه درصد پرده داشتن خلاصه بعد از اینکه به آرزوم رسیدم نشستیم چهار نفره پای مشروب خوری منو علی زیاد خوردیم ولی پریا و سمیرا دوتا پیک بیشتر نتونستن بخورن بعد اینکه مشروب تموم شد پریا گفت من میرم خونه نگران میشن ولی سمیرا گفت من هنوز یه ساعتی هستم پریا رفت علی هم پاشد گفت من برم سیگار بگیرم که بعد مشروب سیگار می‌چسبه منم تا دیدم منو سمیرا تنها شدیم باز گفتم من بازم میخوام بکنمت اونم نمیدونم مشروب اثر کرده بود یا شهوت زده بود بالا از خدا خواسته گفت بریم اونایی که بعد مستی سکس کردن میدونن چه مزه ای داره وقتی سمیرا رو از کون می‌کردم انگار داشتم پرواز میکردم خلاصه که برای بار دوم هم تموم شد اومدیم نشستیم دیدیم علی آقا با کلی خوراکی اومد انگار مغازه رو با خودش آورده نشستیم باز یه چند پیک مشروب خوردن که با دیدن پاهای سمیرا باز راست شد و به سمیرا اشاره کردم اونم نمیدونم کیر من مزه کرده بود بهش از خدا خواسته گفت بریم اون یکی اتاق خلاصه اون شب شمردم هفت بار من سمیرا رو از کون گاییدم دیگه یه جوری شد که نمیتونستم از جان پاشم اون شب بهترین شب زندگیم بود زنگ زدم خونه و گفتم من امشب خونه دوستم میمونم سمیرا هم رفت خونشون الان هم سمیرا هم پریا جفتشون بچه دارن قشنگ منو میبینن انگار نه انگار این داستان سکسی من واقعی واقعی بودفقط اسمها واقعی نبود واقعا یاد باد آن روزگاران یاد باد 💪

نوشته: رضا


👍 4
👎 19
25501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

852188
2022-01-08 01:31:10 +0330 +0330

همه کستان نویس شدن همه کیرم تو کستانت دوست شیشه ای عزیز

1 ❤️

852220
2022-01-08 02:39:16 +0330 +0330

بار سوم زنگ زدن، با خوشحالی منو رفقیم رفتیم دروباز کردیم …که ای دل غافل اکبر سگ سیبیل و هاشم قصاب اومدن داخل و تا صبح منو رفیقمو به شصت و شش روش سامورایی و اردبیلی گائیدن

4 ❤️

852244
2022-01-08 05:36:09 +0330 +0330

کلید اسرار
این داستان گائیده شدن خواهر نویسنده توسط پسرهای محله
آخه منیوچ خان فیلم هندی هم اینجوری نیست

1 ❤️

852245
2022-01-08 05:38:59 +0330 +0330

با اجازه عزیزان باید یه کیر کل و کلفت هم حواله اون ادمین کنیم که اجازه انتشار این کشورها را میده

0 ❤️

852247
2022-01-08 06:57:26 +0330 +0330

کارگر جماعت مبایل نداشت ولی ویسکی میخورد؟ مزه ویسکی میدونی چیه؟ ویسکی رو با یخ میخورن نه مثل عرق سگی با چیپس و ماست

2 ❤️

852251
2022-01-08 08:06:13 +0330 +0330

دو تا دختر ۱۶ ۱۷ ساله
از ساعت ۸ تا ۷.۸ بار کون دادن و وسطش مشروب خوردن خونه شما بودن
این خودش یه روز میشه کس مغزم
زیاد مشروب زدی
داشتی دوستتو میکردی

1 ❤️

852255
2022-01-08 08:33:44 +0330 +0330

داستانت حتی بدرد وقت کشی تو دستشویی از برای رفع یبوست هم نمیخورد… امروز بدترین روز زندگی من بود.
اگه تو سی و هشت سالت باشه …آلت منهم سی وهشت سانته…
چه محله پر برکتی دارین …حتما جائیش خر مهره ای…سنگ اقبالی چیزی دفن شده …اونشب بهشتیان آسمانی صرفا برای تو ضیافت بهشتی گرفته بودند و هرچی هم تو بساطتت بود از همونجا هم فرستاده بودن …جنده کوچولو های محله چقدر با هم مهربون بودند و نهایت حسن همجواری و سازگاری به هم داشتند…از اسمون برات شانس میبارید …از در و دیوار خونه هم کص بچه … ! 7/8 بار هم تا صبح شاخ کیرت رو شکستی !!! اگه به این معجزه نگن …پس به گربه کصخل من که الان بهت گفت داشاقوم آغزوا …که داشاقت بالانس نداره…معجزه میگن؟ منظورش این بود که ببر بده آپاراتی با بالانس درجا میزونش کنند …علتش هم اینه که یکی تو مخت گوزیده بالانس مخت الا کلنگ شده…!
جالب ترین و باحال ترین قسمت داستان میدونین کجاست؟ لحظه پنهان شدن در اتاق پشتی …تو اون هیرو ویر آشفته بازاری …کصمشنگ نه گذاشته و نه برداشته به دختره میگه …اگه بمن ندی بهمه میگم جوندایی!!! دهنت رو گاییدم بشر…از تو کون خر گه آلود هم… تو میتونی ماهی بگیری…
خودت نمیدونی کل وجودت چقدر می ارزه…هیکلت رو بکنند تو زود پز ازمایشگاه …عصاره ات رو بگیرند میتونن هزاران قرص ویاگرا ازت بسازند که هر کی نصفش رو بخوره میتونه شب تا صبح هشت بار بکنه ! بپا ندزدنت. فعلا ازبالا درخت بیا پایین یه جا دیگه واسه جق زدن پیدا کن

1 ❤️

852275
2022-01-08 11:52:04 +0330 +0330

کارگر بودی پول نداشتی ویسکی میخوردین؟
قحطی کیر اومده بود زمانی که دخترا آبرو براشون مهم بود دوتا دوتا به هم محله ایشون بدن
عرقو خوردید تازه یادتون افتاد مزه بخرید ؟
با اختلاف کسشرترین داستان بود

0 ❤️

852278
2022-01-08 12:05:39 +0330 +0330

۷ بار کون دادن شدنیه ولی آخرش به ریدن ختم نشه خوبه

0 ❤️

852312
2022-01-08 16:54:40 +0330 +0330

کیر لاکپشت تو مغز کونیت،جغی کونی

0 ❤️

852324
2022-01-08 20:02:48 +0330 +0330

بنظر شما…
این کصشر واقعی بود
یا حاصل تراوشات تخمی ذهن نویسنده؟؟

1 ❤️

852448
2022-01-09 13:54:23 +0330 +0330

اینقدر زدی مخت تاب برداشته

1 ❤️




آخرین بازدیدها