سکس با دختر اروپائی

1390/02/26

حدوداً 5سال است که در کشور فیلیپین زندگی و تحصیل می کنم،نمی دونم که چقدر با این کشور از نظر اجتماعی آشنا هستین،ولی کشوریست که بیشترین درآمدش را در سال از توریست بدست می آورد و صنعت اول اینجا هم سکس و کس هست،یعنی بیشتر توریستها که به اینجا سفر دارند به این خاطر است،تا آنجا که آمریکائی ها به اینجا می گن پوسی لند(سرزمین کس)،و خوب من هم از این جریان مستثنا نیستم و شده که در هفته با5یا6نفر مختلف سکس داشتم،اما خب سکس داشتن با یک نسل،بخصوص نسل چشم بادمی ها که همه شباهت زیادی با هم دارند هم از نظر قیافه و هم از نظر بدن،بعد از مدتی خسته کننده می شه و همیشه چشمت به دنبال دختر ایرانی میره یا دخترهای امریکائی و اروپایی،دختر ایرانی لطفی نداره چون بیشترشون یا با بیش از 4نفر ارتباط دارند یا دنبال چاپیدن هستند،و دختر امریکائی و اروپایی خیلی به ندرت در پایتخت میبینی(بیشتر در مراکز تفریحی هستند که متسفانه ما به این مکانها دسترسی نداریم هم به خاطر مسافت وهم به خاطر مشغله درسی) این خاطره یکی از خاطره های من در زمینه ی سکس است و امیدوارم که مورد پسند دوستان سکسی قرار بگیره.
ماه اکتبر سال 2009 فرا رسید و ترم تمام شد و تعطیلات میان ترم،بعد از 3روز خواب مطلق در خانه برای رهایی از خستگی امتحانها به دوستم سینا زنگ زدم که یک برنامه برای تفریح بذاریم،2سال بود که هیچ جا نرفته بودم هم کریسمس و هم میان 2ترم در منزل یا دیسکو و بار و دلم لک زده بود برای ساحل و دریا،شب سینا زنگ زد و گفت 2تا بلیط کشتی برای سبو(یکی از جزیره های تفریحی و زیبای فیلیپین) گرفته،قرار شد که با کشتی بریم و با هواپیما برگردیم،صبح رفتیم و سوار کشتی شدیم،اولین بار بود که سوار کشتی تفریحی می شدم واقعاً زبیا و مجلل بود،ولی تنها بدیش این بود که اجازه نداشتیم تو کابین سیگار بکشیم و باید می رفتیم روی عرشه،3ساعتی خوابیدیم،سینا رفت و 1باکس آبجو از فروشگاه کشتی خرید و آمد،دومی که خوردیم سیگار لازم شدیم و زدیم بیرون،در حال دود کردن بودیم که یک کس سفید و قد بلند از جلمون رد شد(انقدر سفید بود سینا گفت خوب شد عینک آفتابی زدیم و گرنه کورمون می کرد) همین تو که محو دختره بودیم دیدیم که سگشم به فاصله 30ثانیه خودش را به اون رسوند، بعد از مدتها 1شاه کس دیدیم،سینا گفت بهرام خان راست کردم تکون بخورم ضایه می شم،کلی رفتیم تو لک که اگر تنها بود همین جا تو کشتی ترتیبشو می دادیم،موقع شام هم یک بار دیگه دیدیمش،مرده که باهاش بود خیلی داغون بود و ما هم همش حرس می خوردیم که نگاه چه شاه کسی رو زده ما هم باید امشب جلق بزنیم و آقا تا صبح در پهنای دریا حال می کنه(مردیکه کچل)،برگشتیم و از شانس خوب 2تا کس فیلیپینی خوب خوردن به تورمون،رفتیم بار کشتی نشستیم و حسابی مستشون کردیم و اوردیمشون تا کابین تا صبح بکن بکن،البته سخت بود چون تا حالا جولوی سینا کس نکرده بودم و اون هم همینطور و زیاد تو کار هم دخالت نمی کردیم،
بعد از ظهر بود که رسیدیم،دخترا رو پیچوندیم و رفتیم هتل،دوشی گرفتیم و برای نهار رفتیم رستوران هتل،اواسط غذا بودیم که دیدم همون زنه داره میاد،واقعاً هم زیبا و هم هیکل تراشیده ای داشت،تنها آمده بود،نشست و سفارش غذا داد،به سینا گفت این تا ما 2تا رو سکته نده ول نمی کنه،تازه داشتیم از کفش می آمدیم بیرون،گفتم این که فرست خوبیه تو یک هتلیم و همینجا بکنیمش،گفت نه طرف سگ داره ما هم که 4روز بیشتر اینجا نیستیم تا بخوایم مخ بزنیم 4روز تمام شده،گفتم بذار حداقل سعی خودمون و بکنیم،غذا و مباحسه به پایان رسید و برگشتیم به اطاق که چرتی بزنیم و بعد بریم بیرون،ساعت 6 بود که زدیم بیرون،شهر خیلی شلوغ نبود ولی کسهای فیلیپینی در هم وول می خردن،و همه در حال پا دادن،ولی انقدر تو فکر اون زنه بودم که کس جولوی چشمام و گرفته بود و اگه کارد می زدی اسپرم ازم در نمی آمد،البته اینو بگم که بخاطر قد و هیکلم بخصوص بین فیلیپینیها،(قدم 193 و وزنم 100 کیلو،6 تکه ای نیستم ولی هیکلم رو فرم)،تو چشمم،خرت و پرتی خریدیم و سینا هم همانجا یک کس تور کرد،برگشتیم هتل،کس سینا قرار بود ساعت 10 بیاد هتل که به سینا بده،ساعت 9:30 رفتم پایین و یه زیرمیزی به رسپشن هتل دادم که دختر رو بفرسته بالا،خودم هم رفتم بار نشستم که سینا راحت بکنه،تو حال خودم بودم و داشتم با پلیرم موزیک گوش می دادم که دیدم دو تا رون بلوری از جولوم رد شد،سرم و بالا کردم و دیدم خودشه،یک شلوارک کوتاه پوشیده بود و رون ها رو انداخته بود بیرون،سردرد گرفتم، از رو مبل بلند شدم و رفتم روی صندلی های دور میز اصلی بار نشستم،با 3صندلی اختلاف،اون هم داشت با پی اس پیش بازی می کرد،بعد از این همه کس کردن اون هم با پررویی تو این کشور نمی دونم چرا اعتماد به نفسم از دست داده بودم،دستام می لرزید،می خواستم برم کنارش بشینم یا حتی یک آبجو مهمونش کنم ولی نمی تونستم،بی خیال شدم و رفتم 1میز بیلیارد گرفتم و یک آمورفیس(بلک متال) گذاشتم وتنهایی شروع کردم به بازی(اینو بگم که مدرک (بی) داوری بیلیارد هم دارم) همینطور که داشتم برای خودم بازی می کردم سرم و بالا کردم که یه دفعه دیدم جولوی میز ایستاده،همینطور چوب بدست و آمده زدن قفل شده بودم رو صورتش،دیدم لباش تکون می خوره ولی صداش درنمی یاد،تاز فهمیدم که موزیک تو گوشمه،هدفون بیرون کشیدم،دیدم میگه منتظر چی هستی ادامه بده،از هولم توپ زدم ولی مستقیم رفت تو سوراخ،خندید و گفت خیلی حرفه ای بازی می کنی،ازش تشکر کردم و دعوتش کردم به بازی،ولی گفت زیاد بلد نیست و علاقه ای هم نداره و بیشتر دوست داره نگاه کنه،گفت کجایی هستی،گفتم به نظرت کجایی میام،گفت ایتالیا یا یونان،من هول شده بودم گفتم وووواووو عجب تشخیصی من ایتالیایی هستم(لطفاً نگین وطن فروش و از این حرفها،چون خیلی خوشنام نیستیم تو دنیا،ممکن بود به قیمت از دست داد این کس تمام بشه)گفت وای من خیلی ایتالیا رو دوست دارم،بازی و ول کن بیا برام تعریف کن،من هم دیدم حالا چی بگم گفتم اوکی،رفتم 2تا آبجو گرفتم و نشستیم رو مبل،اول پرسیدم که شما کجایی هستی و اون هم گفت نوبت تو است که حدس بزنی،گفتم نسبت به لهجه ی انگلیسیتون انگلیسی زبان نیستین و چون کمی به ز تمایل دارین باید آلمانی زبان باشد،گفت نزدیک شدی،چند کشور و گفتم ولی نبود،بعد گفتم اسکاندیناوی گفت درسته،بالاخره بعد از 3کشور جواب صحیح رو دادم و فهمیدم فنلاندیه،کلی خالی بستم و از برج پیزا،سیسیل،مافیا،جنگ جهانی دوم و موسیلینی،(حداقل بعد از 28سال که از عمرم میگذره یکجا مطالبی که خونده بودم در طول این سالها به دردم خورد) چونم گرم شده بود و یک بند داشتم حرف می زدم،سینا مسیج داد که کارش تمام شده،گفتم بیا پایین که سورپرایز دارم،فقط ما ایتالیایی هستیم،خواستی صحبت کنی با لهجه ایتالیایی فارسی حرف بزن،مسیج داد که من به این دختره گفتم لبنانیم،گفتم اشکال نداره میگیم مادرت ایتالیایی،10 دقیقه بعد دیدم با دختره آمدن تو بار،وقتی دید که با کی دارم صحبت می کنم خشکش زد،آمد جلو گفتم:سینااینو بیاینو اینجا بتمرگینو زر اضافه انو هم نزینو،سلام کرد و نشست،کلی ایتالیایی حرف زدیم با سینا،به زنه گفتم که ما هنوز اسم همدیگرو نمیدونیم، گفت اول شما گفتم من روبرتو هستم(به یاد روبرتو باجیو)اینم دوستم سینا از لبنان،البته مادرش ایتالیایی هست، اون هم گفت من آدلهید هستم می تونی آآلی صدام کنی،کلی چرت و پرت گفتیم و ساعت نزدیک 3بود که گفت می خوام برم،ما هم خسته بودیم،شمارم بهش دادم و خداحافظی کردیم و رفتیم،صبح بود که مسیج داد که می خواد بره کمی خرید و اگر میشه من هم باهاش برم،ازش خواستم که اگر ناراحت نمیشه سوالی بپرسم،اوکی داد و ازش پرسیدم که شوهر داره،گفت نه،گفتم پس اون مردی که تو کشتی باهاش بودی چه کسیست،با کلی خنده گفت که اون پدرش و از دیروز که رسیدن رفته دنبال خانم بازیش،وای ی ی ی که انقدر خوشحال شدم که می خواستم سینا رو از پنجره پرت کنم پایین،بهش گفتم که صبحانه رو بوخوریم و بعد بریم،سریع دوش گرفتم،پریدم پایین.یک آرایش ملایم و یک لباس سکسی،البته سینه هاش خیلی بزرگ نبود ولی خوب بود،رفتیم خرید و کلی صحبت کردیم،هی مگفت که از ایتالیا بگو من هم هی خالی بندی،یک جورایی حال تهوع گرفته بودم، نهار هم بیرون خوردیم و برگشتیم،ساعت 4 بود که مسیج داد بریم لب ساحل،با سینا ودوست دخترش رفتیم،پارچه پهن کردیم و نشستیم ،دیدم با یک مایو 2تیکه آمد کونش فقط داد می زد بیا منو بکن،سینا رفت 4تا آب نارگیل گرفت و آمد،آآلی گفت از دوستات جدا شیم،رفتیم و نشستیم دورتر،بعد روغنش که همراه آورده بود به خودش زد و بعد رو شکم خابید و بهم گفت که پشتش را براش چرب کنم،شروع کردم به چرب کردن و ماساژ دادن،چه بدن نرمی،احساس می کردم که به پنبه دست می زنم،گفت حالا پاهام،کیرم پر از خون شده بود و سردرد هم گرفته بودم،بعد از 20دقیقه دیگه خسته شدم و نشستم،گفت حالا نوبت منه،به پشت بخواب گفتم نه اول پشتم،(بدجور راست بودم و می ترسیدم که ضایع بشه)شروع کرد به روغن مالی و ماساژ،خیلی حرفه ای بود،خستگیم در رفت و همینطور کیرم هم خوابید،شب قرار دیسکو گذاشتیم و حدود 11 بود 4تایی رفتیم دیسکو،کلی مشروب خوردیم و کلی رقصیدیم،دیگه کاملا در اختیار من بود،و تو بغلم،و وقتش بود،لبم گذاشتم رو لبش،وایییییی که چقدر نرم و شهوتی بودن،آروم لب می گرفتیم و هر ار چند گاهی،گازی از لب هم،دیگه شهوتم داشت فوران می کرد،اون هم همینطور که تو بغلم بود دستم بردم رو کونش،واقعاً تا اون لحظه به چنین کون نرمی دست نزده بوده مثل یک پنبه واقعی،بهم گفت که منو ببر هتل زود باش،به سینا گفتم ،از دیسکو آمدیم بیرونو سریع یه تاکسی گرفتم به طرف هتل،رسیدیم هتل و گفتم که بریم اطاق من،هیچی نمی گفت و فقط می گفت زود باش زود باش،رسیدیم به اطاق،در را باز کردم،بلندش کردم و گذاشتمش رو تخت،با نهایت سرعت لباسش دراوردم و افتادم روش،لب،گردن و رسیدم به سینه ها،آروم کرستش و بازکردم و دو تا سر سینه صورتی که حالا زده بود بالا،شروع کردم به مکیدن،خیلی شهوتی شده بودم و حس می کردم که اگر بخوام بکنم سریع ارضا میشم،بهش گفتم برم دستشویی بیام،سریع پریدم 2تا ترامادل از کیفم برداشتم و انداختم بالا(همیشه همرام هست،تقریبا حکمش از کاندوم بالاتره)سریع برگشتم و لباسام درآوردم، باید حداقل 20 دقیقه طول می دادم که قرص ها اثر کنه،دوباره رفتم سره لب و به طرف پایین،رسیدم به شرتش ،دیگه از شهوت داشت می ترکید،گفت زود بکنش،سریع دراوردمم،یک کس زیبا زد بیرون،گوشتی نبود ولی خوشگل و صورتی،شروع کردم به زبون و مکیدن 5دقیقه زبون زدم،زبونم کامل بی حس شده بود،آه و اوهش رفته بود بالا،ومن هم می خواستم بکنم ولی به انتظار اثر قرصها بودم،زبون و آروم کردم و آروم انگشتم کردم تو کسش،چه حرارتی،شروع کردم به بازی کردن که بعد از چند دقیقه ارضا شد، دیگه وقتش بود،کاملا نعشه بودم و حسش می کردم، چند ثانیه صبر کردم و دوباره شروع کردم به مکیدن و بازی با انگشت،کمی که دوباره به حالت شهوت نزدیک شد بلند شد و گفت بخواب،شروع کرد،لب،گردن،سینه،رسید به قسمت اصلی وشرتم و دراورد،و شروع کرد به ساک زدن،بعد از چند دقیقه بلند شدم یکی از کاندوم های سینا رو برداشتم و خوابوندمش،پاهاش باز کردم و کاندوم کشیدم سر کیرم و بهش گفتم آمده ای،گفت آره،آروم کیرم حول دادم تو کسش،انقدر گرم بود که احساس می کردم کیرم داره می سوزه،شروع کردم به عقب و جلو کردن،و آروم آروم تندش می کردم،و محکمتر، چند دقیقه بعد فرم عوض کردم،داگ استایل،همینطور که تلمبه می زدم اون هم عقب جلو می کرد و لذت می برد،آه و اوهش اطاق را پر کرده بود،و هی جیغ میزد و مگفت هاردر هاردر(محکمتر)،نزدیک به ارضا بودم که یه جیغ کوتاه زد و ارضا شد،منهم ادامه دادم،حس می کردم سره کیرم داره می ترکه،حس منی بند داشتم،که آبم با فشار زیاد ریخت تو کاندوم و راحت شدم.ولو شدیم رو تخت چند دقیقه چشمام هیچ جا رو نمی دید،اون همانطوری خوابش برد،رفتم و یک دوش گرفتم و برگشتم،دوست داشتم باز هم بکنمش،ولی دیگه توانش نداشتم و اون هم به خواب عمیقی فرو رفته بود،بغلش کردم و خوابیدیم،ظهر بود که با صدای در زدن سینا از خواب پریدم،بیچاره بخاطر من شب رفته بود شرت تایم(هتل هایی که ساعتی اطاق می دن)و خوابیده بود،آآلی هم از خواب بیدار شد،گفت می ره اطاقش که دوشی بگیره و بریم نهار،نهار که خوردیم رفتیم گردش.در 2روز بعد 3بار دیگه هم کردمش،روز برگشت از سبو خیلی گرفته بودیم،اون گفت که بعد از برگشت به مانیل می ره به هنگ کنگ،ولی دیگه نتونستم ببینمش،شاید سال آینده 2باره به فیلیپین سفر کنه،امیدوارم.

نوشته: bahram-pedram


👍 0
👎 0
42776 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

281395
2011-05-16 15:05:09 +0430 +0430
NA

داداش ما که تا حالا فیلیپین نرفتیم
یکی که رفته بیاد تایید کنه

0 ❤️

281396
2011-05-16 16:42:34 +0430 +0430
NA

باعث افتخاره مشکل اینه id باز نمیشه…!!!جلل خالق چی شده به محض اینکه تونستم براتون میل میفرستم.

0 ❤️

281397
2011-05-16 16:51:47 +0430 +0430
NA

مرسی داداش خدایش من که حال کردم با داستانت.بازم واسمون بنویس اگه دوست داشتی.مرسی عزیزم.

0 ❤️

281398
2011-05-16 16:54:19 +0430 +0430
NA

به به داش مهدی خودمون،نیستی داداش؟شنیدم تولدت بود امروز!مبارک باشه

0 ❤️

281399
2011-05-16 17:15:43 +0430 +0430
NA

ببخشید اشتباه نوشتمsign out

0 ❤️

281400
2011-05-16 18:11:22 +0430 +0430
NA

بچه ها يه سوال دارم كسي ميتونه بهم بگه چرا مردا اكثرا ميچسبن به كون زنا تا از كون بكننشون

0 ❤️

281401
2011-05-16 18:15:53 +0430 +0430
NA

اگه كسي دليل خاصي رو ميدونه لطفا جواب بده
بعدشم چرا مرد زن دار ميره سراغ يه كس جديد و زن شوهر دار سراغ كير
اخه كير با كير
يا كس با كس چه فرقي ميكنه

0 ❤️

281402
2011-05-17 01:15:21 +0430 +0430
NA

كس كش پوسي لند نه يوني لند

0 ❤️

281403
2011-05-17 13:15:34 +0430 +0430
NA

آقای king.rj26اگر دقت کنی نوشتم پوسی لند،بجای فحش دادن چشمات باز کن.

0 ❤️

281404
2011-05-17 15:23:30 +0430 +0430
NA

اخه کیر منو کل ادمای کیر دار دنیا تو کونت که دیگه از این خالیها نبندی کونی چجوری اون زن همش جلوی تو کوسکش سبز میشد؟ دیگه کیر نبود تو اونجا ؟

0 ❤️

281405
2011-05-17 15:28:42 +0430 +0430
NA

چون از قبلشم گفته بودی حالت داستانی داشت و خوب بود.

0 ❤️

281406
2011-05-17 18:35:51 +0430 +0430
NA

zende bad irani ke mokhe harkio bekhad mitoone bezane

0 ❤️

281407
2011-05-17 21:14:45 +0430 +0430
NA

sourhomجون به نظر میاد خیلی بهت فشار آمده که اینطوری فحش میدی،شما پاشو بیا فیلیپین من در خدمتت هستم.

0 ❤️

281408
2011-05-18 18:18:12 +0430 +0430
NA

اول به اونایی که فکر می کنن مخ اروپایی زدن کار شاقیه!!! اقای بهرام نگو جای دیگه!! اسون ترین دختر برای پسر ایرانی همین اروپاییان…
دفعه بعد یه سر شما برو بالی یا لنکاوی حساب کار دستت میاد

0 ❤️

281409
2011-05-18 21:08:05 +0430 +0430
NA

مگه من گفتم کار شاقیه یا گفتم هههههههه دلتون بسوزه.یک خاطره تعریف کردم از تجربه ی سکس.الان که گرم ولی واسه کریسمس می رم بالی،شما هم بیا خوش می گذره. :d

0 ❤️

281410
2011-05-18 21:18:54 +0430 +0430
NA

aqa migam tu filipin yarane kos ham midan? :)

0 ❤️

281411
2011-05-19 09:13:39 +0430 +0430
NA

اتفاقا درست ميگه اين بابا. همين جوري كس بازاره. يكي از دوستام كه تايلند رفته بود ميگفت همين شكله. البته اون به قصد همين چيزا رفته بود

0 ❤️

281412
2011-06-26 15:30:11 +0430 +0430
NA

خیلی حال کردم منم امسال دارم میریم اما نه فیلیپن اونجا واقعا همینطوره تایلند هم دسته کمی نداره :)]

0 ❤️




آخرین بازدیدها