طعم لب ها

1397/10/25

گی عاشقانه

روی کاناپه دراز کشیدم. دستم روی چشامه و حواسم پی شرشر اب حمومه که قطع نمیشه
چند دقیقه اس رفته؟؟؟
پس چرا انقدر لفتش داد؟؟
قبلنا زمانش کمتر بود
بالاخره صدای اب قطع میشه و بعدش صدای در حموم میاد
الان توی اتاقه، داره لباس انتخاب میکنه. چند دست لباس انداخته روی تخت دستش رو زده زیر چونه اش و یه ابروش رو داده بالا
صدای سشوار میاد بعدش طولی نمیکشه که حضورش رو بالا سرم حس میکنم دستم روی چشامه
روی دسته ی مبل می شینه دستش رو زیر چانه من میزاره و دهن نیمه باز منو می بنده اروم دست منو از روی چشام بر میداره
نگام به نگاهش گره میخوره
+ارشیا من دارم میرم بیرون
حواسم پی حرفش نیست نگام به موهاش میفته که با حالت خاصی داده بالا روی ته ریش تازه کوتاه شدش پایین تر روی گردنبند فروهری که من براش خریدم بعد دوتا دکمه ای بالای پیرهنش که بازه. استین هاش که تا زده ساعت مارکش و شلوار جین تنگی که پوشیده
بشکنی بالای سرم میزنه
+حواست بامنه؟؟
کجا سیر میکنی؟
-چی میگی شایان ؟
+میگم من دارم میرم بیرون دیر وقت میام
-تو که همیشه نیستی دیگه چه فرقی میکنه این بارم نباش
با تعجب نگام میکنه
+پیشـــی من ناراحته؟؟
اخه عزیزم تو که میدونی این روزا چقدر کار سرم ریخته
-این چه کار کوفتیه که مهم تر از منه؟
سرش رو با تاسف تکون میده و از روی دسته مبل میاد پایین کنار من میشینه
کمی روم خم میشه و صورتش رو مقابل صورت من میگیره. نگام رو دکمه های بازش و گردنبند ثابت می مونه
+ارشیا نگام کن
اروم نگام رو بالا میارم و توی چشمای عسلیش زل می زنم
+من اگه این چند وقت نبودم به خاطر زندگی مون بوده قول میدم همین روزا تموم میشه خوب؟؟؟
اروم چشمام رو به معنی باشه بازو بسته میکنم
بعد به فاصله ی ۱۰سانتی لب ها پایان میده و طعمی که هیچ جوره نمی تونم وصفش کنم
دست هاش دو طرف صورت منو قاب میگیره
منم دست هامو پشت گردنش چفت میکنم و همراهیش میکنم
چند لحظه نفس میگیره و باز هم با هیجان بیشتر ادامه میده
زبون منو داخل دهنش می گیره و میک میزنه
حالا دیگه کامل رو من خیمه زده
سرش رو بالا میاره و توچشمای خمارش نگاه میکنم
اول چشم سمت راست وبعد چپ منو بوسه میزنه
وبعد پایین تر از لب ها پوست گردن منو بین دندون هاش فشار میده
این یعنی باز کبودی های جدید
اه ناله من که بلند میشه ول میکنه و لبامو بین دندون هاش میگیره یه فشار ریز میده و بعد بوسه ای که مدل خاص خودشه و من عاشقشم …

جانم گرفت حسرت دیدار دگرش را
با ما هرانچه یار نکرد انتظار کرد…

کامنت یادتون نره دوست تون دارم اگه دوست داشتین بازم می نویسم بچها در ضمن گی بودن یه افتخاره و پرچم شیش رنگی ها بالاست…

نوشته: ارشیا


👍 5
👎 3
11103 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

741652
2019-01-15 21:43:08 +0330 +0330

خوب بود ولی داستان نبود.

0 ❤️

741692
2019-01-15 23:59:44 +0330 +0330

گی بودن و کلا نوع تمایل جنسی نه مایه ی شرمه نه افتخار…فقط ی چیز خیلی شخصیه که باید بهش احترام گذاشته بشه

1 ❤️

743220
2019-01-23 13:38:54 +0330 +0330

خوشمان شد

0 ❤️

778418
2020-11-24 02:03:42 +0330 +0330

چه عاشقانه الهی

0 ❤️




آخرین بازدیدها