این اولین بار نبود که یک کیر توی دهانم میکردم . نرم . ولی سفت . سفت ولی گوشتی و نرم . داغ ولی ضمخت . راستش دوست داشتم همونطور که توی دهانم نگهش داشتم نفس بکشم . پری توی دوم دبیرستان برایمان تعریف کرد که یه کار عاشقانه است . آدم برای هرکسی انجام نمیده . من توی اون سن به چیزی جز عشق مطلق فکر نمیکردم . چه فکرهایی . حالا توی بیست سالگی توی یه اتاق کوچک ، ته یک واحد آپارتمانی نمور و خواب آلود توی بعدازظهر روی تخت، میون پای یک پسر بیست و پنج ساله خیمه زده بودم . موهام تا روی شکمش رو پوشونده بود . دستم ته کیرش رو گرفته بود و زبونم بی امان زیر کیرش و هرجاییش که میشد زبون رو برد حرکت می کرد . دهانم رو حرکت دادم و تا سر کیرش بالا اومدم و سر بزرگ و گوشتیش رو بین لب هام مکیدم . عشق . چه حرف ها . سینه هام داشت از شهوت زیاد از بدنم کنده میشد . بین پاهام و کسم خیس آب بود . موهام رو جمع کرد . کیرش رو با ولع ساک زدم . درش آوردم و روی زبونم کوبیدمش . یکی توی کوچه یه نفر دیگه رو صدا زد . بعد دوباره صدا زد . تا آخر دیگه صدایی ازش بلند نشد . دوباره کیرش رو تا ته حلقم فرو بردم . میخواستم خفه بشم . باز کشیدم بیرون و نفسم رو از جون بیرون دادم . " خوب حالا من میخوام بیام رو تو " رفت بین پاهام ، فاتح پیروزمند دروازه ی بهشت. صورتش رو روی کسم فشار میداد . بینیش کسم رو قلقلک میداد و من مثل برده ای ناتوان کاملا در اختیارش بودم . یکی از دست هاش هراز چندگاهی از پایین به قصد فتح پستان هام بالا میومد . میگرفت . فشار میداد و من دادم هوا میرفت . نرده های انتهایی رو چنگ میزدم و داد میزدم . زبونش توی کسم بود و میچرخید . بی امان میچرخید . بعد چوچولم توی لب هاش داشت مکیده میشد . میخواستم بمیرم . سرش رو چنگ زدم . کش موهاش رو دراوردم و موهای بلندش رو چنگ زدم . صورتش روی کسم بود و فشار میداد . عرق کرده بودم . سینه هام از شهوت لبریز بود . کیرش رو همه جام میخواستم . ناله کردم . داد زدم . تمنا کردم ؛ " منو بکن ، زود باش لعنتی منو بکن . بلندم کرد و منم باهاش همکاری کردم . " چطوری بکنم ؟! " " هرطوری که دوست داری . " واقعا برام فرقی نمیکرد . فقط یه کیر توی کسم میخواستم . ولی نمیتونستم بهش کس بدم . هیچ عشقی بینمون نبود . فقط شهوت زیادی بهش داشتم . از روز اولی که توی صف خرید بلیط سینما دیدمش همینطور بودم . کنترل احساسات و غرور برام یه چیز مسخره شده بود در مقابلش . از همون دقیقه میدونستم که این پسر ، فرهود ، بامن هرکاری بخواد میکنه . فقط یکمی باهوش باشه کافیه . منو سگی کرد . چهاردست و پا روی تخت خودم بودم و اون پشت من زانو زده بود . برگشتم نگاهش کردم . داشت کیرش رو کرم میزد . یچیزی بود که من نمیدیدمش . روشنایی خاکستری رنگ عصر به صورتش شمایل جوان عاشق وخسته دلی داده بود . در تاریکی اتاق ما بودیم و نفس هایی که از پنجره ی اتاقم توی کوچه لمبر میخورد . سیلی محکمی روی کونم زد . کونم لمبر خورد و کیرش رو روی سوراخ کونم حس کردم . نفسم حبس شد . فروش کن داخل لعنتی . چیزی نگفتم . گذاشتم کارش رو بکنه . قبلن بهش کون داده بودم . یاداوری کلمات این جمله هم برایم شهوت آوره . لعنت به شرم که تمام احساساتم رو توی این سال ها کشته بود . " ممکنه درد کنه یکم دوباره ، مثل دفعه ی قبل . ولی آروم میکنم . " توی سرم آتیش روشن بود و پستان هام آویزون . کونم رو عقب داده بودم و با قوس کمرم لای چاک کونم رو بیشتر باز میکردم . باتمام تلاشم همین کلمات رو بیرون دادم :" دوست دارم بهت کون بدم ، بکن ، زودباش . " شهوتیش کرد این کلمات .محکم کونم رو چنگ زد . حدس زدم باید موهاش رو دوباره پشت سرش بسته باشه . سر کیرش رو فرو کرد . چیزی که زده بود حسابی لیزش کرده بود . سرش به راحتی داخل رفت ولی درد مثل رشته های الکتریسیته تمام بدنم رو گرفت . نرده های تخت رو چنگ زدم . مرتب میگفت اروم اروم الان تموم میشه ، وایسا تا ته بره . تا نصف داخل کرد . بالشتم رو دندون گرفتم . بعد رهاش کردم و رو به سقف اه کشیدم . درد بود و نبود . لذت بود و نبود . چیز دیگه ای عمیقن راضی ام میکرد که داشت از بدنم نهایت لذت رو میبرد . کم کم تا ته فرو کرد و بعد تلمبه زد . اول آروم بود و بعد سرعتش رو زیادکرد . تند تر میکرد و من بیشتر میخواستم . میدونستم سوراخ کونم کیپ کیرش شده . صدای اه و ناله اش اتاق رو برداشته بود . نمیدونم چقد گذشت که ارضا شد و آبش رو توی کونم خالی کرد . ولی وقتی که بلند شد و گفت که هوا تاریکه و باید کم کم برود میتوانستم ببینم که چندتایی ستاره از قاب پنجره توی آسمان سرمه ای پیداست . نیم ساعت بعدتر تنها توی اتاق ، عریان روی تخت دراز کشیده بودم و نور محو روشنایی تیرهای چراغ برق روی تنم افتاده بود و این نور محو میان تاریکی مرا یاد شبی که دیدمش انداخت . فیلم تمام شده بود و پهلوی نرده های کوچه کنار سینما همدیگر را دیدیم و ایستادیم و شروع به گپ زدن کردیم .
نوشته: haroki
کــــــــــــیـــــــــــر خــــــــــــــر
آخه چه داستانی بود نوشتی؟؟؟؟ من ادبیات رو به زور تک ماده پاس کردم
حالا اومدی برا من کیرو غزل می سرایی؟؟؟
چنان می کنمت با کیر گران ** که دیگر نیایی به شهوت سران
خیلی خوب احساسات یه دختر رو به قلم کشیدی
ولی خانمی کیری لفظ قلم نوشتی
من هنوز فارسی عمومیم رو پاس نکردم
تو و اساتیدم رو لایه کردم رو هم و گاییدم…
واقعا عالی بود یه متن زیبا و دوست داشتنی خسته نباشی
خیل خوب بود ولی این شهوت زیادی که داشتی با کون دادن ارضا شد؟؟؟؟؟؟
لامصب انگار داره حماسه ایلیاد و ادیسه هومر و تعریف میکنه.خوب کون دادی مثل ادم تعریف کن دیگه
متن بسیار زیبایی بود،من بیشتر از سکس از فضاسازی فوق العاده داستان لذت بردم.
درضمن من تا امروز هیچ کامنتی نذاشتم و این متن منو تحریک کرد تا اولین نظرم رو بدم.بسیااار زیبا
این اولین بار نبود که یک کیر توی دهانم میکردم . نرم . ولی سفت . سفت ولی گوشتی و نرم . داغ ولی ضمخت
داستان ولی کسشعر…
اولشو ک خوندم دیگه حوصله ادامشو نداشتم…
موفق باشی
بسیار زیبا اونایی که گفتن بده چون سواد درست حسابی نداشتن و از دست بقلم بودن چیزی حالیشون نیست اینطور گفتن …فوق العاده بود منتظریمممممم
diablo افرین.هرچند که این سبک داستانو نمیپسندم ولی دلیل نمیشه نگم خوب بود داستانت.لایک
يه دختر هات هست كه اينجورى واسم ساك بزنه؟ مسج خصوصى بدين
من به داستانت از دو جنبه نگاه کردم و خیلی برایم جالب بود
یکی خود موضوع و تم داستان و شرح شاعرانه اون لحظات و دوم در درون داستان انگار شخصیت نویسنده بصورت زیرکانه یی نقاشی شده است!
بنظرم نگارش داستان از نظر محتوا و بیان ادیبانه و بزرگنمایی و و جلوه دادن به یک رابطه سکسی و خلق تصاویر هنری تاثیرگذار توسط نویسنده, بسیار خوب و زیبا بیان شده است و خواننده با داستان راحت ارتباط برقرار میکند.خیلی نمیخام راجب این موضوع بگم ولی زاویه دوم داستان برای من خیلی جالبتر بود که وقتی روی داستان تمرکز کردم, خود شخصیت نویسنده و گذشته غم انگیزش را در دل داستان پیدا کردم.واضح تر بگم من از دل این داستان دخترکی مایوس و دلشکسته را پیدا کردم که تجربه شکست عشقی در گذشته مسیر زندگیش را تغییر داده و حال به تلافی آن دوران راهی دیگر (کاری به درست یا غلط بودنش ندارم) برگزیده است و جالبتر اینکه من در دل این داستان دختری را هم پیدا کردم که اکنون بزرگ شده و برخلاف گذشته به درک و شناخت بهتری از خود و نیازها و لذتها و حقوقش بعنوان یک انسان رسیده و با شجاعت به نقد خود و گذشته اش زبان گشوده و با مهارت خاصی مخاطبش را قانع میکند که این سبک زندگی که اکنون دارد درست ترین انتخابه.
اما از اینها گذشته یک ایراد بزرگ که در این داستان بچشم میخوره در نگاه اول خواننده شاهد داستانی بظاهر عاشقانه ست با صحنه های اروتیک ولی در حیقیقت نویسنده با مهارت خاصی خواننده را گول زده و یک رابطه جنسی مکانیکی را بجای یک رابطه احساسی واقعی (چیزی که لازمه یک سکس کامله) بیان میکند.بنظرم زیبایی این متن تنها هنر نویسنده را میرسونه و یک رابطه جنسی مکانیکی را بیش ار حد بزرگ زیبا و رویایی نشون میده!
(در کل خوندن این داستان را به همه دوستان عزیز توصیه میکنم)
عاشق اینجور داستانای شاعرانه سکسی احساسیم kiss2
خسته نباشی و امیدوارم ادامه بدی عزیزم kiss2
رمانتیک سکسی شاعرانه هم به بازار آمد کون دادن که این همه شعر نمیخواد میدی طرفم از خداشه میکنه
خواندنش خالی از لطف نبود . میتونست با یه باز نگری کوتاه جای بعضی از کلمات رو عوض کنه که خواندن داستان واسه بعضی از دوستان ساده تر وراحتتر بشه.
موفق باشی
داستان خیلی خوبی هستش .
به معنای واقعی کلمه ، داستان هستش و خاطره نیست !
میتونه کاملن غیر واقعی و زاییده ی تخیلات نویسنده باشه و هیچ اشکالی نداره .
خیلی خوب میزانس ها و حرکات و نکته های ریز و البته تاثیرگزار بیان شده و باغث ایجادِ یک تصویر سازی در ذهن خواننده شده !
اکثر داستان های آبکی که در این سایت ارسال میشه هیچ تصویر سازی ذهنی و بقول معروف ایمیجینگ در ذهن خواننده در مورد فضای وقوع قصه و مکان و حال و هوای طرفین لیجاد نمیشه !
و تنها تصویری که در ذهن خواننده ایجاد میکنن فقط یه کیر هست که میره تو کس و میاد بیرون !!
اما این داستان بدون حتی یک غلط املایی تونسته انقلاب بزرگی رو در تالارِ داسنان های سکسی به پا کنه !
ممنونم کلاغ سفید . من حالا با اسم کایوگا مینویسم . پیش تر با اسم هاروکی که اسم هاروکی موراکامی بود مینوشتم . متشکرم که خوندی و خوشحالم که دوست داشتید .
فضای داستان رو عاشقانه توصیف کردی در صورتی که سکسی که این دونفر انجام دادن عاشقانه نبود،سکسی بود نتیجه یه حس آنی و سطحی ،گرچه سکس های بی عشق زیاد شده که من نمیپسندم.
توصیفات و فضا سازی داستان رو خیلی قشنگ انجام دادی جوری که با خوندنش احساس کردم دونفر تو همین خونه کناری دارن این سکس رو انجام میدن.
خوشم اومد…
رزهاتِ عزیزم
ممنونم که خوندی و خوشحالم که خوشت اومده . :)
پیدات کردم اینجا هم کایوگا :)) بوس بهت با این نوشتنت ً بهت حسودی کردم
اخه چ دلیلی داره داستان سکسی و با ارایه های تخمی مخلوط کنی؟؟ ملجوق جان