سریال من و خواهرم (2)

1393/09/20

…قسمت قبل

قضیه منو خواهرم همونجوری آرام داشت پیش میرفت تا اینکه یکروز که حشرم زده بود بالا رفتم تو اتاقش.آیدا رو تختش دراز کشیده بودو وقتی منو دید که با عجله رفتم تو اتاقش یه لبخندی زدو به شوخی گفت چیه اومدی منو دید بزنی روحیه بگیری؟ منم فوری پریدم تو تختشو دو دستی سینه هاشو محکم چنگ زدم،سینه های تقریبا سفتی داشت که وقتی فشارش دادم با فرو رفتن انگشتام توش خیلی بهم حال داد.خواهرمم خواست دستامو از رو سینش برداره و با یه لبخند شیطنت وار بهم گفت که ولش کنم اما من حالیم نبود.خواهرمم که خوشش میومد هیچ حرفی نزد من از رو لباس چند دقیقه سینه هاشو مالیدم.کیرم دیگه به نقطه انتهایی بلندیه خودش(15-16 سانت)رسیده بود و از رو گرمکنم کاملا معلوم بود.خواهرم وقتی این صحنه رو دید بهم گفت که فعلا برم تو اتاقم بعدا یه حالی بهم میده چون مادرم خونه بود و منم قبول کردم. از وقتی رفتم تو اتاقم فقط به یاد حرف خواهرم بودم که گفت یه حالی بهم میده،یعنی بالاخره میخواست بهم بده یا بازم میخواست تو کف بزاره منو چون میدونستم که با دوست پسراش رایطه داره و اونجوری ارضا میکنه خودشو( اما میدونم خیلیها به خودشون میگن چرا کاری با این موضوع نکردی اونایی که خواهر بزرگتر از خودشون دارن درک میکنن که اگه پدر و مادر ادم این موضوع رو بفهمن دخترو خیلی اذیت میکنن و منم چون خواهرمو دوست داشتم نمیتونستم بهشون بگم از طرفی سنم هم خیلی کوچیکتر از اون بود بعلاوه از یه زمانی دید جنسی بهش پیدا کردم ،خب بگذریم)و میترسیدم اینبارم نتونم به خواستم برسم.یادمه دو سه ساعت بعد این موضوع حوالی ساعت 6 غروب پاییزی بود که بابام و مامانم واسه خرید رفتن بیرون.بعد چند دقیقه آیدا صدام کرد و منم با یه حس خوشحالی و البته دلهره و تپش قلب زیاد (چون فکر میکردم شاید واقعا میخواد یه حالی بهم بده)رفتم تو اتاقش. وقتی وارد اتاقش شدم دلم هوری ریخت پایین،با اینکه تو این چند مدت این صحنه رو زیاد دیده بودم اما انگار تا حالا با این صحنه مواجه نشدم. خواهرم موهای فرشو کاملا باز کرده بود وبعضی قسمتاشو از رو شونش انداخته بود جلوش طوری که کاملا رو سینش بود و چهرشو فوق العاده سکسی کرده بود،یه سوتین کرم که قسمت بالا تا نوک سینش توری بود پوشیده بود با یه شرت سفید معمولی که طرح چندتا البالو هم روش بود که احساس کردم این البالوها میتونن خوشمزه ترین آلبالویی باشن که تا حالا یکی خورده…

ادامه…

نوشته: امیر


👍 1
👎 1
381481 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

446883
2014-12-11 02:38:07 +0330 +0330
NA

خواهرت جندس کسکش

0 ❤️

446884
2014-12-11 03:49:34 +0330 +0330
NA

مغز کیریتو گاییدم با توهماتت . من که نخوندم اما همون دو خط اول معلومه کسشعر تلاوت میکنی

0 ❤️

446885
2014-12-11 05:22:19 +0330 +0330
NA

هم خواهرت یه جنده حرفه ای هستش هم تو یه بچه کونی جلقی هستی بی شرف

0 ❤️

446886
2014-12-11 05:30:28 +0330 +0330
NA

سمين مميمي راست ميگه.
اگه فوحش ميدي پس اينجا تو اين سايت دنبال … ميگردي؟!

1 ❤️

446887
2014-12-11 06:48:31 +0330 +0330
NA

کیر ناصرالدین شاه تو کس خواهرت !!1!!!

اینطوری داستانت تاریخی هم میشه!11!!!

0 ❤️

446888
2014-12-11 07:11:35 +0330 +0330
NA

من تا حالا خیلی از داستان هارو خوندم و اکثرا حرفای چرت و بافته ذهنشون هست و فانتزی خیالات و فش هم دوست ندارم بدم و به افکار همه احترام میذارم.ولی خدایش میدونم داستانت دروغ هست ولی فکر سکس با خواهر یا مادر هم عذابم میده واقعا برا شما متاسفم که این طرز فکرو داری هر چند اسم انسان نمیشه به شما داد و لیاقت فش هم نداری فقط تاسف که یک حیوان هم حتی بهش فکر نمیکنه چه برس به انجام دادنش

0 ❤️

446890
2014-12-11 15:05:52 +0330 +0330
NA

مزش به همون فوشه biggrin
ننه ی همتونو گاییدم

0 ❤️

446891
2014-12-11 15:46:18 +0330 +0330
NA

خفه شو آمو تر زدی با این خیال نویسی هات

0 ❤️

446892
2014-12-11 17:33:01 +0330 +0330
NA

خدا مرگت بده تو رو با اون خواهر حشریت و اون پدرومادری که همچین دسته های گلی درست کردن. اه اه اه . سگ از تو بیشتر غیرت داره

0 ❤️

446893
2014-12-12 13:25:14 +0330 +0330
NA

عالللللللی بود خوببببببببه اوکی

1 ❤️

446894
2014-12-15 14:12:32 +0330 +0330

من نوشتم.البته مال 3 سال پیشه.روسایتم گذاشتنش.اسمش اتوبوس سکسی

0 ❤️

446895
2014-12-19 17:13:08 +0330 +0330
NA

کیرم تو دهن تو و آبجی کونیت

0 ❤️

446896
2014-12-24 22:39:39 +0330 +0330

مخت رد داده ابجیت جندس

0 ❤️

446897
2014-12-29 16:31:21 +0330 +0330

سایت که سایت آزاده ولی فحش ناموسی دادن یا ندادن واسه شخصیت آدمه نه آزادی و زندانی بودن. بعدم من خودم داستان خالی بندی می نویسم ولی تهش میگم خالی بندیه مثلا برو داستان صیغه ای عیدت مبارک رو بخون. در پایان چه داستانت واقعی بود چه نبود کیرم توش… حداقل نمیتونی خوب خالی ببندی فحش خوب رو واسه خودت نخر…

0 ❤️

446898
2015-01-02 17:22:39 +0330 +0330

خوبه رو شرتش البالو بود به خوردن کفایت کردی اگه خیار بود که شورتو میکردی تو کونت موز که حامله شده بودی کونی

0 ❤️

446899
2015-01-03 09:47:24 +0330 +0330
NA

بقیشم بفرس عالی بود!!!

1 ❤️

446901
2015-01-07 04:49:38 +0330 +0330
NA

آخه کونی آدم قحطی بود آبجیت اومده به تو داده تو هم رفتی کردیش مرتیکه جلقی خجالت بکش خونه وخونواده حرمت داره

0 ❤️

446902
2015-01-09 08:10:24 +0330 +0330
NA

شما که میخاید به نویسنده مطلب

شما که میخاید به نویسنده مطلب ناسزا بگید چرا داستان رو میخونید؟؟؟؟
.
.
.
کیری خب اگه تو شعور نداری ما داریم
آدم به شعورش بر میخوره بعضی چیزارو میشنوه
دیگه اون کسی که داستان مینویسه باید یکم واقع بین باشه و هر کس شعری که به ذهن مجلوقش
میرسه رو تایپ نکنه
آیه که نازل نشده باید همه داستان سکسی بنویسن
چقد میگیرین که دیگه این کس شعرارو ننویسین؟؟
dash1

0 ❤️

446904
2015-02-21 15:21:21 +0330 +0330
NA

واقعا حتی فکر نظر داشتن به خواهر یا مادر یا دیگر محارم برام عذاب آوره…
خدا لعنت کنه بانی این سایت رو …

0 ❤️

446905
2015-03-30 18:39:23 +0430 +0430
NA

کچیم یاخیم اوزوه dash1

0 ❤️




آخرین بازدیدها