سکس با پسر آلمانی

1399/10/13

این داستان گیه و اتفاقاتی که توش افتاده واسه خیلیا پیش نمیاد پس احتمال داره نتونید باورش کنید. که اصلا مهم نیست واسم. این یه خاطره واقعیه که امیدوارم با روایتش حس خوبی بهم دست بده. توصیه میکنم شما هم فقط از داستان لذت ببرید.
پدر من یه شرکت نسبتا بزرگ داره که چون محصولاتشون عموما نرم افزاریه میتونن راحت تر با شرکت های خارجی کار کنن. به همین دلیل معمولا سفر های خارجی طولانی رو تجربه میکنیم و سالی چندتا سفر دو سه هفته ای به کشورای مختلف داریم.
آخرین تابستون قبل کرونا که من 16 سالم بود واسه یکی از همین سفرای کاری قرار بود بریم روسیه. چون مامانم مشغول ادامه تحصیل بود نتونست با ما بیاد و من و پدرم همراه چنتا از شریکا و کارمندای شرکتش رفتیم. قرار بود 7 روز بمونیم (البته در نهایت کارشون طول کشید و 12 روز موندیم) و این مدت رو تو هتل هیلتون مسکو بودیم. این هتل به خاطر تبلیغات قویترش تو اروپا و تخفیفایی که به مسافرای اروپایی میده همیشه پر از مسافرای اروپاییه. ما هم به انتخاب میزبان اونجا بودیم.
روز اول که رسیدیم هتل به عادت همیشه رفتم حموم وقتی از حموم در اومدم بابام ازم پرسید که دوست دارم که تو تور های روزانه هتل ثبت نام کنم که منم گفتم حتما، چون دوست نداشتم تا شب که برمیگردن تو هتل یا الاف تو خیابونا باشم. ولی متاسفانه تور هر روز رو باید از شب قبلش رزرو میکردیم. مجبور شدم اونروز تنها تو هتل بمونم. تقریبا ساعت 9 رفتم برای صبحونه. طبق معمول دنبال یه هم صحبت میگشتم. چون همیشه دوست داشتم تو هر کشوری که میرم با افراد مختلف و فرهنگ و رفتارشون آشنا بشم.
صبحونمو خوردم و داشتم میرفتم که چشمم به یه پسر با موهای قهوه ای و سنی تقریبا تو رنج خودم افتاد که تنها بود. رفتم سراغش و ازش پرسیدم تنهاست یا نه. انگلیسی هر دومون خوب بود ، با لهجه غلیظ آلمانیش گفت مادرش تو اتاقه. گفتم دنبال یکیم که باهاش حرف بزنم و با هم آشنا بشیم. گفت قرار بوده با مامانش که نویسنده بوده بره به یکی از جشنای امضای کتابش ولی دنبال بهونه واسه پیچوندن مراسم بوده و اونم دوستداره که باهم باشیم واسه چند دقیقه. اینکه من به یکی پیشنهاد بدم عادیه چون همیشه اینکارو میکنم ولی اینکه اینقدر سریع قبول کرد واسم عجیب بود.
خلاصه قرار شد بره به مامانش اطلاع بده که نمیاد و منم برم دو تا اسپرسو سفارش بدم تا بیاد. (احتمالا شمام فکرشو نمیکردین اسپرسو دوست داشته باشه ولی همه اروپاییا عین هم نیستن) بعد چند دقیقه پشت یه میز بودیم و منتظر قهوه هامون بودیم. ازش خواستم قبل از اینکه یادمون بره ایدی اینستای همدیگرو داشته باشیم تا ارتباطمون قطع نشه. اون ایدیشو داد و منم همینطور. ولی وقتی گوشیشو در اورد که پیجمو فالو کنه چیزیو دیدم که نمیدونستم باید ازش خوشحال باشم یا ناراحت.
گوشیش یه ایفون با قاب رنگین کمونی. سعی کردم مثبت فکر کنم و به کارم ادامه دادم. ولی وقتی ایدی اونو تو اینستا سرچ کردم شکم رفع شد. بایو پیجش فقط یه جمله بود : F*ck Genderroles
فهمیدم که آقا گیه! منم گی بودم و اصلا بدم نمیومد تو این فرصت به جای الافی با یکی رابطه داشته باشم. به خاطر همین ازش پرسیدم چرا اینو گذاشتی تو بایوت. اونم کلی حرف کلیشه ای تحویلم داد ولی نگفت که گیه. انگار میدونست تو ایران خیلی خوب تعریف نشده ای شرایط. باید بهش میفموندم که منم بله …
ازش پرسیدم نظرت چیه بعد از اینکه قهومونو خوردیم بریم استخر هتل؟ اونم بلافاصله قبول کرد تا مهر تاییدی بزنه به اینکه اونم دنبال اینه که تو روسیه ( که کشور جذابی واسه اکثر اروپاییا نیست) حسابی حال کنه.
اسپرسو غلیظ رو با سرعت خیلی بالایی تموم کرد و منتظر موند تا منم همینکارو بکنم. تو این لحظات مستقیم تو چشمای هم نگاه میکردیم و به چیزی فکر میکردیم که هیچ کدوم دوست نداشتیم اینقدر زود درموردش حرف بزنیم. حتی یه ساعت از آشناییمون نگذشته بود ولی تنهاییمون به هردوتامون کمک کرده بود که سریعتر بریم سراغ چیزی که دوست داشتیم.
بعد از اینکه قهومون تموم شد رفتیم به سمت استخر هتل. هیچ کدوممون وسایل نداشتیم و مجبور بودیم از همونجا بخریم. بعد از اینکه مایو و حوله یه بار مصرف خریدیم رفتیم تو رختکن، رختکنا چندتا اتاق با تعدادی کمد بزرگ بودن. تو رختکن ما کسی نبود. من زودتر کمدامونو پیدا کردم. حالا میتونستم اسمشو صدا کنم. کمد لوکا رو نشونش دادم، لباسامو در آوردم. اونم همینکارو کرد. بدنش لاغر بود ولی استخونی نبود. معلوم بود ورزش میکنه ولی اونقدری که بدنش چربی نداشته باشه و وقتی شکمش سفت میشه اثرات سیکس پک توش معلوم میشد. بدن سفید و بیمویی داشت ولی آثار آفتاب سواحل در حد خیلی کمی رو بدنش وجود داشت. حدس زدم احتمالا ساکن بخش شمال شرقی آلمان هستن که ساحل داره ولی آفتابش معمولا خیلی شدید نیست (البته بعدا فهمیدم اشتباه میکردم و ساکن برلین بودن) . فکر میکنم قدش مثل من حدود 180 سانتی متر بود و دست و پاهای کشیده داشت و موهای قهوه ایش نه اینقدر بلند بود که بتونه ببنده نه خیلی کوتاه بود ولی به اندازه کافی لخت بود که وقتی خم میشد که جوراب ساق کوتاه طرحدارشو درمیاورد جلوی چشماشو بپوشونه. به سختی نگاهمو از لوکا برداشتم و دنبال جایی برای عوض کردن مایوم گشتم. تو همین بین لوکا پشتشو بهم کرد و شرتشو در آورد. ( کسایی که به استخر های اروپایی یا آمریکایی رفته باشن میدونن که اینکارش اصلا خارج از عرف نبود.) وقتی شرتشو درآرود رون کشیدش بیشتر از قبل معلوم شد و کون خوشدستش صحنه رو تکمیل میکرد.
این کار لوکا باعث شده بود تو یه دوراهی قرار بگیرم. اگه واسه عوض کردن مایو میرفتم ممکن بود ناراحت بشه یا فکر کنه که گی نیستم ولی خب تا به حال تو یه محل عمومی لخت نشده بودم واسه همین به امید اینکه با فرهنگ ما آشنا باشه رفتم تو یکی از اتاقکای مخصوص اینکار.
بعد از اینکه آماده شدیم رفتیم سمت استخر. برخلاف تصورم استخر خیلی شلوغ نبود. همیچکدوم از ما واسه شنا کردن نیومده بودیم واسه همین یه آبمیوه سفارش دادیم و رفتیم تو جکوزی. آب جکوزی گرمای لذت بخشی داشت ولی چیزی که اونو لذت بخش تر میکرد این بود که لوکا داشت بدن خودشو تو آب میمالید تا بتونه به گرماش عادت کنه. هرچقدر که میگذشت گرمای آب بدنشو قرمزتر میکرد و منو بیشتر تحریک میکرد که شروع کنم به مالیدن بدن داغش ولی نمیتونستم تو استخر عمومی اینکارو بکنم.
شروع کردیم به صحبت ولی هیچکدوممون نمیخواستیم درمورد چیز دیگه ای صحبت کنیم. ازم پرسید نظرم درمورد بایوش چیه. منم کلی حرف کلیشه ای زدم ولی بینش لو دادم که منم گیم. بعد این صحبتا یه سکوت چند دقیقه ای بینمون داشتیم چون مشغول خوردن آبمیوه و مثلا اب گرم جکوزی بودیم ولی هیچ کدوم به اندازه وقتی که با دستاش سینشو میمالید تا گرمای ابو کنترل کنه واسم لذت نداشت.
ابمیومون که تموم شد لوکا ازم خواست که بریم سونا و بدنشو ماساژ بدم. چون حسابی از سفر هوایی خسته شده بود ولی هر دوتامون میدونستیم که هدفش از این حرفش چیه. رفتیم جکوزی و یه شیشه روغن ماساژ گرفتم و ازش خواستم دراز بکشه رو سکو. بدن کشیده ای که یه مایو تنگ خوشگلترش میکرد رو جلوم دیدم. بخار سونا مانع نمیشد که زیبایی های اون بدنو از دست بدم. روغن رو ریختم کف دستم و شروع کردم به مالیدن ساق پاش. عضلات پاش که سعی داشتن شل و شل تر بشن رو تو دستام حس میکردم. رفتم بالاتر و شروع کردم با مالیدن رونش. مایوش اجازه نمیداد دستم به کونش برسه ولی نباید عجله میکردم. اومدم بالاتر و کمر و و پشتشو مالیدم. لذت وصف ناپذیری داشت! بعد از اینکه همه پشتش از روغن ماساژ چرب شد، رفتم سراغ دستای کشیده و گردنش. کارم که با دستاش تموم شد ازش خواستم که برگرده تا کارمو تموم کنم ولی اصلا حواسم نبود که کیرم سیخ شده و تقریبا از تو مایو تنگم دراومده. انگار اونم اصلا حواسش به کیرش نبود چون وقتی برگشت هردوتامون چیزیو دیدیم که دوست داشتیم ببینیم.
نمیخواست کارمون در این وضعیت ادامه پیدا کنه خیلی زود ازم خواست که دراز بکشم : ok, its your turn
بهش گفتم که دوست ندارم وقتی بدنم خیسه ماساژم بدی. اتاقمون خالیه میتونیم یه ملافه و روغن بگیریم و بریم اونجا. قبول کرد و خیلی زود رفتیم به سمت رختکن. تا ئقتی به اتاق برسیم هیچکدوممون حرفی نزدیم. انگار میترسیدیم همه چی خراب بشه. در اتاقو باز کردم و ازش خواستم تا بند کفشامو باز میکنم بره تو. وقتی وارد شدم خیلی سریع درو بستم و برگشتم. لوکا مستقیما خیره شده بود تو چشمام. در حرکتی ناگهانی به سمت لبم حمله کرد و شروع کرد به خوردن لبام. منم از پشت بدنشو میمالیدم. خیلی زود کشیدمش سمت تخت و انداختمش رو تخت. اصلا دوست نداشتم وقتی شروع میکنم به لذت بردن از بدنش لباساش مانعم بشه واسه همین اول کار لباساشو دراوردم و فقط شرت و جورابش موند. (جورابشو درنیاوردم چون دیدم بعد از استخر با پاهای نم دارش به سختی پوشیدش و حدس زدم دوست داره موقع سکس تو پاش باشه) شروع کردم به خوردن بدنش. سرشو یکم بالا آورده بود تا ببینه واسه همین سیکس پکش تا حدی مشخص بود. کم کم رفتم سمت شرتش. با اینکه تاپ بودم دوست داشتم کیرشو بخورم. کم کم شورتشو پایین کشیدم. انتظار داشتم با یه کیر آنکات روبرو بشم ولی اینطور نبود. کیرش قلمی و به طرز عجیبی خوش دست بود. شروع کردم به خوردنش. صدای آه ضعیفی ازش بلند میشد که باعث میشد با علاقه بیشتری ادامه بدم. چند دقیقه بعد با دستاش سرمو گرفت و اورد نزدیک صورتش و شروع کرد به خوردن لبام. بعد دستشو حلقه زد دور بدنم و چرخید تا جامون عوض بشه. قبلا پیرهنمو در اورده بودم. با ولع شلوارمو پایین کشید و شروع کرد به در اوردن شرتم. کیرمو که دید چشماش برق زد. کیر هر دو تامون تقریبا 17 18 سانت بود دلی واسه من یکم کلفتر بود. شروع کرد به خوردن و منو برد به اوج! خیلی خوب میخورد ولی خیلی طول نکشید که دست کشید و به پشت دراز کشید و پاهاشو داد بالا! تازه اونموقع بود که فهمیدم وقتی تو رختکن بودیم چرا رفت دستشویی ولی نمیدونستم بدون شلنگ چطوری خودشو تمیز کرده ولی تصمیم گرفتم بهش اعتماد کنم 😬 سر کیرمو مالیدم دم سوراخش. داغی کیرم فیوزشو پروند. چشماشو بست و صدای آهش بلند شد. خواستم لذتشو به اوج برسونم. کیرمو میمالیدم به سوراخش و از صدای آهش لذت میبردم. به سختی جلوی خودمو گرفته بودم که کیرمو نکنم تو اون سوراخ بیمو و صورتی ولی میخواستم جیغش دربیاد. خیلی طول نکشید که یهو چشماشو باز کرد و خیره شد تو چشام و پاهاش به پشتم فشار اورد که یعنی خواهشا بکن تو!
کیرمو گرفتم تو دستم و با یه فشار کوچیک سرش رفت تو. (بعدا فهمیدم تو آلمان پارتنر داره و اولین بارش نبوده) کمکم ادامه دادم تا جایی که کیرم تا ته تو کونش جا شد. کم کم شروع کردم به تلنبه زدن. لذت تو صدای آه هردوتامون موج میزد. بعد از مدتی کیرمو دراوردم و ازش خواستم داگی بشه. بعد از چنتا تلنمبه دراز کشیدم روش و ادامه دادم چون تو این حال پروستاتش خیلی خوب تحریک میشد. تو این حالت صدای نفساشو بهتر میشنیدم و لذتم بیشتر میشد. چند دقیقه ای تلنبمه زدم و دوباره برش گردوندم. یه دستشو گذاشته بود زیر سرش و داشت لذت میبرد. مثل من. یه دستشم داشت کیرشو میمالید. بعد چند دقیقه ابم اومد و پاشیدم رو شکمش.
ولی هنوز آب لوکا نیومده بود. شروع کردم به خوردن کیر خوشدست و خوشگلش تا اینکه بالاخره آب اونم اومد ولی قبلش بهم گفت و اب اونم ریخت رو شکم سکسیش.
بعد این ماجرا اونا 5 روز تو مسکو بودن که دوبار دیگه هم فرصت شد سکس کنیم چون مامان اون مثل بابای من همیشه بیرون نبود. هنوزم باهم در ارتباطیم و منتظر یه فرصت دیگه که باز با هم باشیم. البته رابطه لوکا با پارتنرش خیلی خوبه.

نوشته: سپهر


👍 23
👎 10
31901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

784465
2021-01-02 00:59:46 +0330 +0330

مگه غلام لوله کش رو لوکا صدا کنید وگرنه در شانزده سالگی شما مشمول به خدمت وظیفه هستید و تا وقتی تکلیف نظام وظیفتون مشخص نشه یعنی یا کارت پااین خدمت بگیری یا معافی اجازه خروج از کشور رو ندارید!

4 ❤️

784495
2021-01-02 03:57:39 +0330 +0330

خب اگه میگفتی چایی سفارش دادی شاید تعجب میگردیم که اونم موافق بوده اما اسپرسو هم از خانواده قهوه حساب میشه،،،،شما که بخاطر شغل پدرتون هر سال دو سه تا سفر دارین ایا سفر ها داخلی بوده؟چون تا حالا تو استخر خارجی لخت نشده بودین برای عوض کردن مایو،،،تا اونجا هم که من میدونم و تو فیلما دیدیم همه خارجی ها جورابشون رو در میارن،،،،فقط ایرانیها پاشون نگه میدارن،،و خوبه فهمیدی پارتنر داره،،،نمیدونم میشه گفت خیانت کرده یا نه،،،،،اما واقعا از هوش سرشاری که در تو نهفته هست خوشم اومد،،،،و
بهت تبریک میگم که در سن 16 سالگی عقل و درک و فهم تون اندازه مقامات هست،،،،،،،،و این داستان رو جوری نوشتی که همه فک کنن حداقل ده سال بزرگتری،،،هنوز باهاش در ارتباطی؟احتمالا با زبان انگلیسی براش پیام میفرستی؟یک درصد هم احتمال نداره پارتنرش انگلیسی بلد باشه!!چون اگه یکی از پیام هات رو بهونه شاید ناراحت بشه،،،،،در کل افرین دکتر،،،،خب نوشتی خخخخخ

0 ❤️

784506
2021-01-02 07:57:09 +0330 +0330

بابا اگه میخواید یه کسشعری بنویسید قبلش یه سرچی بکنید حداقل ، نیاید دست به جق داستان بنویسید
گی تاپ یا بات نداره ، گی یعنی همجنس گرا یعنی دوطرفه یعنی به هم‌جنست حس داری ،توئه کسخلی که میای اینجا کیشعر تف میدی نیا بگو من تاپ هستم … کونی خان تو دوجنس گرایی که فقط میخوای کون بکنی لاشی … گی از روی علاقه و حس به همجنس اتفاق میوفته .
اینقدر جق نزن کور میشی

2 ❤️

784509
2021-01-02 08:28:55 +0330 +0330

مال ایرانیا خار داشت کصکش؟!
این به کنار ولی کیرم تو مغزت تو که خارج رو بودی کص خول بودی نمی رفتی کص بکنی !
عامو به مولی ادم با دو تا انگشتو انگلک گی نمی شه 😂

پ.ن: شاه ایکس همه دانش آموزایی که تا 18 سال مشمول به تحصیل هستن و می تونن از کشور خارج بشن، من پاسپورتمو که 2 ماه قبل تولد 18 سالگیم گرفتم تو نامه پست که امده بود نوسته بود که من 57 روز می تونم برای خروج از کشور از این پاسپورت استفاده کنم.

یه چیز دیگه اگه اینکه اگه کار پدرشو کص نگفته باشه، این یابویه کون نشور اگه 30 سالشم بود باز می تونست بره خارج، کیر کلفتی هم نمی خواست هر دفعه چون مدت زمان رفتو برگشتش هم کم بود 10 -15 ملیون گرو می زاشتن می رفتنو بر می گشتن!

3 ❤️

784518
2021-01-02 09:44:46 +0330 +0330

به نظرم باید جلوی این کسخلا که عاروق داشمند بودن دارن رو بگیرن تو کامنتا
اولا اون کسخلی که میگفت نمیتونه بره قبل 18خیلی پرته دیگه. مجبورت نکردن که حرف بزنی 😂
درضمن لوکا یکی از اسمای نسبتا معروف آلمانیه. درضمن یکی از شرکتای زیرساخت ارتباطیشون اسمش لوکاس البته با y نوشته میشه ولی خودشون لوکا تلفظ میکنن.
خلاصه که همه میدونن شما از شرلوک باهوشترین ولی حیفه لذت داستانو به خودتون حروم نکنید.
راستی تو اینستا یه پسر گی 17 ساله میشناسم لوکا بود اسمش. خیلی شبیه این یارو بود. پارتنرم داشت. نویسنده اگه این پیامو میخونی بهم پیام بده ببینم همونو کردی؟ لامصب خیلی خفن بود اون

2 ❤️

784537
2021-01-02 12:21:15 +0330 +0330

🤷‍♂️

0 ❤️

784571
2021-01-02 20:58:51 +0330 +0330

خا

0 ❤️

784572
2021-01-02 21:08:45 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️

784666
2021-01-03 12:29:46 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️

785273
2021-01-07 12:15:18 +0330 +0330

فقظ میتونم بگم که عالیبود از هر نظر

0 ❤️

842210
2021-11-12 11:06:00 +0330 +0330

کسخل اخه چرا میگی قبل ۱۸ نمیشه رفت خارج خخخ

0 ❤️




آخرین بازدیدها