میثم کونی (۲)

1400/06/08

باسلام خدمت اعضا و تشكر از كسانی كه نظر دادن من میثم هستم والانم كونی پسر عموم هستم واما ادامه داستان بعد این كه امیر منو كرد بعد یه مدت باهم دعوامون شد و دیگه باهم حرف نمیزدیم وهیچ ارتباطی نداشتیم .تو این مدتی كه منو وامیر قهر بودیم امیر به داود پسر عمو بزرگتر جریان گفته بود كه چطوری منو كرده ومنم بی خبر بودم .یه روز كه تو دامداری داشتیم كار میكردیم وقتی كارمون تموم شد همه رفته بودن معمولا من تنها میموندم میرفتم دوچرخه سواری میكردم .وقتی كارم تموم شد داشتم كه میرفتم دیدم داود داره لباس عوض می كنه اینم بگم داود از ما خیلی بزرگتر وگنده تر بود یادمه اون موقع من ١٥سالم اینا بود داود ٢٥ داشتم میگفتم داود داشت لباس عوض میكرد كه منو دید یكم باهم حرف زدیم و منم نشسته بودم اونم تو انباری داشت لباس عوض میكرد یكم باهم شوخی كردیم كه یهو نمیدونم چیشد من گفتم میام میكنمتا از رو شوخی اونم گفت باش بیا بكن ویهو شلوار وشرتشو باهم كشید پایین من كه شوكه شده بودم نمیدونستم چی بگم كون داود گنده و پر مو بود من تا اون لحظه جلوشو نمیدیدم چون پشتش به من بود من زدم زیر خنده گفتم داود میام میكنمتا !!اونم گفت بیا دیگه معتل چی هستی منم كه كیرم شق شده بود تازه اب كیرم هم میومد خوشم اومد و رفتم انباری وقتی برگشت كیرشو كه دیدم جا خوردم یه كیر گنده وكلفت اما اندازه اش معمولی بود پیش خودم گفتم من كه قراره بكنم عمرا بزارم اینو بكنه كونم جر می خورم بعد بهش گفتم خم شو بكنم كونت دیگه اونم در بست و خم شد منكه همیشه شلوارم زود درمیاوردم این بار هم خواستم دربیارم داود خودش بادستش كشید پایین و یه جوووون گفت من نفهمیدم منظورش چی بود اما بعد ها فهمیدم بچه خوشگلی مثل منو كه میخوان بكنن اول الكی خودشون میدن بعد كم كم خودشون می كنن خلاصه داود خم شدمن یكم با دولم لا كونش جلو عقب كردم چون از بس كونش بزرگ بود دولم به سوراخش نمیرسید وچون كونش پشمالو بود زیاد خوشم نیومد اما موهای كیرشو زده بود ویه جورایی خوش فرم كرده بود با این كه دوست نداشتم كیرش بره تو كونم اما نمیدونم چرا خیلی دوست داشتم حسش كنم بعد داود گفت الان نوبت منه دیگه بزارم لا كونت كه نزاشتم گفتم قرار بود من بكنم اونم قبول كرد بعد دوتایی داشتیم جق میزدیم كه داود اخرای جق بهم گفت تورو خدا بزار لااقل كونت ببینم وبهش دست بزنم تا ابم بیاد منم قبول كردم .كون من سفید وبی مو بود خودم كه تو اینه بعضی موقع ها كه میدیدم كیرم شق میشد.داود داشت بادستش كونم میمالید وجق میزد منم جق میزدم ولی یه حس خوبی داشتم از این كه داود داشت كونم میمالید مثل دخترا شده بودم كونم قر میدادم داود هم كه فهمیده بود كم كم انگشتشو میبرد سمت سوراخ كونم و فشار میداد منم تو اسمونا بودم كه داود یه اهی كشید وابش اومد منم همزمان با اون ابم اومد .این اولین باری بود كه با داود جق میزدم بعد اون كار هر روزمون شده بود اخرای كار دامداری كه همه میرفتن من وداود كه تنها میشد جق میزدیم تا این كه كم داود هم لاپای من میزاشت من كمتر میزاشتم چون خوشم نمیومد اكثرا داود یكم لاكونم میزاشت بعد جق میزدیم .تقریبا دوسه ماه همینجوری بود كم كم ولی من دلم میخواست كیر داود تو كونم بیشتر فرو بره حتی بعضی مواقع موقع لاپایی كیرش به سوراخم فشار میاورد لذت میبردم .این ماجرا ادامه داشت تا این كه یه روز خونه ما خالی شد و دل زدم به دریا و به داود گفتم بیا خونه تا اون موقع همیشه تو انباری جق میزدیم ولباسامون همیشه تا نصفه درمیاوردیم تا مبادا اگه كسی اومد زود جمع و جور شیم .یادمه اون روز قبل این كه به داود بگم بیاد رفتم حموم یكم بادسته برس سوراخمو مالیدم ویكم فرو كردم توش خیلی دلم میخواست این دفعه داود كیرشو بكنه كونم اما میترسیدم مثل جریان امیر بشه وكونم جر بخوره واین كه كیر داود كجا و دول امیر كجا این منو جر میداد.خودمو تمیز كردم و به داود گفتم اومد رفتیم اتاق من و اولش خجالت میكشیدم ولی بعدش كم كم رومون به هم باز شد هر دوتامون لباسامون دراوردیم ولخت شدیم داود میدیدم از چشماش منو میخورد چون بدنم بدون مو بود مثل اندام دخترونه با یه دول مثلا شق شده !داود بهم گفت بیا جلو واومد بغلم كرد وبادستش كونم میمالید قد داود از من بلند تر بود كیرش رو نافم بود منو به خودش فشار میداد و منم خوشم میومد لباشو اورد جلو تا ازم لب بگیره من كه بار اولم بود لب میدادم یكم چندشم میشد اما كم كم خوشم اومد منم لب داود میخوردم مثل زنا شده بودم كه خودمو تو اختیار داود گذاشته بودم .یكم كه لب گرفتیم داود دوتا چك محكم به كونم زد كه صداش تو خونه پیچید من ناخوداگاه گفتم اه اه كه داود خوشش اومد وگفت جووووون زن خودمی میخوام پرده كونتو بزنم من كه نفهمیدم منظورش چی بود نگو میخواست كیرشو تو كونم بكنه بعد این كه یكم منو مالید گفت بیا یكم كیرمو بخور كه من نخوردم اونم اجبار نكرد.بعد دیدم داود از جیب شلوارش یه جعبه پلاستیكی سفید كوچیك دراورد گفتم چیه گفت وازلین گفتم واسه چیه ؟گفت كاریت نباش این حلال مشكلاته وهردو خندیدیم .داود بهم گفت بخواب و زیرم یه بالش گذاشت استرس وجودمو گرفته بدنم داشت میلرزید ترس این كه قراره كونم پاره شه و حس این كه كیر داود بلاخره قراره بره توكونم یه حس وحال عجیبی بهم داده بود .من رو بالش دمر خوابیم جوری كه دولم لای بالش بود وكونم قشنگ روبه بالا تو بهترین موقعیت كردن .داود یكم وازلین باانگشتش زد دور سوراخ كونم یكم با سوراخ كونم بازی كرد خوب كارشو بلد بود میدونست چطوری كونمو باز كنه بعد اروم اروم انگشت كوچشو كرد كونم بدون این كه هیچ دردی حس كنم خودمم تعجب كرده بودم كه چطوری انگشت داود الان تو كونمه بعد انگشت كوچك دراورد واونیكی انگشتو كرد كم كم هر پنج تا انگشتشو یكی یكی درمیاورد ومیكرد تو كونم منم تواسمونا بودم اخر سر هم دوتا انگشتشو خواست باهم بكنه كه من دردم گرفت و اونم دست كشید بعد داود كیرشو وازلین زد یه لحظه من برگشتم دیدم كیر داود شق شق ومیدرخشه داشت با دستش كیرشو میمالید من وقتی دیدم دلم واسه كیرش هری ریخت نمیدونم چم شده بود ولی فقط میخواستم داود بخوابه روم وبا اون قدرت مردونه ش منم مثل زنش زیرش اه وناله كنم واونم منو بكنه بلاخره لحظه موعود فرارسید داود اروم اروم اومد روم وكیرشو روسوراخ كونم تنظیم كرد واروم اروم فشار میداد من كه دل تودلم نبود بالش گاز میگرفتم .وقتی كلاهك كیر داود تو كونم فرو رفت درد عجیبی اومد تمام بدنم یه لحظه داشت میسوخت میخواستم بگم دربیاره اما اون خودش كارشو خوب بلد بود زود كیرشو دراورد وشروع كرد به نوازش كردن سوراخ كونم وقتی درد كونم كمتر شد دوباره كیرشو فرو كرد این بار دردش كمتر بود اما باز كونم میسوخت اروم داود تو گوشم گفت نترس صبر كن تازه اولشه قراره زن وشوهر بشیم و وظیفه زن هم اینه كه هر روز به شوهرش بده اینو گفت ویكم دیگه فشار داد كیرش تا نصفه رفت كونم من یه اه هههههههههههههه بلندی كشیدم واونم گفت جووووووون خانوم كونتو افتتاح كردم كم كم درد كونم كمترمیشد وداود اروم اروم میومد روم تا این كه حس كردم خایه هاش چسبیده به كونم فهمیدم كیرش كاملا رفته تو كونم یه اهی كشیدم باز وداود بیشتر خودشو بهم فشار داد تاقشنگ كیرش كونمو. باز كنه یكم تو اون حالت موندیم بعد دواد كم كم شروع كرد كیرشو تكون دادن و تلمب زدن منم مثل زن ها اه وناله میكردم چون هردوتامون حشری بودیم بعد پنج دقیقه تلمبه زدن تو اون حالت داود گفت میخوام كامل زنم بشی و یه تلمبه محكم زدن وكیرشو تا ته كرد تو كونم وابشو كه خیلی هم زیاد بود خالی كرد تو كونم منم توهمون حالت دستمو بردم وبادولم یكم جق زدم ابم اومد وریحت روبالش بعد اروم اروم داود ازروم بلند وشد وبهم گفت تبریك میگم زنم شدی من كه منظورشو نفهمیده بودم بهش گفتم یعنی چی گفت هركی ابشو بریزه تو كونت كم كم ابنه میشی وحالت زنونت بیشتر میشه ازاین به بعد همیشه میریزم توكونت من كه تو لذت كون دادن بودم زیاد نفهمیدم اما بعد ها دیدم راست میگفت ومن شدم كونی داود …

ببخشيد اگه يكم طولاني شد اگه دوست داشتين بازم ادامه ميدم🙏

نوشته: ميثم كونی


👍 5
👎 4
7401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

828934
2021-08-30 01:25:59 +0430 +0430

من چی بگم دیگه؟
خودت میگی میثم کونی
دیگه من چی بگم اصن؟ اصن چیزی نمیمونه دیگه

1 ❤️

829037
2021-08-30 14:08:48 +0430 +0430

یزمانی کونی فحش بود الان پشت بند اسمش میچسبونه و سرشو بالا میگیره

0 ❤️

829646
2021-09-02 13:48:34 +0430 +0430

خوش به حالتون کاش یه دوطرفه بود به هم حال میدادیم

0 ❤️

841008
2021-11-05 18:11:23 +0330 +0330

سکس بالای 18 با زیر 18 پدوفیل البته مهم نیست چون خودت دوست داری بدی
من تعجب می‌کنم که 90 درصد گی های سایت کونی هستن و داستان کون دادن بیشتر میخونم تا کون کردن.

به هر حال نوش جونت کیر داوود تا خایه تو کونت

0 ❤️




آخرین بازدیدها