همه چیز سکس نیست

1402/12/10

سلام
اسمم فرزاده.داستان و اسم خودم واقعیه اما اسامی دیگه مستعاره.
داستان برمیگرده به حدود ۱۴ سال پیش.تقریبا سال ۸۸.
من یه پسر ورزشکار بودم و فوتسالیست.خب طبیعتا ن شکم داشتم ن چیزی مصرف میکردم.اما الان هم شکم دارم هم سیگاری شدم.بریم سر داستان.
من تازه از خدمت اومده بودم و داداشم توی میدون بهارستان تهران یه کار برام پیدا کرد و من مشغول کار شدم.خب مثل همه کار های دیگه شب عید کارمون زیاد میشد و من توی هفته ۴ شب توی کارگاه میخوابیدم.یه شب که میخواستم اونجا بخوابم مادرم زنگ زد که امشب بیا خونه فردا صبح بریم بیمه منم ماشین نداشتم باید با تاکسی برمیگشتم.اینم بگم که توی اون دوران که همه ما پسر ها تجربش کردیم ی کم کلمون باد داره و همش دنبال دعوا و خودنمایی هستیم.
موقع برگشت سمت میدون خراسان بودم که دیدم یه دختر توی ایستگاه بی آر تی نشسته و دوتا پسر مزاحمش شدن.منم با توجه ب اون کله باد کرده رفتم سمتشون و با دعوا و یه مقدار کتک کاری اون دوتا پسر رو دک کردم رفتن.ولی وقتی گریه دختر که اسمشو میذارم نازنین رو دیدم حالم بد شد.به پسر خالم که شبا توی کارخونه توی محلمون می‌خوابید و خیلی باهم رفیقیم زنگ زدم گفتم یه نفر رو میخوام بیارم پیشت.اونم گفت اوکی.من نازنین رو بردم پیش پسر خالم تو کارخونه که البته کار نمی کردن پسر خالم حکم نگهبان داشت اونجا چون کارخونه تعطیل شده بود و ی مدتی بود کار نمیکردن.وقتی نازنین رو بردم اونجا ترسیده بود ولی من بهش اطمینان دادم که نگرانیش بی مورده و بهم اعتماد کنه.به پسر خالم هم سپردم که این دختر بهمون پناه آورده و پسر خاله منم که دوسال ازم کوچکتره رو حرف من حرف نمیزنه.خلاصه من اون شب اون دختر رو اونجا گذاشتم و رفتم خونه و صبح کارای بیمه مادرم رو درست کردم و برگشتم پیش پسر خالم.نازنین گفت که آقا مهدی(پسر خالم)تا صبح توی کارخونه خوابیده و خودش توی اتاق نگهبانی.خلاصه بگم ک خیلی باهاش حرف زدم تا تونستم راضیش کنم بره پیش پدرش.اینم بگم یک هفته پیش ما بود ولی حتی موهاش رو هم ما ندیدیم.میترسید بره پیش پدرش که خودم یه پنجشنبه جمعه وقت گذاشتم و و بردمش پیش پدرش و با پدرش حرف زدم و مشکلشون برطرف شد.و نازنین برگشت پیش خانوادش.
راستی مشکلشون هم این بود ک پدر نازنین که وضع مالی خوبی نداشتن(معتاد نبود اما از کار بیکار شده بود)میخواست به زور نازنین رو به عقد یه مرد همسن خودش ولی پولدار در بیاره که نازنین مخالفت می‌کرد.اینم بگم که اصفهانی بودن و خونشون اصفهان بود.
اینکه من از کجا فهمیدم از خونه زده بیرون همون شب بهم گفت جا نداره و فرار کرده.
اتفاقا سال ۹۵ بود پدرش زنگ زد و دعوتم کرد عروسیش.رفتم و چقدر تحویلم گرفتن و خوش گذشت.نازنین به من میگه داداش و باباش همیشه بهم زنگ میزنه و دعام میکنه.
خواستم بگم بعضی اوقات چیزای مهمتری از سکس هست.من خیلی هاتم و هر وقت سکس کنم بازم کمه اما بعضی وقتا امتحان میشیم.
ببخشید سرتونو درد آوردم یا حق

نوشته: فرزاد


👍 132
👎 18
59301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

973142
2024-03-01 00:05:47 +0330 +0330

شاید که تو بخش داستان سکسی اینو نوشتی کاره احمقانه باشه،ولی جالب بود خدا خیرت بده


973145
2024-03-01 00:24:25 +0330 +0330

زنده باشی مرد👌

2 ❤️

973153
2024-03-01 01:04:51 +0330 +0330

فردین…
دست خوش بیشتر به پسر خاله مردتر از خودت

4 ❤️

973164
2024-03-01 01:43:34 +0330 +0330

لذت بردم

2 ❤️

973172
2024-03-01 02:16:57 +0330 +0330

جالبه اگر میکردیش یچیز عادی بود. حالا که نکردیش و شده عجیب. درصورتی که باید کاملا برعکس میبود. خیلی دمت گرم دختره چقدر خوش شانس بود

3 ❤️

973185
2024-03-01 03:06:13 +0330 +0330

احترام نظامی سلطان🫡

2 ❤️

973198
2024-03-01 04:49:34 +0330 +0330

درود به شرفت

مطمئن باش که جواب این کارت رو به بهترین شکل میگیری 👌

خیلی مردی 👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏

2 ❤️

973208
2024-03-01 07:25:43 +0330 +0330

خب حرفت که درسته اینکه خیلی وقتا همه چیز سکس نیس ولی اینو تو یه تاپیکم میتونستی بنویسی حتما باید در قالب یه داستان مینوشتی؟
از احساسات مروم استفاده کنی که داستانتو تایید کنن؟
ببین این دوره زمونه هیچ دختری به ادم پولدار نه نمیگهوهرچقدرم سنش میخواد باشه خیالت راحت

2 ❤️

973214
2024-03-01 08:25:40 +0330 +0330

دمت گرم،ایول مرد،به تو باید بگن مرد،نه بعضی از مسئولین نامرد که،ب۶ گه کشیده شد۶ …

1 ❤️

973217
2024-03-01 09:33:03 +0330 +0330

کاری به بقیه ندارم ولی متاسفانه خیلیا هستن تو این دوره کمک میکنن همیشه دنبال بدن طرف هستن این رفتار اصلا انسانی نیست درسته هرچقدر هم آدمی هستم که ذهنم مریضه ولی کسی که از بیچاره بودن و بدبختی بقیه استفاده می‌کنه تا فقط یه شب حال کنه خیلی آشغاله من این آدما رو زیاد دیدم اینا اصلا بخوای مثل خودت آدم بدونی توهین محسوب میشه

1 ❤️

973218
2024-03-01 09:42:46 +0330 +0330

دمت گرم 😉

1 ❤️

973220
2024-03-01 10:11:32 +0330 +0330

اون پنج تا کوسکش چرا دیس کردن

3 ❤️

973229
2024-03-01 11:36:05 +0330 +0330

دمت گرم واقعا این کار مردونگی و معرفت میخواد

2 ❤️

973239
2024-03-01 12:58:03 +0330 +0330

جالب بکو

0 ❤️

973268
2024-03-01 21:39:21 +0330 +0330

دمت گرم مرد

0 ❤️

973282
2024-03-01 23:30:36 +0330 +0330

کار خوبی کردی کسی که بار اول اشتباه میکنه میشه بهش فرصت دوباره داد به نظر من، خیرش رو میبینی

0 ❤️

973353
2024-03-02 10:01:42 +0330 +0330

آقا بنازم بنازم بنازم

0 ❤️

973364
2024-03-02 13:29:05 +0330 +0330

جالب بود اگه در قالب تاپیک بود بهتر بود البته احتمالا اینجا کلی دیسلایک میخوری

0 ❤️

973373
2024-03-02 16:17:44 +0330 +0330

آفرین این یعنی مردونگی

0 ❤️

973387
2024-03-02 18:49:02 +0330 +0330

آفرین به تو

0 ❤️

973413
2024-03-03 00:02:41 +0330 +0330

داستان جالبی بود.بخدا زندگی واقعی همینه من خودم با کلی خانوم و دختر دوستم و حرف میزنیم و چت میکنیم اما هیچوقت نخواستم بکنمشون.خدایی اینجا بعضی ها توهم میزنن سنگین

0 ❤️

973434
2024-03-03 01:12:20 +0330 +0330

دمت گرم بابا فردین کی بودی؟ولی خداییش مردانگی همینه داستانت فیلم خوبی میشه 👍👍👍👍

0 ❤️

973516
2024-03-03 15:25:57 +0330 +0330

اگه راست باشه افرین به غیرتت پهلون مرد ❤️ ❤️ ❤️

0 ❤️

973520
2024-03-03 15:47:13 +0330 +0330

اگر واقعا واقعی باشه دمت گرم لوتی خیلی مردی

0 ❤️

973631
2024-03-04 03:22:44 +0330 +0330

منم خواستم بگم بعد موعظه ایی که نوشتی تو تنهایی و خلوت خودت جند بار حسرت کردن دختره رو خوردی و اه کشیدی و به خاطر از دست دادن چنین موقعیتی خودتو فحش دادی کسخول خان. تو اون یک هفته کلی خاطره میشد بسازین و اونا رو بیایی اینجا بگی فکر کردی اینجا کلیسا یا مسجده

1 ❤️

973937
2024-03-06 07:23:05 +0330 +0330

کس خل و کس مشنگ

0 ❤️

974046
2024-03-07 01:32:54 +0330 +0330

می دونی دلیل اینهمه لایک واسه این داستان مسخره که اصلا جاش اینجا نیست ، چیه؟

دقیقا طیف ادمهایی که متاسفانه اینجا اکانت دارند

یعنی دقیقا بچه های ۱۵ -۱۶ ساله که باداستانی جقشونو زدند ، حالا ژست روشنفکری گرفتند

چرا جدا چرا باید این داستان اینجا باشه؟ کلی داستان در حد یکماه تو صف می مونه که امثال این چرند بی ربط اینجا گذاشته بشه

اقا، بالا رو بخون ، داستان سکسی

2 ❤️

974092
2024-03-07 07:44:34 +0330 +0330

نگارش روان
یک اروتیک مخفی مخفی
که میشه خیلی بیشتر بهش پرداخت
اما بخشی از حقیقت محض زندگی است

0 ❤️

974140
2024-03-07 17:07:17 +0330 +0330

عالی بود واقعا لذت بردم خوشحالم هنوز ایرانی های واقعی ژن هاشون فعال😍😍😍⚘️

0 ❤️

974407
2024-03-09 14:01:22 +0330 +0330

چندسال دیگه مثل سگ پشیمون می شی

0 ❤️

974512
2024-03-10 11:55:08 +0330 +0330

آفرین بر مردان با غیرت

0 ❤️

974689
2024-03-11 15:08:14 +0330 +0330

موافقمدمت گرم
همچین اتفاقی واسه یکی از دوستام تو محله سیدخندان افتاده بود اما دختره بچه تهران بود

0 ❤️

975200
2024-03-15 19:14:15 +0330 +0330

به تمام اون ۱۲۷ نفری که لایک دادن افتخار کردم
بعد مدت ها یه داستان غیر تگ تابو و بیغرتی توی صدر ایستاده

0 ❤️




آخرین بازدیدها