فائزه دخترعموی بابا

1391/01/10

سلام به دوستان گل شهوانی.قبل از تعریف خاطره سکس خودم با فائزه اول خودمو معرفی میکنم.من سینام 18 ساله و این خاطره رو عین واقعیت مینویسم.امیدوارم بعد از خوندن خاطرم نظر بدین جای فوحش و اگر نظراتتون مثبت باشه خاطره های دیگمو مینویسم ولی اگه فوحش بدین دیگه زحمتتون نمیدم.خب سرتونو درد نیارم بریم سر اصل خاطره.

فائزه (مستعار) دختر عموی بابامه که خونشون چندتا خیابون بیشتر باهامون فاصله نداره.خانواده های ما معمولا رفتو آمد زیادی با هم داریم.اون 2 سال از من بزرگتره.خوش هیکله با سینه های متوسط / کون باحال و سفید و کس باحال و بدون پرده که البته اینو بگم که اگه پرده نداره فقط بخاطر اینه که چند وقت شوهر کرد ولی بعد طلاق گرفت که من این خاطره رو از قبل از ازدواجش دارم.

بگذریم من قدم 168 و وزنمم 71 کیلو هستش. چشمم قهوه ای سوخته و موهام مشکیه.فائزه هم 20 سالشه لاغره حدودا قدش 170 و وزنشم 65 کیلو میشه.
اون دختر باحالیه و تا حالا با کسی سکس نداشته بجز شوهرش. بذارین برم تو رابطمون قبل از ازدواجش.
اون خیلی خوشگل بود البته الآنم هست چشماش تنگ و آبی کم رنگه.من خیلی دوسش داشتمو دارم.ما باهم خیلی گرم بودیم.منو فائزه خیلی گرم و صمیمی بودیم و خیلیم با هم راحت بودیم چون یه چیزی بود همش رابطمونو نزدیک تر میکرد و اون اینکه یه دوس پسر داشت که بدون اینکه خانواده و یا اطرافیان بدونن واسه فائزه گوشی خریده بود و اینو فقط من میدونستم.اون علاوه بر رفیقش شمارشو به یه پسر دیگه داده بود که خیلی داغ بود و واسش پیام های سکسی میفرستاد البته فاصلشونم زیاد بود چون اون پسره مشهدی بود مخصوصا این که فائزه هم جوابشو میداد که یه روز خونمون بود واسش پیام اومدو گوشیش هم دست من بود برداشتم خوندمش خیلی جالب بود کس شر سکسی بود.با یه لحنی که مثه شوخی بود بهش گفتم این مسخره بازیا چیه؟ گفت بابا هیچی من واسه اینکه ازش شارژ بکنم بهش اس میدم. گفتم آره کاملا معلومه این فقط مونده بکنت پشت گوشیت. خندید گفت بی ادب و رفت!
بعد از اینکه فهمید من داغ تر از خودشم باهام راحت و صمیمی تر شد.تا رسید به جایی که مامانم خیلی بدجور مرض شد که اون و مامانش اومدن خونه ما چند روز بودن که بعضی وقتا مامانمو میبردن دکتر. چند روزی گذشتکه مامان فائزه رفت خونشون ولی فائزه برای مراقبت بیشتر از مامانم موند خونمون.
این دو سه روز شیطون شده بود.بعد از یه کار که انجام داد فهمیدم که اونم بد جور هوس کرده.این که مامانم هر شب زودتر از ما میرفت میخوابین تو اتاق خودشو بابام البته بابام تبریز کار میکنه ماهی 1 بار میاد و خوشبختانه تازگیام نمیومد و من میتونستم راحت کارشو بسازم. منو فائزه هم تو اتاق من میخوابیدیم که وقتی فائزه اونجا بود من کمتر روی تختم میخوابیدم و تشک مینداختیم کنار هم میخوابیدیم و چون خانواده هامون بهمون اعتماد کامل داشتن مانعمون نمیشدن.اون شب مامانم حدود ساعت 7 خوابید ولی منو فائزه تا ساعت 5/9 بیدار بودیم.اون شب که معلوم بود فائزه بدجور شهوتی شده بود اول که داشت شعرای سکسی مینوشت و بلند بلند میخوند ولی متوجه حضور من نبود.منم که بدجور تو کفش بودم نشسته بودمو داشتم با گوشیم فیلم سکسی نگاه میکردم. اصلا حواسش به من نبود. انگار منو نمیدید. وقتی شاعریش تموم شد یهو نگاه کردو گفت چکار میکنی؟ منم که بدجور کیرم از زیر شلوار تنگم زده بود بیرون جمعش کردمو گفتم هیچی. فائزه اومد گوشیو از دستم گرفتو وایساد نگاه کردن. بعد چند دقیقه گفت تو از اینا نگاه میکنی؟ منم که هول شده بودم گفتم نه فقط بعضی وقتا که شهوتی میشیم. گفت مگه الآن شهوتی شد؟ گفتم یکم. بعد با ناز پرسید تو دوس دختر داری؟ منم داشتم ولی انکارش کردم و گفتم نه. اون که فهمیده بود دروغ گفتم گفت دروغ نگو من که میدونم داری تا حالا کردیش؟ منم که یکم خجالت کشیده بودم گفتم نه بابا منو این کارا؟ استغفرالله. اون خوابش میومد و رفت جای دوتامونو انداخت و خودش رفت دراز کشید. یه چیزی که باعث شد تعجب کنم این بود که اون شب فائزه کاملا تشکامونو چسبونده بود به هم.وقتی این صحنه رو دیدم چشام برق توپی زد که از خوشحالی بود. منم رفتم یکم به چتم سر زدم - که ببخشید یادم رفت بهتون بگم من خودم چت روم دارم - و بعد رفتم دراز کشیدم.
یکم که آروم شد و سرو صداها خوابید متوجه شدم که داره با گوشی حرف میزنه.فضول شدم یکم دقیق تر گوش کردمفهمیدم داره با همون پسره سکس تلفنی میکنه.یه مقدار گوش کردم شنیدم که داره آه… آه… میکنه. منم که بدجور حال کرده بودم از صداش یهو کیرم سیخ شد.آروم پتو رو از روش کنار زدم.پشتش به من بود یه نگاه کرد دوباره برگشت و به کارش ادامه داد.من دیگه داشتم میپوکیدم سعی کردم بهش بچسبم ولی این نیم متر فاصله انگار برام شد 1 کیلومتر مگه میرسیدم بهش؟! دیگه دلمو زدم به دریا خودمو چسبوندم بهش.فهمید ولی چیزی نگفت و همونطر بی حرکت وایساد و با تلفنش میحرفید.ولی روی شلوار.آروم دستمو کشیدم رو بازوش دیدم چیزی نگفت یواش یواش روی تمام بدنش شروع کردن لمس کردن.حال کرده بود ولی همچنان چیزی نمیگفت.گوشیشو گرفتم قطع کردم گذاشتم کنار دوباره پسره زنگ زد خودش برداشت خاموشش کرد.برگشت رو به من.منم بد جور ترسیدم که ناراحت شده باشه یا بخواد به مامانم بگه بیخیال شدمو خودمو عقب کشیدم.ولی دیدم آروم دستشو گذاشت رو لبم.من دیگه داشتم دیوونه میشدم ولی چیزی نگفتمو بی حرکت وایسادم.یکم بادستش لبامو لمس کرد یهو اومد جلو لپمو بوس کرد و تنها جمله ای رو که هیچ وقت نگفته بود و من خیلی دوس داشتم ازش بشنوم رو شنیدم-گفت دوست دارم-.من دیگه از شهوت داشتم میترکیدماول از لبای خوشگلش یه بوس کردم.اونم به بوسم جواب داد و لبمو بوس کرد.من خیلی خوشم اومده ولی ولی از ترس اینکه مامانم بیدارشه و واسمون سه بشه خودمو عقب کشیدم.فائزه گفت مسخره گرفتی؟ پس چرا جازدی؟ منم با غرور گفتم نه چطور؟ گفت پس چرا ادامه ندادی؟ گفتم یعنی چی مگه ادامه داره بوس کردن؟ گفت نمیدونم بستگی به دل و جرات خودت داره. گفتم بیخیال مامانم بیدار میشه واسمون شر میشه. گفت باشه ولی بغلم کن بخوابیم. منم بدون اینکه چیزی بگم بهش چسبیدم.انگار بهش قفل شدم.اون تو بغلم جمع شد. س خیلی جالبی بود.اون تو چشمام خیره موند.منم نگاش کردم.یه معصومیتی تو چشماش میدیدم.دختر خیلی خوبی بود.آروم لباشو گذاشت رو لبام.ولی این بار دیگه شروع کرد به خوردم.لبمو میمکید.منم نامردی نکردم شروع کردم به خوردن لباش.یکم با دست بدنشو مالوندم.یکمم لب خوردیمو ازش خواستم بخوابیم.-خبر داشتیم که مامانم با مامان فائزه فردا ساعت 8 باید برن آزمایشگاه و خونمون تا ساعت 12 خالیه-بهش گفتم فردا خونه خالیه تو هم با مامان اینا نرو بمون پیشم.اونم به نشونه رضایت سرشو گذاشت رو بازوم و آروم خوابید.منم بعد از حدود 15 دقیقه خوابم برد.

صبح حسابی خوابم برده بود.نزدیکای ساعت 9 بود که با نوازش دستای فائزه بیدار شدم.صدام کرد لپمو بوس کرد گفت خواب آلود پاشو من تنهام.بیدار شدم دیدم بله صبحونه درستو حسابی درس کرده و خلاصه سنگ تموم گذاشته. تا ساعت 10 صبحونه خوردیمو تموم شد.بعد از جمعو جور کردن خونه حالا دیگه این من بودم که روم باز شده بود. اون داشت جلوی آینه موهاشو درست میکرد که از پشت رفتم و روی کتفشو بوسیدم.برگشت دستشو دور گردنم قلاب کرد.آروم رفتم سمت لباش.وای چقد خوشمزه تر از دیشبه جووووون!
ـ این لبا رو کجا پرورش دادی؟
ـ خونه بابام ولی مال توئه بخورشون.
من که بدجور با این حرفاش حشری میشدم سعی میکردم بیشتر بخورمشون.
ـ وای چیکار میکنی؟ کندیشون الآن باد میکنه به بابام چی بگم؟

بدون مقدمه رفتم گردنو لاله ی گوششو خوردم چون میدونستم اینطوری بیشتر حشری میشه. آروم تیشرت آستین کوتاه صورتیشو در آوردمو دیدم یه سوتین سفید پوشیده.کاری نکردم آروم رفتم پایین شلوار تنگ استریج تنگشو درآوردم.یه شرت سفید که با سوتینش ست بود دیدم.دستمو رو بدنش لمس کردم و آروم آروم اومدم بالا. رفتم سراغ لبش دوباره و آروم دستمو از پشت بردم رو قفل سوتینش و بازش کردم.همونطور میخوردم لباشو.نشستم رو کاناپه و شروع کردم به خوردن سینه هاش.سرمو میکردم بین سینه هاش و مثه دیوونه ها میخوردمشون.اونم با حرفاش منو خشری تر میکرد.
ـ بخور.شیر بخور.ماله خودتو بخور. آااااااه…

ـجوووون!!! آممممممم!
همونطور که میخوردم سعی میکردم که شرتشو آروم درارم بیروم و این کارم کردم. بردمش تو اتاق بابام اینا و خوابوندمش روی تخت.خودمم ولو شدم روش و شروع کردم به خوردن لب/گردن و سینه هاش. اونم از پشت دستشو گذاشته بود روی سرم و فشار میداد هر لحظه فشارو بیشتر میکرد. خواستم اول اون 1 بار ارضا شه بعد من کارمو شروع کنم.از همون بالای گردنش شروع کردم به زدن بوسه های کوچیک روی بدونش تارسیدم روی نافش. زبونمو کردم توش نافش و چرخوندم. حال کرده بود داشت نفس نفس میزد.رفتم پایین تر اطراف آلت تناسلیش که رسیرم منحرف کردم و رفتم روی روناش. بوس کردم و لیس زدم که دیگه آهو نالش در اومد.داش دیوونه میشد منم سعی میکردم اول تشنش کنم بعد برم سر اصل مطلب.دیگه آهو نالش داشت تبدیل به جیغ میشد که رفتم روی کسش.آروم یه زبون عمودی کشیدم رو کلش.کس سفید و بدون مویی داشت خیلی جالب بود.بوی کسش داشت دیوونم میکرد. زبون میزدم به چوچولش دیگه داشت داد میکرد خیلی داشت لذت میبرد. فهمیدم یواش یواش داره تند تند نفس میزنه فهمیدم داره ارضا میشه پس منم با سرعت بیشتری به کارم ادامه دادم.یکم ادامه دادم یه دفه یه جیغ بلند کشید. آره ارضا شده بود. گفت بیا بالا فقط بغلم کن بهت نیاز دارم بدو. رفتم تو بغلش محلم گرفتم.گفت فقط یه چیزی میخوام که رومو زمین ننداز. گفتم تا چی باشه. گفت منو پاره کن فقط همین جرم بده بدو. گفتم نه من از پشت میکنم دوس ندارم واسه خودم دردسر درس کنم.گفت باشه فقط بکن جرم بده. گفتم باشه.حالا من دراز کشیدم روی تخت.آروم نشست و شروع کرد به ناز کردن کیرم.یکم باهاش ور رفت.بعد یه لیس بلند از زیر کیرم تا نکوش کشید و بعد سرشو کرد تو دهنش اول یکم ور رفت با سرش بعد یهو کلشو کرد تو دهنش.داشتم از شهوت منفجر میشدم.بعد از حدود 10 دقیقه خوردن اومد بالا.آروم نشست رو کیرم خودش بالا و پایین رفت.بعد چند دقیقه خسته شد و من دست گذاشتم رو باسنش و خودم شروع کردم به تلمبه زدن.بعد احساس کردم دوباره شل شد و فهمیدم دوباره ارضا شد.صدای آه… آهش کل خونه رو برداشته بود.خیلی حال میکرد.فهمیدم دارم ارضا میشم بهش گفتم پاشه.نمیخواستم به این زودیا آبم بیاد.گفتم مدل سگی بشین.چهار دستو پا روی زمین نشست.خیلی صحنه جالبی بود.رفتم نشستم پشتش آروم کیرمو گذاشتم جلوی سوراخ کونش و یواش یواش هل دادم تو سرش نرفته بود که یه جیغ بلند کشید.نگه داشتم تا جا باز کنه .بعد آروم آروم شروع کردم به تلمبه زدن.دیگه دردش کم کم داشت تبدیل میشد به لذت.شروع کرد به آه آه کردن. با این کار شهوت منم بیشتر میشد پس تلمبه زدنو سریع تر کردم.دادش رفت رو هوا. دیگه داشتم به ارگاسم میرسیدم که گفت توی کونم بریز آبتو. منم تندتر کردم.دیگه عرق داشت از سرو روم پایین میریخت.بعد از 2 دقیقه به ارگاسم رسیدم دیدم اونم دوباره ارضا شده منم آبمو ریختم توی کونش.بعد از نیم ساعت که توی بغل هم خوابیدیم نگاهم به ساعت افتاد.دیدم 5/11 هست بهش گفتم پاشه لباسامونو بپوشیم الآنه که سرو کلشون پیداشه پوشیدیم اونم لباس فیسشو پوشیدو رفت خونشون که ضایع نشه.

بعد از این قضیه منو حدیث با هم رابطمون گرم تر شد ولی دیگه ار اون موقع من دیگه دوس نداشتم باهاش رابطه ی جنسی داشته باشم.
بچه ها امیدوارم خوشتون اومده باشه البته من واقعیتو گفتم.خواهش یمیکنم فوحش ندین.نظر خوب بدین که منم خاطره های دیگمو بنویسم ازتون معذرت میخوام که وقتتونو گرفتم. بدرود.
راستی اوناییم که کف دستی زدن نوش جونشون گوارای وجود.

نوشته: سینا


👍 0
👎 2
111113 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

314925
2012-03-29 22:20:15 +0430 +0430
NA

“راستی اوناییم که کف دستی زدن نوش جونشون گوارای وجود”
خداییش تو درباره ما ها چی فکر میکنی پشمک نه جدی بگو میخوام بدونم

“یواش هل دادم تو سرش نرفته بود که یه جیغ بلند کشید”

جالبه ها اول داستان نوشتی “فائزه (مستعار) دختر عموی بابامه”
حالا آخر داستان “بعد از این قضیه منو حدیث با هم رابطمون گرم تر شد”
آخه پسر جون اینقدر جلق زدی آلزایمر گرفتی خوب تو که میخواستی اسم یارو رو بنویسی دیگه اسم مستعار واسه چی بود؟!!

نه جونه من یه لطفی کن و دیگه داستان ننویس خوب

1 ❤️

314927
2012-03-30 00:02:48 +0430 +0430
NA

چشام برق توپی زد که از خوشحالی بود؟ از کجا فهمیدی چشات برق توپی! زد؟…از کجا فهمیدی از خوشحالی بوده؟… کس مغز نفهم باز هم کیر خوردی و نفهمیدی! اون برق کیر عموی بابات بوده که داشته صیقلش میداده که توی پریود مغزو به همراه مامان جنده ات و کل خاندانتو یه جا بکنه ! . . . کسکش عقده ای اصل این داستان این بوده که عموهه گاهو بیگاه میومده خونتون تو رو از کون میکرده مثل سگ ولی تو بلکل اونو حذف کردی در صورتیکه تمام این مدت اون داشته تورو میگاییده و چشات برق توپی زدو…مادر جنده میخای ایدفعه داستان کون دادناتو بنویس تا بچه ها هم دعات کنن!.. اینو میگم واسه اینکه دیگه کون لخت نیای رو اعصاب ما . . . آی فرامرز خودنگاه از سرتا مچ تو کونت , برج میلاد هم تو کس ننت که دیگه گه زیادی نخوری مادر جنده

0 ❤️

314928
2012-03-30 00:12:21 +0430 +0430
NA

مرحبا به تو آفرین
خوب تونستی سوژه ها و جملات کلیشه ای رو حفظ کنی…
اما حیف که این تخیلات رو نتونستی درست بنویسی…
بزرگترین نشونه دروغگو اصرار به راستگو بودنشه… چرا لو دادی؟

تنها راهی که میپذیرم داستانت حقیقته اینه که مثه یک سوپر سینای محبوب دست فائزه یا همون حدیث رو بگیری بیاری پیش دوتا از بچه های سایت…اگه اونا کردن و تایید کردن فائزه هنگام خوردن کیر میگه آمممممممممممممم که تو راست میگی اگه نه که خودتو سه سوته گم اند گور کن…

0 ❤️

314929
2012-03-30 01:49:37 +0430 +0430
NA

باباجو ن داستان ننویس اخرش که اسم دختره رو بردی احتمالا خواب میدی مثل من و خیلیهای دیگه بیا سر بزن برو هر کسی لااقل یه بار سکس داشته نمیخواد که بگی بعد هم اینطوری ضایع بشی

0 ❤️

314930
2012-03-30 05:11:20 +0430 +0430

بازم یه مغز جلقی دیگه…وای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

0 ❤️

314931
2012-03-30 05:58:36 +0430 +0430
NA

دوستان عزیز بعد از جق باید رفت شاشید!
نمیرین بشاشین میاین میرینین تو شهوانی
بعد جق باید شاشید.یادتون نره!

0 ❤️

314933
2012-03-30 09:28:25 +0430 +0430
NA

کیرم دهنت با این داستانت
جلقی احمق

0 ❤️

314934
2012-03-30 09:51:54 +0430 +0430
NA

اون همه گفتی بهت فحش ندیم خودت میدونستی آخرش این میشه؟ لاپا!
دیگه ادامه نده با خاطراتت جق بزن!

به قول دوستمون: “کلاه فرنگی” چی فکر کردی که گفتی هرکی جق زد نوش حونش؟ :))

کیر تو راه گوزت

0 ❤️

314935
2012-03-30 09:56:17 +0430 +0430
NA

یه سوال؟ تو خونه ی شما قحطی مکان بود که اون پیشت می خوابید؟ اعتماد داشتن نه؟ پس شب های قبل که مادرش هم بود، حتما مادره هم پیش تو می خوابید. دفعه دیگه بیا کردن اونو بنویس، ابله.

0 ❤️

314936
2012-03-30 10:22:21 +0430 +0430
NA

دوسن عزیز من به خاطر فحشها و توهیانهای بچها متاسفم اما بد نبود اولش میگفتی که این یه رویای ذهنیه و اصرار به واقعی بودنش نداشتی حتی اگر واقعی هم باشه باید بدونی اینجا اقایون وخانمها با دقت به کوچکترین ضعف ایرا میگیرند ولی من عاجزانه از دستانم خواهش میگنم باور کنید بدون فحش هم میشه نقد و بررسی کرد

0 ❤️

314937
2012-03-30 10:23:50 +0430 +0430
NA

باسلام و تبریک سال نو خدمت تو دوست عزیز خارکسده مادر به خطا باید عرض کنم شما ریدی بو میدی دیگه به خودت زحمت نده داستان(کیروغزل)بنویسی مگراینکه بازم دوست داشته باشی بچه های شهوانی ننتو بگان کسکشه کارتون خوابه سگ بغل کن

0 ❤️

314938
2012-03-30 14:42:32 +0430 +0430
NA

حال نداشتم داستانتو بخونم ازپس اولش كيري بود

0 ❤️

314939
2012-03-30 14:56:49 +0430 +0430
NA

محسن راس میگه
دیگه چه جور میخواین به مقدسات توهین شه که باور کنین؟

جالبه هر جای سایت هم میری همه دارن به هم فحش میدن
خب این یعنی چی؟

همه میرن از همه چی استفاده میکنن
خودشونو تخلیه میکنن

بعد فحشم میدن

0 ❤️

314940
2012-03-30 16:33:24 +0430 +0430
NA

خدا پدر مادر چوپان دروغگورو بیامرزه!!! این دیگه کیه…

0 ❤️

314941
2012-03-31 12:43:45 +0430 +0430
NA

خاک بر سرت

0 ❤️

314942
2012-03-31 15:47:35 +0430 +0430
NA

دوستان چراهرکی میادیه داستان مینوسه فقط وفقط فحش نثارش میکنید

0 ❤️

314943
2012-03-31 17:33:57 +0430 +0430
NA

کیر تو کس ننت عمه ت جد وابادت
کونی جلقی

0 ❤️

314944
2012-03-31 19:43:18 +0430 +0430
NA

فقط بهت میگم روحم تو روحت نه ببخشید یعنی کیرم تو روحت اسکل جلقیییییییییییییییییییییییییی

0 ❤️

314945
2012-03-31 20:34:31 +0430 +0430
NA

ميگن فحش نديد آخه ميشه به اين كونی كس نديده كه اين جوری تو تخيلاتش سكس ميكنه فخش ندی ؟ ديگه نبينمتا .

0 ❤️

314946
2012-04-01 00:48:01 +0430 +0430
NA

اصلا جالب نبود.لطفا ادامه نده

0 ❤️

314947
2012-04-01 08:27:49 +0430 +0430
NA

این کش شر ها از کجا به ذهنت اومد اخه کس کش

0 ❤️

314948
2012-04-01 08:57:15 +0430 +0430

لووووووووووووووول، واسه خنده خوب چیزی بود
مخصوصا اونجا که گفت جررررررم بده =))))))))))

0 ❤️

314949
2012-04-01 11:58:55 +0430 +0430
NA

کس ننه ی جارکش خارکستت که تو جلقی مادر قهواه رو به دنیا اورد! خط خط این داستان تو کس ننت! راستی کس کش یه بار دیگه با خواهرت این کار ها رو بکنی ! زنده
ت نمی زارم(تفصیر ش کن مادر قهوه ) :beer: راستی این هم از طرف من بکون تو کس ننت

0 ❤️

314950
2012-04-02 07:05:05 +0430 +0430
NA

تو تايلند هم جاي دختر و پسر جوان را شب بغل هم نمي اندازند
مگر اينكه ننه جنده ت تو اون اطاق كس به عموت بده
دوما اگر مامانت مريض بود چرا دختره پيش تو ميخوابيد؟
سوما تو سن تو اگر از كون كرديش دركمتر 1دقيقه بايد ارضا بشي
پس :
ننه ت جنده ست
جنابعالی هم تو فكر كس ننه ت جق زياد ميزني!

0 ❤️

314951
2012-04-14 04:05:21 +0430 +0430

کله کیری دیگه ننویس …
که گفتی تا به حال با کسی سکس نداشته؟ اون پسره که براش گوشی خریده بود واسه چی؟ تو که اون شب راحت کونشو جر دادی معلومه که قبلا کونی بوده ولی فکر کنم رفتی یک جنده کردی اومدی اینجا تعریف کردی. جلقو دیگه ننویس.

0 ❤️




آخرین بازدیدها