وقتی تا ته تو کونش بود قر می داد (۱)

1396/07/12

همه اداره تو کف اش بودن، قد بلند،چشم های سیاه،مژه های فر خورده, سینه های درشت جوری که همیشه می خواست دکمه های مانتو رو پاره کنه، کون بینظیر وبرجسته معلوم بوود که زیر کونش خط داره، سفیدعین برف، یکجوری سفید بود که از پشت پوستش رگهاش دیده می شد از اون پوستهایی که وقتی دست میذاری روش لک دست ات روش می مونه، لبهای جلو اومده قلوه ایی، سکسی، لوند، دیونه لوندی هاش بودیم حرف که می زد همونجا می خواستی بغلش کنی ببری بهش تجاوز کنی. با گوشه چشم نگاهت می کرد. سوژه جلق همه پسرهای اداره بود. مژده از بس مورد توجه بود لوس شده بود کارهاش رو درست انجام نمی داد. همه دنبال بهانه بودند یکجوری باهاش همکلام بشن و یک کاری بکنن بهشون توجه کنه ,نقل حرفهای خاله زنکی وقتهای بیکاری مردها بود. همه این موضوع ها باعث شده بود بخوامش دیوونه¬اش شده بودم، صبحها به یادش و ادا اطوارش جلق می زدم، زنم رو به یاد اون می کردم. تو ذهنم می گفتم: جان مژده جان عجب کسی هستی می خوای از کون بکنمت؟
جالب بود میون اینهمه طرفدار به من توجه می کرد خودم برام سوال بود اینهمه پسر مجرد !!! یعنی واقعا داره نخ میده آخ آخ وقتی که با من حرف میزد جوری لباشو جلو می اورد که از خود بی خود می شدم. خدایا میشه من این لبهارو بمکم ؟ اگه بدونه چقدر می خوامش حاضر بودم سر تاپاشو بلیسم و بمکم. حیف بووود فقط بکنیش ولی انقدر بنظرم بدست آوردنش دور از دسترس بود که ترجیح میدادم بجای اینکه به توجه هاش پاسخ بدم و مثل بقیه بصورت تهوع آور خودشیرینی کنم بهش بی محلی کنم و بهش توجه نکنم.شاید برای همین هم قرعه فال به نام من دیوانه زدند.
بالاخره شانس با من همراه شد. کارهاش عقب مونده بوود و همه به هم ریخته بوود. رییس ادره سخت شاکی شده بود. از طرفی نمی تونست بهش چیزی بگه خواهرزاده خانمش بود. ازمن خواست کارهاشو کنترل کنم و اگرمشکلی هست برطرف کنم .خدایا مرسی ,خدایا مرسی
شرکت ما نیمه دولتی است این داستان مال 15 سال پیشه اونموقع ها شرایط حجاب و سختگیری ها بیشتر بود بخصوص که تو شرکت ما اکثر روسا از اقوام خدا بودند. خانمها مجبور بودند چادر بذارند البته این نتیجه رو بدتر کرده بود چون بهشون اجازه می داد روپوش زیر چادر رو دلبخواه تر بپوشن این مژده کثافت هم مانتوی تنگ می پوشید و چادرشو می ذاشت کنار وقتی به یک بهانه ایی میرفتی تو اتاقشون صحنه هایی میدیدی که از زندگی ات سیر می شدی, چقدر اسپرم تو این شرکت صرف این دختر شهوانی کننده شده بود.
یک صندلی موقت گذاشتم کنار صندلیش و شروع کردیم از ابتدا کارهارو چک کردن دستش عین بلور بود وقتی که دستاشو با ناخن های بلند روی کیبورد حرکت می داد کیرم راست میشد چقد رمی خواستم اون دستها روی کیرم باشه از بس حجم کار زیاد بود از همکارش خواستم موقتا بره یک اتاق دیگه که بشه از میزش برای بررسی زونکن ها استفاده کنیم دستور رییس وبود و غیر قابل امتناع.
در طول کار به بهانه های مختلف دستم رو میزدم به دستش یا تنه میزدم بهش حتی یکبار به بهانه نگاه کردن مانیتور کنار رونم رو چسبوندم به بازوی دستش انتظار داشتم خودشو جمع کنه اما جمع نکرد . یکبار دستمو گذاشتم روی دستش که روی موس بود تا مثلا راهنمایش کنم چقد رپوستش لطیف و نرم بود انقدر طولانی شد که دستشو از زیر دستم کشید بیرون رد دستم روی پوستش افتاده بود چقدر این دختر سکسی بود.حالت طبیعمو از دست داده بودم صورتم از فشار تحریک قرمز شده بود انقدر بهم فشار اومد که رفتم دستشویی وجلق زدم تا بتونم عادی باشم و کار کنم. بعد یکی دوساعت نمی دونم چطور شد که دکمه بالای روپوشش رو دیدم باز کرده پا شدم به بهانه دیدن صفحه مانیتورش کنارش وایسادم و از بالا نگاه کردم خدای من چی میدیدم؟!! اون شکاف بی نهایت زیبا سینه های درشتش از لای روپوش دیده ه میشد لبه کرست مشکیش دیده میشد یک کرست توری بود با لبه های دالبر دار و ترکیبش با خوشفرم ترین منحنی سفید دنیا . دیووونه شده بوودم دیگه مغزم کار نمی کرد نفسم به شماره افتاده بود گویا اونهم همین حال روز رو داشت چون حرارت بدنش رو از فاصله ده سانتی متری حس می کردم فهمیده بود دارم نگاهش می کنم سرشو برگردوند و به سمت بالا و گوشه چشمهای زیبای درشتش به من گفت آقای سمعیی ببخشید خیلی تو زحمت انداختمتون همزمان لبهاش به جلو غنچه کرد. اختیارمو از دست داده بودم گفتم می دونی تو خیلی خوشگلی ادمو دیوونه می کنی نمی تووونم کنارت نفس بکشم گفت ای وای جدی دارین می گین؟ شما که اصلا به من نگاه نمی کنین تا بحال فکر می کردم بنظرتون زشتم. بهش گفتم نه شما واقعا زیبایید هیچکی نمی تونه انکارش کنه حتی دشمناتون چه برسه به من که شیداتونم. خندید گفت وای چه زبون باز هم هستید و روش رو برگردوند دوباره شروع به کار کرد. منکه دوباره در حد مرگ تحریک شده بودم و داشتم از شق درد می مردم دلمو زدم به دریا وبا خودم گفتم مرگ یکبار شیون یکبار، یک حرکتی میزنم اگه رم نکرد یعنی میشه ادامه داد اگه هم رم کرد که من و تنهایی و خیالش و صابون گلنار
همونطوریکه کنارش ایستاده بودم کمی خودم رو به سمتش کج کردم وکیر شق شدمو که الان دیگه بصورت غیرقابل انکاری از پشت شلوار دیده می شد چسبوندم به بازووش یکهو رنگ صورتش از پایین به بالا شروع به سرخ شدن کرد با کمی تردید خودشو کمی عقب داد منم پررو بیشتر چسبوندم دیگه نمیشد خودشو به اون راه بزنه باید عکس العمل نشون میداد کارم کاملا علنی بووود از اون جمله تنه زدنهایی نبود که طی این دوساعت رخ داده بود با اینکه چند ثانیه بود هنوز نرمی اون بازوی بی نظیرشو زیر کیرم حس می کنم انگار همین پنج دقیقه پیش رخ داده. فکر می کنم نبض زدنهای رگهای کیرمو روی بازوش حس می کرد. باهمون دستی که کیرم روش بوود منو هل داد عقب و بر خلاف همیشه که لوندی تو صداش بووود و قصد تحریک آدمو داشت زیر لب گفت زشته می آند تو و می بینند. بکهو بخودم اومدم. راست می گفت هر کی میومد تو کامل می فهمید. نشستم کنارش نفس هردومون بالا نمی اومد چند ثانیه طول کشید خودمونو پیدا کنیم دیدم وقتشه دستشو گرفتم آوردم زیر میز و فشار دادم گفت نکن ولی دستشو عقب نکشیدگفتم نمی تووونم من دیوونه اتم همش به تو فکر می کنم از ذهنم یک لحظه بیرون نمیری. دستشو کشید و گفت برای همین انقدر بی توجه ایی می کردی. گفتم آخه تو مجردی همه می خوانت آخرین نفری رو که فکر می کردم بخوای منم. بکجوری نگاهم کرد یعنی خیلی احمقی - خدایا مرسی کی فکر می کرد انقدر راحت باشه کی باورش می شد -
یکی دوهفته ای به همین منوال گذشت کارهارو جمع جور کردیم طوری که منجربه تشویق شد خیلی روزهای باحالی بووود هیچ وقت انقدر با علاقه سر کار نمی رفتم در هر فرصتی که رخ میداد همدیگررو لمس میکردیم تقریبا دیگه داشتیم هردو دیووونه می شدیم و از علاقه امون به هم می گفتیم خوب که مطمئن شدم نه نمی گه ازش خواستم بیاد خونه امووون.
پشت درب آپارتمان جلوی چشمی منتظرش بودم که از آسانسور بیاد بیرون و روی پله ها ببینمش. قلبم داشت از توی سینه ام می زد بیرون چنان توی سینه ام می کوبید که صداش رو میشنیدم تمام بدنم شده بود هورمون آتروپین و تسترون خدایا کی این چند ثانیه تموم میشه وای چی میدیدم این دختره کیه ؟!!! کس خالص بود.
همیشه با چادر و مانتوهای اداره دیده بودمش اینجا طوری روی پله ها بالا میومد که فکر می کردی طاوووسه هر کی تو راه دیده بودش حتما کفش بریده بود خیلی سکسی شده بود یک شال سرش بود موهای درست کرده، مانتوی چرم سیاه, تاپ سفید یقه باز، کفش پاشنه بلند شلوار لی تنگ، عینک آفتابی، این آدمه یا پری ؟؟؟
درب رو باز کردم نفهمیدم دارم چیکار میکنم فرصت ندادم کامل وارد بشه بغلش کردم روی دستهام بردمش تو اتاق خواب لبهامو گذاشتم روی لبهاش همووون لبهایی که همه پسرهای اداره آرزوشو کرده بودند قفل کرده بودم روی لباش بزور منو عقب داد گفت هوی چقدر هولی گفتم نمیدونی چند هزار بار این صحنه رو توی ذهنم خواسته بودم
ادامه دارد

نوشته:‌ ؟


👍 6
👎 4
11494 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

656187
2017-10-04 20:51:28 +0330 +0330

مش قربون؟ مگه سر مریم از اداره بیرونت نکردن بتز که اومدی اینجا خاطره نوشتی!!! اینجوری نمیشه باید به هیئت مدیره بگم دوباره ببرنت باغ ?

2 ❤️

656206
2017-10-04 21:09:14 +0330 +0330

حسنک راستگو،اونهمه خوب توصیف کردی و گزارش لحظه به لحظه دادی، میمردی اسم زنت رو نیاری؟عباداتت قبول نمیشد اگه نمیگفتی متأهلی؟
اونجای لقت،هرچقدر میخای خیانت کن اما لااقل اینجا نگو که زن داری…
کوفتت بشه به حق این ماه

0 ❤️

656227
2017-10-04 21:27:47 +0330 +0330

ایول جون من نیمرو هنوز بلد نیستم درست کنم ابو هم میسوزونم اخه اوضاع اداره جاتو چجوری درست کنم زور میگیا!! چشم هر وقت رئیس جمهور شدم شما رو میزارم در مسند وزیر کار و امور اجتماعی خودت درستش کن ? ? فنسی رو هم میکنیم وزیر کشاورزی بوب لاور وزارت بوب هیدن مون رئیس سازمان زندانها خوش غیرت وزیر تربیت بدنی جغدتنها وزیر اقتصاد…

1 ❤️

656234
2017-10-04 21:36:25 +0330 +0330

بوب لاور جان ممه و کرست دست خودت هرکاری دلت خواست بکن ? ? ?

پی نوشت : وجدانن بابات اینقدر هواتو داره؟؟

1 ❤️

656241
2017-10-04 21:41:38 +0330 +0330

شاهزاده جان مسئول چیه بابی وزیر کابینه شد رفت!! ? ? فقط باید قول بده موقع اعلام برنامه کاری و گرفتن رای اعتماد در مجلس هشتادو پنج نشونشون نده میترسم کودتا کنن منو اعدام کنن بابی رو بزارن جام!!! احتمالا سر این که مامور اعدام کی باشه بینتون دعوا میشه بس که من اینجا محبوبم ?

1 ❤️

656248
2017-10-04 21:48:58 +0330 +0330

شاهزاده جان اگر بابت من بدبخت ممه میدادن که الان یه ذره ام هم نمونده بود!! ? مردم ازاران نامدار خیلی وقت پیش میبردنم تایلند میگفتن بیزحمت خوردش, کنین!!! ?

0 ❤️

656252
2017-10-04 22:00:27 +0330 +0330

شاهزاده عزیز کاملا درست میفرمایید فقط, سوال اینه بابی و بقیه یه چیزی بگن قابل درکه اما شما ممه می خوای چیکار؟؟ اونم بیست تا کامیون یکجا!!! ? ?

1 ❤️

656253
2017-10-04 22:01:17 +0330 +0330

ای آلتم توش :(
‏یهو smsمیده شما از ۸۰ درصد حجم نتتون استفاده کردین و داره تموم میشه!
خب اوسکل این جور خبرارو که یدفه نمیگن اولش بگو حجمتو بردیم بیمارستان :||||

0 ❤️

656259
2017-10-04 22:11:03 +0330 +0330

سرمایه تجارتت هم حتما باید من بدبخت باشم ؟؟ یعنی پیازو اینجوری نمیفروشن که شما منو گزاشتی تو کیسه دادی رفت!!
درضمن لز باشی مگه بده عوض اینکه شوهرت با ترسو لرز و یواشکی بره دختر بازی خودت میری تور میکنی میاریش خونه با هم میکنین!! ضربالمثلش هم میاد تنبل نرو به سایه زنت خودش میاره ? ? ?

پی نوشت به شوهر ایندت : الهی کوفتت بشه!!!

0 ❤️

656264
2017-10-04 22:32:11 +0330 +0330

وقتی گفتم برو دختر بازی اعتراض, کردی اما سر پیاز بودن ما صدات در نیومد!! یکی طلبت !!!

درضمن امشب پست همه در دربار ما مشخص شد جز شما شاهزاده خانم به شما چه منصبی واگذار کنیم که اینجوری ضایعمون نکنی!!

0 ❤️

656268
2017-10-04 22:40:27 +0330 +0330

یعنی صبح تا شب فقط میخوای خوشگل کنی تو قصر قر بدی!! نخیر اینجوری اصلا نمیشه!! ?

0 ❤️

656272
2017-10-04 22:45:29 +0330 +0330

شاه ایکس عزیز ، یه دنیا ممنونم از لطفت…ولی عزیز دل بدترین انتخاب ممکن رو واسه من کردی. مملکتی که من وزیر اقتصادش باشم ، 8سال مموتی رو به چشم میکشن…تورم بالای هزاردرصد…نقدینگی منفی هزاردرصد… تو اون اوضاع میخام ببینم چجوری شاهزاده تجارت ممه میکنه و شما مملکت داری؟؟

0 ❤️

656277
2017-10-04 22:50:58 +0330 +0330

ببخشید؟ ما که خیر سرمون شاهیم از زور بدبختی و بی ممگی عصرا میریم پارک از پشت زل میزنیم به کله کچل پیرمردا که مثلا ممه است!! بعد شما برای بابی ممه جور میکنید؟؟ همین الان میدم گردنشو بزنن که نون مارو اجر نکنه!!

1 ❤️

656284
2017-10-04 23:04:00 +0330 +0330

شاهزاده جان من اصولا اهل قسمت کردن نیستم یعنی از قدیم گفتن شریک اگر خوب بود خدا میگرفت!! همش یکجا مال من شاهیم خیر سرمون!!

جغد عزیز روش مملکت داری من خیلی سادس یک شبکه وجود داره بین کشور های اروپایی هرجا کسی مرگ مغزی میشه اگر خانوادش بخوان اعضای بدنش رو روی اون شبکه میزارن و کسایی که نیاز دارن در ازای پول اون اعضا رو میخرن از بدن هر انسان حدودا دویست هزار یورو پول در میاد عمل پیوند عضو هم باید در ایران انجام بشه چون با خانوادشون میان هتل ها تاکسی ها رستوران ها و بیمارستان های کشور صاحب درامد میشن!!! من عضو شبکه میشم ایران یک میلیونو سیصدو پنجاه هزار تا اخوند داره همشونو یکی یکی میزارم رو نت!!! اموالشونم ضبط میکنم میریزم خرانه دولت بعدشم اونایی که تجاوز کردن رو میفروشم معتادارو میبرم کمپ ترک میدم میفروشم!! قاچاقچیا رو میفروشم!! خلافکارا رو میفروشم!! خلاصه میلیارد میلیارد یورو ارز وارد مملکت میکنم وضع همه خوب میشه!!!

0 ❤️

656286
2017-10-04 23:06:39 +0330 +0330

ایول جان داداش چقدر میگیری دیگه هیچ وقت مارو دعا نکنی!! هرچی بخوای میدم بابی هم روش ور دار ببر از این دعاها واسه من نکن نصفه شبی مجبور نشم از زور شرمندگی حذف ایدی کنم !!!

1 ❤️

656291
2017-10-04 23:19:07 +0330 +0330

با محمد رضا شاه چنان کردید و با من چنین!! هر بلایی اخوندا سرتون اوردن حقتون بوده!! من برم بخوابم شاید گریم بند بیاد!!

پی نوشت : تو داستان بعدیم خدمت همتون میرسم حالا ببینین ? ?

0 ❤️

656296
2017-10-04 23:28:01 +0330 +0330

رساتی یادم رفت بگم اگر من دو تا سینه رد ارم میشم سکینه سه پستون؟؟ با این ریاضیاتت میخوای وزیر اموزش پرورش هم بشی!! وزارت خاک انداز هم بهت نمیدم حالا میبینی!!!

شاهزاده جونم داستانای شهوانی رو ولش گیم اف ترونز هم اینقدر خالی بندی نداشت!! مهم دنیای واقعیه که وقتی سوار تاکسی میشیم ارزو میکنیم صندلی مسافر جلو کچل باشه زل بزنیم به کلش!! قضاوت نکنید از دی ماه تاحالا خوردم به کویر اساسی!!! شبت خوش خواب شوهر ببینی!!

0 ❤️

656304
2017-10-05 00:16:30 +0330 +0330

جغد تنهای عزیز ایول شاهزاده وبابی وشاه ایکس عزیزان جمعتون جمعه همیشه بخندین شما نمیخواین برین بخوابین

1 ❤️

656321
2017-10-05 04:01:16 +0330 +0330

لایک،،،،، قشنگ نوشتی، ادامه بده،،،، منم با زنی مثل این که همه تو کفش باشن بودم… یادش بخیر… زن گرفتیم از خوشی افتادیم…

0 ❤️

656328
2017-10-05 04:49:47 +0330 +0330

زشت ترین درجه خیانت ؛انجام خیانت تو خونه شریک زندگی انسانه.
چه داستان تخیلی باشه و چه خاطره باشه
خیانت !اون هم تو خونه خودت و همسرت و شریک زندگیت ؛ نشانه پست بودن وجدان و اخلاق نگارنده هستش

0 ❤️

656349
2017-10-05 07:51:13 +0330 +0330
NA

بخاطر کامنتای زیر داستان لایکت کردم

0 ❤️

656375
2017-10-05 12:35:15 +0330 +0330

Marda k khale zanak nmishan
Amu mardak mishan!!

Soba jagh mizadi? Chera sob? Khodayi chera sob?

Zan dashti dg sabun golnar chera?

0 ❤️

656376
2017-10-05 12:36:30 +0330 +0330

شــــاهزاده shahx-1 PayamSE สic …شماازکجای ایران هستید؟که اینقدرباحالید.

1 ❤️

656392
2017-10-05 16:30:17 +0330 +0330

خاك تو سرت

ميمردي نگي متاهلي!!!
وقتي ميگيد متاهليد ديگه داستانتون نميچسبه ك ب ادم

0 ❤️

656406
2017-10-05 18:25:52 +0330 +0330

فنسی جان فکر کردی اون پستو برای چی به شما اعطا کردیم!!! ? ?

0 ❤️

656413
2017-10-05 18:41:59 +0330 +0330

شاهزاده جان اگر نفرین های من میگرفت ایول از دیشب تاحالا سه دفعه رفته بود زیر کامیون!! ?

1 ❤️

656614
2017-10-06 03:23:05 +0330 +0330

داستان رو خوندم.فضا سازی حالبی داشت منتها گفتی که 15 سال پیش این اتفاق برات افتاده.اما تیپی ک دختره زده انگار مال همین امساله ها…سوتی جالبی نبود.یهو وسط داستان تو ذوق میزد.بعدشم اینکه خیانت تو داستان هست برای خیلیا جالب نیست.نباشه خیلی بهتره.بهرحا ل ممنون ک غلط املایی نداشتی

0 ❤️

656720
2017-10-06 18:51:40 +0330 +0330

شاه ایکس این همه بذل و بخشش از کیسه خلیفه کردی ولی هیچ پستی به من ندادی.حالا که اینجوریه من میخوام اعلام استقلال کنم و به تمام مردم آزاران نامدار اقامت دائمی و امکانات کامل میدم که برای مبارزه باهات بهم کمک کنن.تحریمتون هم میکنم.تحریم ممه ? مگر اینکه سود فروش آخوندا رو با من شریک بشی

1 ❤️




آخرین بازدیدها