داستان از اونجا شروع میشه که من میرفتم خونه ی پسر خالم و اون باهام ریاضی تمرین این داستان برای ده ساله پیش اون موقع پسرخالم ۱۸سالش بود یکروز که رفتم خونه ی پسرخالم منو طبقه ی بالای خونشون تنها گذاشته بود رفتم طبقه پایین ببینم چیکار میکنه دیدم دارم با فیلم های سکسی جق میزنه بدون اینکه منو ببینه سریع برگشتم طبقه بالا چند دقیقه دیگه برگشت و باهام چندتا مطلب رو درباره ی ریاضی کار کرد تا اینکه دستشو گذاشت روی پام همون موقع گفتم من باید برم وقتی رفتم خونه میخواستم این موضوع رو با مامانم در میان بزارم ولی اصلا یادم رفت چند هفته بعد یک مهمونی خانوادگی برگزار شد مامانم نتونست بیاد منو فرستاد میخواستم برگردم خونه پسرخالم گفت بهم که منو میرسونه خونه من هم قبول کردم توی ماشین که بودیم اهنگ گذاشته بود سر یک اهنگ دوباره اون موضوع یادم اومد همون موقع بهش گفتم وسط راه منو پیاده کنه خودم میرم براش زحمت میشه گفتش نه میرسونه منو دیدم از راهی که میره اصلا با ادرس خونه من متاقبت نداره بهش گفتم داره کجا میره گفت داره از میانبر میرسه منو خونه ولی من اون راهو بلد نبودم دیدم منو برد توی یک کوچه که یک خونه فقط اونجا بود و بقیه زمین خالی بود بعدش منو با خشونت از ماشین پیاده کرد دستمو گرفت و منو برد توی اون خونه توی خونه دوتا پسر بودن که بنظرم یکی ۱۴ و یکی ۱۵ ساله بنظر میومد و داشتن با هم گی میکردن پسرخالم بهشون گفت اینم همون که بهتون قول داده بودم بعدش پسرخالم کمر بندشو باز کرد و شلوارش افتاد پایین شرتشو کشید پایین با کمربندش به پایین تنم ضربه میزد و میگفت اگه براش ساک نزنم سینه هامو فشار میده من خیلی ناراحت بودم از اینکه به پسرخالم اعتماد کردم همون موقع که براش اومدم ساک بزنم کمی از ابشو خالی کرد تو دهنم حالم خیلی بد شده بود عق زدم خیلی شور بود بعدش بهم گفت که شلوارمو در بیارم التماسش کردم که این کارو نکنه بعدش سینمو فشار داد مجبور شدم شلوارمو در بیارم خیلی دردناک بود وقتی شلوارمو در اوردم هنوز شرت داشتم اون پسری که ۱۵ سالش بود از پشت بهم چسبوند و اون یکی پسره که ۱۴ سالش بود از جلو بهم چسبوند دوتاییشون دست کردن توی شرتم و با انگشت اشاره وانگشت وسطشون کردن توی جلو و پشتم بعدش اونی که از از جلو انگشت کرده بود انگشتشو در اورد و با خشونت انگشتشو کرد توی دهنم حالم بعد شده بود میخواستم بالا بیارم شرتمو در اوردن و کیرشو کردن توی جلو و پشیتم پسر خالمم مجبورم کرد که با دستم براش کیرشو بمالم خیلی درد داشت انگار داشتم جر میخوردم قلبم درد گرفته بعدش یکی از پسرا گفت ابم گرفته ولی بهت رحم میکنم و خالیش نمی کنم همون موقع حالت تهوع گرفتمو بالا اوردم روی شکمم همون موقع شکموو پسر خالم پاک کرد و لباس تنم و سینه بندمو باز کرد و یکی از سینه هامو با دندون گاز میزد و شیرشو میخورد و اون یکی رو فشار میداد سوز شدیدی توی بدنم بود پسری که از پشت منو میکرد یکدقیقه رفت توی اشپز خونشون و یک وردنه با وازلین اورد بعدش به وردنه وازلین مالید بعدشم کرد توی پشتم دیگه سرم داشت گیج میرفت بعدش وردنه رو در اورد به کیر خودش و پشت من وازلین مالید بعدش اب پسرخالم در اومد روی سینه هام و مالید بهش خیلی کصافت شده بود بعدش اون پسری که از پشت منو میکرد ابش اومد اب با وازلینی که به کیرش مالیده بود قاطی شد بعدش ابشو ریخت روی لپای کونم بعدش کیرشو کرد توی کونم میخواستم فقط بمیرم اونجا بعد چند دقیقه کیرشو از پشتم در اورد و با اون همه کصافت کرد توی دهنم شکمم قار و قور میکرد بعدش دیدم داره از جلوم خون میاد وقتی کسی که از جلو منو میکرد دید داره ازم خون میاد کیرشو اورد بیرون بهش تف مالید و روی جلوم تف زد و ایندفه خشن تر داشت منو میکرد پسرخالم اومد ازم لب گرفت بعدشم زبونمو کشید بیرونو گاز زد تا اینکه خانواده یکی از اون پسرا اومدن خونه و منو دیدن و…
برای من داستان خیلی تلخی بود توی اون سن امیدوارم کسی که رضایت به سکس در سن کم نداره دچارش نشه چون خیلی دردناکه
امیدوارم لذت برده باشید😪❤️

نوشته: تینا