نیما و سارا (۱)

1402/09/09

سلام ،من اسمم نیما ۳۳ سالمه مجرد ساکن مشهد قد ۱۸۵ وززن ۷۶ پوستم سبزه کیرمم ۲۳ سانته قطرش خیلی کلفته حدود ۷ سانت سرشم بزرگه پوست کیرم سیاهه نسبت به پوستم ، من از بچگی خیلی حشری بودم عاشق کونای بزرگ بودم، بیشتر وقتا تو خیابون یا فامیل زن یا دختری از کنارم رد میشدن چشمم به کوناشون بود،خونواده ما پنج نفرس سه تا داداشیم با یک خواهر و مادرمو پدرم اول داداش بزرگترمه ۳۷سالشه که ازدواج کرده خونه خودشه من دومی هستم بعد داداش کوچیکترمه۲۶سالشه مجرده اونم دانشجو شهرستانه بعدش خواهرمه اسمش ساراس با ۱۹ سال سن سفید پوست به حدی که رنگای سبز رنگ زیر پوستش رو میشه دید چشمای سبزو درشت موهای مشکی قد ۱۷۵ سینه های ۸۵ با کونی خیلی بزرگو پهن که وقتی راه میره انگار ژله تو شلوارشه لرزش کونش از رو شلوار هم معلومه اندامه تو پره چون باشگاه رقص میره بدنش رو فرمه تیپ بیرونش چادریه با حجاب چون ما خونوادمون مذهبین مادرمم چادریه و خیلی با اعتقاد هستش بابامو داداشامم همینطور از اونان که نمازشون سروقته همیشه ، من تو خونه همیشه چشمم دنبال خواهرم بود خیلی وقتا جلق میزدم به بدنش فکر میکردم تا اینکه تصمیم گرفتم یجوری امتحانش کنم ببینم راه میده یا نه یه روز که تو خونه فقط منو مادرمو خواهرم بودیم بابام سرکار بود مادرم تو آشپزخونه داشت آشپزی میکرد خواهرمم تو پذیرایی نشسته بود من تو اتاقم بودم تو فکرم بود چیکار کنم برای شروع کار که فکری به سرم زد خشتک زیر شلواریمو یکم پاره کردم اندازه ایی که کیرم دیده بشه اما جوری که معلوم نباشه وقتی راه میرم فقط وقتی میشینم معلوم باشه شرتمو در آوردم زیرش رفتم تو پذیرایی روبرو خواهرم نشستم گوشیمو گرفتم دستم مثلا دارم با گوشی بازی میکنم پاهامو یکم آوردم بالا از هم باز کردم اول خواهرم حواسش نبود چند دقیقه که گذشت اومد یه چیزی به مامان گفت چون آشپز خونه پشت سر من بود روش به طرف من شد حرفش که تموم شد دیدم همش داره زیر چشمی به وسط پاهای من نگاه میکنه فهمیدم خشتک پاره منو دیده یه حسی خوبی بهم میداد که داره اینجوری یواشکی دید میزنه منو چون میخواستم کیرمو نشونش بدم برای همین یکم سر دادم خودمو سمت پایین تا شلوارم بیاد بالاتر کیرم از پارگی شلوارم راحتر دیده بشه که تا سر دادم خودمو لم بدم به دیوار پشتم یه خنکی ملایمی رو روی پوست کیرم حس کردم یه نخی هم رو خایه هام کش اومد کیرم از اون پارگی خشتکم افتاده بود بیرون چون خوابیده خمیده بود سرش رو قالی بود یه نگاه یواشکی به خواهرم کردم دیدم سرش طرف منه داره کیرمو نگاه میکنه یجوری خیره شود که انگار تعجب کرده یه حس لذت همراه با خجالت بهم دست داده بود دو دقیقه بعد دیدم پاشد رفت تو آشپزخونه منم خورد تو ذوقم شلوارمو درست کردم رفتم تو اتاقم چند روزی گذشت دیگه راهی به ذهنم نمیرسید که امتحانش کنم تا اینکه شهادت امام رضا شد شبش با مادرمو بابامو خواهرم میخواستیم بریم حرم که بابا یه کاری براش پیش اومد گفت شما برین من خودمو میرسونم بهتون ، ما چون خونمون نزدیکه پیاده ده دقیقه راه بود کلا، واسه همین با لباس معمولی میرفتیم بیشتر وقتا خواهرم یک شلوار گشاد مشکی پوشید با یک تاپ بندی بعد چادر عربیشو سرش کرد منم با شلوار اسلش بودم یک تیشرت مادرم مانتو چادرشو برداشو راه افتادیم پیاده سمت حرم خیلی مسافر اومده بود یه عالمه هیئت اومده بود شلوغ بود همه جا خیابونای نزدیک حرمو بسته بودن هرچی جلوتر که میرفتیم جمعیت بیشترو بیشتر میشدن ما تو پیاده رو بودیم یه جا رسیدیم مردم وایستاده بودن میخواستیم ردبشیم ولی نمیشد از پشت سرمون هم هی میومدن اونقد شلوغ شده بود که کم کم همه چسبیدن بودن به هم مادرم جلوی خواهرم بود من کنار خواهرم یه لحظه کنارمو نگاه کردم دیدم یک مرد حدودا چهل ساله از پشت چسبونده به خواهرم ولی چون خیلی شلوغ بود با کلی سروصدا تو اون تاریکی هم چیزی دیده نمیشد خواهرم هیچ اعتراضی هم نمیکرد مرده هم معلوم بود داره حال میکنه حرصم گرفت اومدم هولش بدم کنار نمیشد خیلی فشار جمعیت زیاد بود مرده هم زور میزد جدا نشه از خواهرم دیگه تمام زورمو جمع کردم خودمو پشت خواهرم جا کردم خواهرم سرشو برگردوند گفت داداش دارم خفه میشم نزار هول بدن گفتم نمیشه خیلی شلوغه اینجا یه لحظه به خودم اومدم دیدم کیرم چسبیده به یه چیز خیلی خیلی نرم چسبیده بودم به کون خواهرم واای که چقدر نرم بود برای اولین بار بود داشتم کونشو لمس میکردم باورم نمیشد که تو شوک بودم جمعیت یه هول دادن نزدیک بود خواهرم بخوره زمین سریع دستامو دور کمرش حلقه کردم از جلو کف دستامو گذاشتم رو شکمش گرفتمش که سرشو برگردوند تشکر کرد گفت منو بگیر داداش نیوفتم گفتم گرفتمت آبجی نترس از این فرصت استفاده کردمو خودمو یکم جابجا کردم تا کیرمو با لای کونش تنظیم کنم بعد محکم فشار دادم خودمو بهش که حس کردم کیرم رفت لای قاچ کونش دوتا لپ کونش کیرمو لای خودشون نگهداشته بودن وااای که چقدر لذت بخش بود هی خودمو فشار میدادم بهش سارا فکر میکرد جمعیت باعث این فشارا میشن همش میگفت داداش ولم نکنی منم میگفتم نه حواسم بهت هست خواهرمم دستاشو گذاشته بود رو شونه های مادرم که جلوش بود از اون گرفته بود من تو ابرا بودم کیرمو وسط کون گنده نرمه خواهرم هی میمالیدم که یواش یواش کیرم داشت راست میشد به چندثانیه نکشید کامل شق شد اینبار یکم خودمو دادم عقب بعد دوباره دادم جلو وقتی کیرمو دادم لای لمبراش دیدم سارا کونشو سفت کرد با کونش کیرمو محکم گرفت چه حس خوبی بود با دوتا دمبه نرم کیرم داشت فشار داده میشد منم باز بیشتر بهش میچسبیدم تا بتونم لای کونشو حس کنم قشنگ که یه دفه سارا کونشو شل کرد منم دیدم کیرم گیره خواستم بکشم عقب دوباره بدم لاش که جمعیت یه هول دادن دیدم سارا رو پنجه هاش وایستاد انگار قد بلندی کنه هی کونشو تکون میداد میخواست بده جلو خودشو انگار یه چیزی داشت اذیتش میکرد اذیت بود که جمعیت یه فشار محکم دیگه از پشت دادن من بیشتر فشار داده شدم به سارا جمعت کم کم باز شدنو رفتیم جلوتر از پیارده رو اومدیم بیرون من چون هنوز کیرم راست بود دستمو کردم تو جیبم کیرمو گرفتم که تابلو نباشه از جلو شلوارم خواهرمم هیچی نگفت اصلا شاید فکر میکرده همه چی اتفاقی بوده و حتی به روی منم نیاوارد حرفیم راجبش نزد تا رسیدیم حرم ،دو سه ساعت موندیم آخر شب شده بود دیگه که باز راه افتادیم سمت خونه …

ادامه دارد…

نوشته: نیما

ادامه...


👍 47
👎 14
92301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

960188
2023-11-30 23:59:08 +0330 +0330

چرندیات یه مجلوق کوس ندیده بدبخت

2 ❤️

960205
2023-12-01 01:18:30 +0330 +0330

داستانت قشنگه ادامه بده

4 ❤️

960207
2023-12-01 01:27:48 +0330 +0330

کاری ندارم ولی ۳ تا داداش و ۱ خاهر و مادر و پدر میشن ۶ نفره نه ۵ نفر


960211
2023-12-01 01:43:17 +0330 +0330

قلم روان و توانمندی داری👌 البته اگه به جزئیات، دقیق تر بپردازی، از اینم قشنگتر میشه. ادامه بده، موفق باشی👍

2 ❤️

960218
2023-12-01 02:13:33 +0330 +0330

واقعا شما مذهبیا از همه جنده ترین

2 ❤️

960226
2023-12-01 03:00:23 +0330 +0330

از جمع و تفريقت معلومه كسشر زر زدي و مخلوق ذهن جقيته حرومزادح

1 ❤️

960241
2023-12-01 06:36:23 +0330 +0330

این که مشخصات کیر خر میشه
23 سانت بلندی و 24 سانت محیطش میشه یا ابر فرز

1 ❤️

960252
2023-12-01 10:24:08 +0330 +0330

کاری به ریاضی و فیزیکت ندارم و اینکه تعریف کردی که چگونه ای
من نمیدونم چرا ما دنبال محارم میریم ؟ چرا زن خودمون رو سیر نمیکنیم و در همون حال چشممون دنبال زنای مردمه
به خدا که این همه بیوه ی خوب ، ائم از زن و مردش توی خیابون هست که میتونید کنارشون ارامش بگیرید
فقط بگردید نیمه ی گمشده ی خودتون رو پیدا کنید
سیر بشید دیگه این کارا رو نمیکنید
دنبال محارم هم نرید ، از گناهشم بگذریم ، اگه بچه ای از شما تولید بشه ، معمولا ناقص الخلقه میشه

2 ❤️

960255
2023-12-01 10:59:14 +0330 +0330

ادامه بده

1 ❤️

960280
2023-12-01 15:17:48 +0330 +0330

واقعا اینجا لازم از طرف احمد بگم چرندیات یه ادم کس ندیده جقی خب لامصب 23سانت با قطر 7سانت فکر کنم فرق میلیمتر و سانت رو نمیدونی که قطر رو اصلا نمیدونی لامصب هفت سانت مال خرم نیست کیرم تو دهنت بعدشم زنهایی که بورن رگشون معلومه نه مو سیاه الا واریس داشته باشه
دیگه حرفی ندارم
ولی ادامشو بنویس ما به عنوان یه داستان خیالی بهش فکر میکنیم

4 ❤️

960285
2023-12-01 17:30:28 +0330 +0330

کدوم کسکشی اینجوری می‌ره حرم من خودم بچه مشهدم تاحالا کسی دیده اینجوری بره حرم!!بعدشم چجوری مادرت مذهبیه ک اجازه میده خواهرت تاپ بپوشه بعد بالاش چادر!!من برام سواله چجوری اینقدر دقیق یادتون میمونه طرف فلان روز چی پوشیده بوده

4 ❤️

960290
2023-12-01 18:47:12 +0330 +0330

کیرم تو خودتون و زیارتتون

0 ❤️

960291
2023-12-01 19:03:10 +0330 +0330

کیر 23 سانتی رو چطور تونستی بگیری از تو جیبت ک دیده نشه. ما، 17 سانت داریم نمیدونیم کجا بزاریم دیده نشه وقتی راس میشه

0 ❤️

960299
2023-12-01 19:38:08 +0330 +0330

عجب

0 ❤️

960427
2023-12-02 17:14:49 +0330 +0330

داستان قشنگ و جالبی بود منتظر ادامه داستانت هستیم

0 ❤️

960481
2023-12-03 00:05:36 +0330 +0330

خواهرت روهم باما آشنا کن همشهری

0 ❤️

960557
2023-12-03 10:49:23 +0330 +0330

من قطر کیرم 15 سانته به نظرم خیلی کلفت نیست چاقال چجوری به قطر 7 سانت میگی کلفت؟ حداقل قبل نوشتن با متر خیاطی اندازه میزدی

0 ❤️

960559
2023-12-03 10:52:56 +0330 +0330

ریاضیتم که ضعیفه
3+1+2=6

0 ❤️

960902
2023-12-06 00:56:17 +0330 +0330

زودادامه ش وبنویس داداش من منتظرم

0 ❤️

961489
2023-12-10 01:23:32 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️

961551
2023-12-10 09:11:22 +0330 +0330

۲۳ سانت دیوس

0 ❤️

961990
2023-12-13 02:38:26 +0330 +0330

میگی مذهبی ایم ولی خواهرم باشگاه کلاس رقص میره.منظورت ایروبیکه؟میگه توشلوغی جمعیت همچین فشاردادم رفت لای قاچ کون خواهرم‌ دیوس مگه لباس تنتون نبود؟بعد کس کش ازاون ارقام واندازه ای که تواز کیرت دادی بیل مکانیکی پیش کیرت دودوله‌ همینجوری بی هوا هرجایی فشارش نده.بعدمیگه تو ابرا بودم،دیوس ازلذت رو ابرا میرن‌ تو رفته بودی توی ابرا چه گوهی بخوری.
یعنی اینجاشو ترکیدم.میگه کیرمو میخواستم بکش عقب دیدم‌ کیرم گیرکرده😆😆😆😆😆.خواهرتو گاییدم…سرکیرمکانیکیت احتمالابه سنگی،صخره ای چیزی گیرکرده.یعنی کیرتو اون مغزت بااین نوشتنت کس کش

1 ❤️

962050
2023-12-13 15:09:56 +0330 +0330

همون اول سایز کیرت رو دیدم نخوندم دیگه چون جفنگه

1 ❤️

963248
2023-12-21 21:16:55 +0330 +0330

من اصلا کاری با چرندیاتت ندارم ، فقط از خریت مردم موندم که بی‌پدرا مث اینکه یزید کونشون گذاشته که حتما شب شهادت برن زیارت ! که هزارتا گناه کنن برا یه ذره ثواب! کیرم تو دهن هرچی خر ریاکار و آب زیرکاه کص‌کشه!

1 ❤️

967136
2024-01-18 00:29:00 +0330 +0330

شهادت امام رضاتون تسلیت مشتی

0 ❤️




آخرین بازدیدها