لکه خورشیدی (۲)

1400/10/14

...قسمت قبل

نسیم رو شکم رو تختم خوابید و منم کنارش دراز کشیدم، کمی نوازشش کردم و حرفهای محبت امیز بهش زدم. بلند شدم و یه حوله با اب گرم خیس کردم و اوردم تا پشتشو تمیز کنم. نسیم رفت تو اتاق زهره تا لباساشو بپوشه، منم لباسامو پوشیدم. کمی بعد برگشت و گفت عزیزم من باید برم خونه، بغلش کردم و کمی ازش لب گرفتم، بعد بدرقه اش کردم. وقتی نسیم رفت، رفتم سمت اتاق زهره، رو تختش دراز کشیده بود، گفتم میشه بیام تو؟ گفت بیا. رفتم تو کنارش رو لبه ی تختش نشستم. گفتم یه چیزی بپرسم راستشو میگی؟ گفت بستگی داره چی باشه. گفتم نسیم قبلا سکس داشته؟ گفت واسه چی میپرسی؟ گفتم ناراحت نمیشم، فقط میخوام بدونم. گفت اره از حدود 12 سالگی سکس داشته. گفتم تو چی؟ زهره یه ابروشو داد بالا و بعد با خنده گفت به تو چه؟ گفتم بگو دیگه، چی میشه مگه؟ زهره کمی مکث کرد و نگاهشو به دیوار دوخت، بعد گفت نخیر نداشتم، یه مدت با یه پسر حرف زدم ولی سکس نداشتم، گفتم با نسیم چی؟ چشاش گشاد شد و گفت مگه تو فضولی؟ برو بیرون ببینم، بعد به ارومی هلم داد. خنده ام گرفت، بعد یه فکری به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم بهش یه دستی بزنم. گفتم نسیم بهم گفته باهم چیکارا می کنین، فقط میخوام از زبون خودت بشنوم. زهره خودشو رو ارنجاش بلند کرد و گفت چی گفته؟ گفتم همه چیو. با حرص گفت دختره ی چشم سفید دهن لق. بعد دوباره سرشو رو بالشت گذاشت. گفتم زهره بگو دیگه، من تو عمرم فقط یه بار سکس داشتم، اونم خودت دیدی، تو راز منو می دونی، تو هم رازتو بهم بگو دیگه. زهره دوباره کمی به در و دیوار نگاه کرد و بعد گفت چی بگم اخه؟ گفتم مثلا چجوری شروع کردین؟ گفت دوسال پیش یه بار تو کلاس دخترا با شوخی و مسخره بازی از هم لب می گرفتن، نوبت من و نسیم شد، ما هم یکی دو دقیقه از هم لب گرفتیم، گفتم بعدش چی شد، گفت خوب هردومون خوشمون اومده بود، وقتی تنها بودیم از هم لب می گرفتیم. گفتم خوب؟ گفت خوب و زهرمار، تموم شد دیگه، گفتم نه تموم نشده، بقیه اشو بگو. گفت بعدش هم شروع کردیم به مالیدن همدیگه، قصه ی ما به سر رسید. گفتم زهره اذیت نکن دیگه، زهره بلند شد و نشست و به دیوار تکیه داد، به چشام نگاه نمیکرد. گفت یه بار اینجا داشتیم لب می گرفتیم، نسیم دستشو گذاشت رو سینه ام، بعد دراز کشیدیم ، همونطور که لب می گرفتیم، شروع کردیم به مالیدن بدن همدیگه از رولباس، بعد یه مدت نسیم ازم خواست سینه هامو نشونش بدم، وقتی نشونش دادم، اول کمی با دست مالیدشون، بعد شروع کرد به خوردن سینه هام، منم سینه های اونو خوردم، همینجوری شوخی شوخی لخت شدیم و کنار هم خودارضایی کردیم، دفعه ی بعد از همون اول لخت شدیم و رو تخت روی هم خوابیدیم و شروع کردیم به مالیدن و خوردن همدیگه، از اونموقع تا حالا هم ادامه داره، حالا راضی شدی؟ لبخند گوش تا گوشی زدم و گفتم مرسی ابجی جون، یدونه ای، فقط جون من به روی نسیم نیار، اگه بفهمه بهت گفتم ناراحت میشه، گفت باشه کاریش ندارم. گفتم قربونت برم، بعد از اتاقش اومدم بیرون. یه دستیم گرفته بود و موفقیت بزرگی کسب کرده بودم. چند روز بعد به زهره گفتم بازم عکس از نسیم داری؟ گفت رو کامپیوترمه، برات میزنم رو فلش. گفتم مرسی. حدود نیم ساعت بعد، زهره اومد تو اتاقم و یه فلش گذاشت رو میزم و رفت. لپتاپمو روشن کردم و پوشه ی عکسها و فیلمها رو کپی کردم به هاردم. وقتی شروع کردم به نگاه کردن فایلها، دیدم عکسها و فیلم ها فقط مربوط به نسیم نیستن و مربوط به هردوشونه. با ولع شروع کردم به تماشا کردنشون، عکسها و فیلمها تو حالت های مختلف گرفته شده بود، بالاخره یه فیلم کاملا لخت از زهره پیدا کردم، رو تختش نشسته بود، پاهاشو کاملا باز کرده بود و با یه دست پستونهای فوق العاده اشو میمالید و با دست دیگه، کوس خیس و خوشگلشو. کوس زهره سفید و تپل بود و موهاش شیو شده بود، زهره به ارومی چوچوله اشو میمالید و ناله های سکسی سر میداد. رفتم سراغ بقیه، تو یکی از عکس ها، زهره قنبل کرده بود و کونشو به دوربین گرفته بود. یه کون سفید و گوشتی که حتی یه جوش یا خال هم نداشت، کیرم مثل سنگ سفت شده بود، بقیه ی عکس ها و فیلم ها رو هم نگاه کردم، نسیم و زهره در حال لب گرفتن، یا مالیدن بدن همدیگه، واقعا عالی بود. بهترینشون یه فیلم از زهره بود که رو تختش قنبل کرده بود و با دوتا دست لای کونشو باز کرده بود، نسیم با یه دست فیلم گرفته بود و با دست دیگه، یه خیار نسبتا بزرگ رو تو کون زهره عقب و جلو میکرد، میتونستم ناله های سکسی زهره رو بشنوم. اون فیلم رو روی تکرار گذاشتم، کیرمو دراوردم و شروع کردم به جق زدن. کمی بعد یهو در اتاقم باز شد، فقط فرصت کردم که کیرمو بندازم تو شلوارم، وقتی چرخیدم دیدم زهره است، داشت به فیلم خودش رو صفحه ی لب تاپ نگاه می کرد. گفت داداش اشتباهی چندتا از عکس و فیلمهای خودمو هم زدم رو فلش، لطفا پاکشون کن. گفتم باشه پاکشون میکنم. زهره گفت مرسی، بعد از اتاق بیرون رفت و درو بست، دوباره کیرمو دراوردم و به جق زدن ادامه دادم و کارو تموم کردم.
یه مدت بود که به هیچ وجه خونه خالی نمیشد تا نسیم بیاد سکس کنیم و حسابی تو کف بودم. اواخر اسفند شده بود و یه هفته مونده به عید، مدرسه هارو تعطیل کردیم، ولی مامان همچنان تا 28 اسفند باید میرفت سر کار و کارگاه بابا هم که تعطیلی نداشت، بهترین فرصت بود، اونشب همگی نشسته بودیم تو پذیرایی ماهواره نگاه می کردیم، مامان و بابا بلند شدن تا برن بخوابن و به ما گفتن که صدای تلوزیون رو هم کم کنیم، من رو مبل دو نفره راحتی نشسته بودم و زهره اونطرف رو مبل تکی، چند دقیقه بعد، با دست به زهره اشاره کردم که بیاد پیشم، اومد و کنارم نشست، بهش گفتم نسیم که فردا نمیره مدرسه؟ گفت نه هماهنگ کردیم که هیچ کس نره. گفتم فکر می کنی بتونه بیاد؟ لبخندی زد و گفت چیه تو کفی؟ گفتم اره دیگه، گفت هفته ای سه چهار بار سکس چت می کنین کافی نیست؟ گفتم نه دیگه، فرق میکنه، گفت اهان، گوشی رو برداشتم و به نسیم پیام دادم، بعد از حال و احوال، گفتم فردا خونه تا ظهر خالیه، میتونی بیای؟ تو این لحظه زهره بهم تکیه داد تا جواب نسیم رو بخونه، منم دستمو انداختم رو شونه اش، نسیم گفت بیام اونجا چیکار کنیم؟ ( با ایموجی عینک دودی دار) گفتم گرگم به هوا بازی می کنیم، من گرگ میشم، لنگای تو هم میره هوا. زهره خنده اش گرفته بود، نسیم گفت جون، اقا گرگه کجامو میخوای بخوری؟ گفتم همه جاتو، از هیچ کجای گوشت به این خوبی که نمیشه گذشت، گفت جوووون، اره میام. واسه ساعت 11 قرار گذاشتیم. نسیم گفت زهره هم هست؟ گفتم اره، کمی دیگه حرف زدیم و بعد شب بخیر گفتیم. من و زهره همچنان از بغل به هم چسبیده بودیم و دستم رو شونه اش بود، کمی تلوزیون نگاه کردیم، به ارومی داشتم بازوشو نوازش میکردم. زهره گفت داداش؟ گفتم جانم؟ گفت ناراحت نمیشی اگه فردا منم بیام پیشتون؟ گفتم نه عزیزم چرا ناراحت بشم؟ گفت خوب میگم شاید بخوای با دوست دخترت تنها باشی، گفتم اولا که نسیم دوست دختر هردوتامونه، دوما من و تو دیگه چیزی واسه مخفی کردن از هم نداریم، تو همه جای منو دیدی، منم همه جای تورو دیدم. زهره گفت تو همه جای منو کجا دیدی؟ گفتم تو عکس و فیلمایی که بهم دادی. گفت پاکشون نکردی؟ گفتم نه، مگه دیوونه ام؟ دیگه چیزی نگفت، اخرای فیلم بود و وقتی تموم شد، ما هم بلند شدیم و رفتیم بخوابیم. صبح ساعت 9 و نیم بود که بیدار شدم، کمی بعد زهره از اتاقش بیرون اومد، یه رکابی سفید و یه شورتک چهارخونه ی قرمز و سییاه تنش بود که تا وسط رونش میومد. شب قبل لباسای دیگه ای تنش بود و امروز صبح عوضشون کرده بود.داشتیم صبحونه می خوردیم و نگاهم دائما به چاک سینه های سفیدش بود. حدود نیم ساعت مونده بود تا نسیم بیاد، من و زهره رفتیم تو پذیرایی، من یه طرف کاناپه نشستم، زهره ، طرف دیگه ی کاناپه به پهلو دراز کشید و سرشو گذاشت رو دسته ی مبل، پاهاشو هم به جلو خم کرد و گذاشت رو میز عسلی، حالا کون گرد و خوشگلش تو اون شورتک تنگ به سمتم بود و اگه دستمو دراز میکردم میتونستم لمسش کنم ولی خودمو کنترل کردم. زهره گاهی به کونش و پاهاش دست می کشید و گاهی به سینه هاش، منم مشغول تماشا کردنش بودم. حدود 5 دقیقه به 11 بود که صدای ایفون اومد. درو باز کردم و نسیم اومد بالا، زود اومد داخل و درو پشت سرش بستم. نسیم خودشو انداخت تو بغلم، کمی سر و صورتشو بوسیدم و بعد یه لب کوتاه ازش گرفتم، نسیم ازم جدا شد و به سمت زهره برگشت، زهره بلافاصله صورت نسیم رو بین دوتا دستش گرفت و شروع کرد به لب گرفتن ازش. صحنه به شدت اروتیک و داغ بود، زهره به ارومی از نسیم لب می گرفت و زبونشون تو دهن همدیگه می چرخید، بعد از اینکه لباشون از هم جدا شد، نسیم مانتو و شالشو باز کرد و داد بهم، منم اویزونشون کردم. زهره دست نسیم رو گرفت و برد و کنار خودش رو کاناپه نشوند، ازش پرسید عزیزم چی میل داری؟ نسیم گفت تو رو، که باعث شد سه تایی بزنیم زیر خنده ، بعد از اون دوباره شروع کردن به لب گرفتن و دست کشیدن به بدن همدیگه، انگار نه انگار که منم اونجام. اون دوتا خیلی زود شروع کردن به دراوردن لباسای همدیگه. منم لباسامو دراوردم شاید تو بازیشون راهم بدن. نسیم خم شده بود و پستونای زهره رو می خورد. زهره همینطور که با یه نگاه شهوت الود به من نگاه می کرد، پاهاشو به ارومی باز کرد و کوس خوشگلشو نشونم داد، بعد با نوک انگشتاش شروع کرد به مالیدن چوچوله و لبای کوسش. بلاخره بعد از چند دقیقه خوردن و مالیدن همدیگه، نسیم بهم گفت پاشو بیا اینجا. بلند شدم و روبروش وایسادم، نسیم کیرمو گرفت و شروع کرد به ساک زدن. واقعا حرفه ای ساک میزد. زهره گاهی به کیرم و گاهی به چشام نگاه می کرد. چند دقیقه گذشته بود که زهره به ارومی دستشو اورد و شروع کرد به مالیدن تخمام. وقتی نگاهش کردم، یه لبخند بهم زد، برق خاصی تو چشای زهره بود. کمی بعد ، به نسیم گفتم بسه دیگه، برگرد. نسیم چرخید و رو مبل زانو زد و قنبل کرد و کونشو داد عقب. زهره خم شد روی نسیم و با دوتا دست لای کونشو باز کرد، صورت زهره درست بالای کمر نسیم بود . سر کیرمو رو سوراخ کون نسیم گذاشتم و شروع کردم به فشار دادن، وقتی کیرم رفت تو، نسیم کمی اخ و اوخ کرد، ولی کم کم به ناله های لذت تبدیل شد، همینطور تو کون تنگ نسیم تلنبه میزدم و از سر لذت ناله می کردم. شرعت تلنبه هامو بیشتر کرده بودم. یه لحظه کیرم از کون نسیم بیرون اومد، یه نگاه به زهره انداختم. زهره خیلی زود یه تف تو دستش انداخت و به همه جای کیرم مالیدش، بعد کیرمو با سوراخ نسیم که باز مونده بود، تنظیم کرد. پرده های حیا بینمون دریده شده بود، به تلنبه زدن تو کون نسیم ادامه دادم، چند لحظه بعد، دستمو بردم سمت پستونای زهره، ابجی سینه اشو داد جلو تا راحت با ممه هاش بازی کنم. پستونای گرد و سفت خواهرمو برای اولین بار لمس میکردم و حس فوق العاده ای داشت، کمی مالیدمشون، بعد با نوکشون ور رفتم. چند دقیقه تو این حالت تو کون نسیم تلنبه زدم و با پستونای زهره ور رفتم. کمی بعد کیرمو بیرون کشیدم، نسیم چرخید و به پشت رو کاناپه خوابید و پاهاشو داد بالا، کیرمو با کونش تنظیم کردم و دوباره فرستادمش تو. زهره بلند شد و کنارم وایساد، یه پاشو گذاشت رو مبل، بعد دست نسیم رو گرفت و به کوسش فشار داد و نسیم شروع کرد به مالیدن کوسش، جوری که زهره ایستاده بود، کون بینظیرش درست کنار دستم بود، دستمو رو گودی کمرش گذاشتم، زهره بهم لبخند زد، همینطور که چشم تو چشم بودیم، دستمو بردم پایین و رو کونش گذاشتم، قابل توصیف نیست، کون ابجی گوشتی و نرم بود ولی شکل حبابی خودشو حفظ کرده بود ، شروع کردم به چنگ زدن و مالیدن کونش. بعد از اینکه چند دقیقه کونشو مالیدم، انگشتامو توی چاک کونش فشار دادم و گذاشتم رو سوراخ کونش، ناله های زهره بلندتر شد، نسیم داشت چوچوله ی زهره رو میمالید، نوک انگشتمو کمی پایینتر بردم و به سوراخ کوسش رسوندم، کمی نوک انگشتمو به دهانه ی کوسش مالیدم تا حسابی خیس شد، بعد گذاشتمش رو سوراخ کونش و فشارش دادم تو. زهره ناله ی بلندی کرد و از بغل بهم چسبید. شروع کردم به انگشت کردن کون خواهرم، تو عمرم این حد از لذت رو تجربه نکرده بودم، صورتمون نزدیک هم بود و نفس های داغشو رو صورتم حس می کردم. کمی صورتمو بهش نزدیکتر کردم. زهره هم همینکارو کرد. چند لحظه بعد، لبامون به هم چسبید، داشتم از خواهرم لب می گرفتم و همزمان کونشو انگشت می کردم. زهره زبونشو تو دهنم فرو کرد و منم با زبونم به استقبالش رفتم، من و زهره تو حس بودیم و داشتیم عشقبازی می کردیم که ناله های بلند نسیم رشته ی افکارمونو پاره کرد. لبامون از هم جدا شد و به نسیم نگاه کردم، همینطور که تو کونش تلنبه میزدم، نسیم چوچوله ی خودشو می مالید و داشت ارضا میشد. چند لحظه بعد، نسیم با ناله و لرزش شدید ارضا شد و بیحال افتاد. کیرمو از کونش بیرون کشیدم تا اذیت نشه، بعد من و زهره چسبیده به هم کنار نسیم نشستیم رو کاناپه، زهره با دست چپ کیرمو گرفت و منم دست راستمو گذاشتم رو کوسش و شروع کردیم به مالیدن، هردومون خیس عرق شده بودیم و ناله میکردیم. ابم داشت میومد، به زهره گفتم و حرکت دستشو تندتر کرد، چند لحظه بعد، ابم با فشار پاشید بیرون، شکم من و دست زهره از ابم خیس شده بود. به مالیدن کوس نرم و داغ و خیس زهره ادامه دادم، زهره ابمو که رو دستش بود، به نوک پستوناش مالید و شروع کرد به مالیدنشون، چند لحظه بعد، زهره با ناله گفت داداش داره میاد، داره میاد، بعد با یه ناله ی بلند و لرزش شدید ارضا شد. وقتی کمی حالش جا اومد، دستمو انداختم دور گردنش و کشیدمش سمت خودم و شروع کردم به لب گرفتن ازش. چند لخظه بعد، نسیم از اون طرف گفت الووووو؟ منم اینجام ها؟ من و زهره از هم جدا شدیم و خندیدیم. نسیم رو هم کشیدم تو بغلم و ازش لب گرفتم. خودمونو تمیز کردیم. نسیم یه نگاه به ساعت انداخت و گفت دیگه دیر شده باید برم خونه. بعد لباسامونو پوشیدیم و نسیم رفت.

ادامه...

نوشته: خاقان


👍 82
👎 3
109501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

851433
2022-01-04 02:00:48 +0330 +0330

ای بابا خدا یه برادر خوبم بهمون نداد ماهم تو خونه گرگم به هوا بازی کنیم خوب آدم اینجوری عقده ای میشه ، ما که بچگی نکردیم و حسرت گرگم به هوا و دکتر بازی و زن و شوهر بازیو چه میدونم هرچی باری شاد و مفرح کودکانه بود تو دلمون موند

راستی هی مشتی خاقان اون دفعه بهت دیس لایک ندادم ها لایک رو زدم
الان هم لایک سوم رو من تقدیمت کردم ایشالله مبارکت باشه


851437
2022-01-04 02:10:26 +0330 +0330

ببخشید یادم رفت بگم من جدیدا دیگه انگیزه امو از دست دادم و دیگه مثل اون قدیما حوصله داستان خوندن ندارم و یک داستان باید حداقل یکی از این دو ویژگی رو الزاما داشته باشه تا واجد شرایط باشه یا نویسنده مطرح و زیر دستی اون رو نوشته باشه و یا در بخش کامنتهابچه های منتقدا روش نظر مثبت داشته باشن

الان داستان شما هیچکدام از الزامات مورد نیاز رو نداشت ولی من مطالعه اش کردم و شما رو واجد شرایط نوبل ادبی امسال تشخیص دادم
البته اینم که گهگاه این سایت سرو کله ام پیدا میشه دلیل این هست که گوشی من مثل خر ملا نصرالدین از هرجا ولش کنی‌راه بلد هست و یکراست میاد این سایت

الان دقیقا ساعت. 2/10 دقیقه صبح هست و من فقط همین مواقع میتونم بیاد یه دوری بزنم و برم

6 ❤️

851449
2022-01-04 03:46:41 +0330 +0330

بعدی بعدی

3 ❤️

851458
2022-01-04 04:50:57 +0330 +0330

داستان بد نبود ارزش خوندن داشت ولی برام جای سوال داشت که چرا نسیم گفت دیرمه و حتی بعد سکس ی چایی نخورد و با عجله رفت
جنده خانوم یا همون دوست دخترت فقط برای دادن اومده بودفکرکنم از قبل ی جا دیگه قرار دادن داشت و شما رو که یهویی دعوتش کردین رو بین برنامه اش جا داد و زودی رفت که خیلی از برنامه اصلیش عقب نیافته طرف دلخور نشه چرا دیر رسیده اونجا
انگار کیر طرف هم بهتر و کلفتتره که به شوق اون سریع اومد دادو لباس پوشید رفت خخ خخخ خخخ خخخ

2 ❤️

851547
2022-01-04 17:46:12 +0330 +0330

تعارف نکن ابجیتو حامله هم بکن

0 ❤️

851552
2022-01-04 18:18:53 +0330 +0330

آقای Zede haaaaaal

سلام
ببخشید من متوجه نشدم بیوگرافی چی رو نوشتم‌؟ من فقط ساعت رو قید کردم که هدف از اون هم این بود که بگم من هرشب تا چه ساعتی باید منتظر بشم تا همه بخوافن و من بزنم بچاک رو به این سایت

دیگه من چیزی ننوشتم

خخخ شما اونو یک دلنوشته فرز کنید

2 ❤️

851564
2022-01-04 19:57:26 +0330 +0330

جناب edebiiaa گرامی

یک سوال فنی دارم ،
خجالت خودم ،معذرت میخوام ، ببخشید بی ادبی هم میکنم
آیا بعد از سکس چایی خیلی میچسبه و دلپذیره ؟
این که میپرسم با عرض معذرت ، نه اینکه بی تجربه ام مایلم تا حد ممکن کسب علم و اطلاعات کنم تا اینشالله ازدواج کردم با دست پر و با کوله باری از تجربه قدم به منزل همسرم بذارم

آخه گفتین بعد از سکس حتی واینستاد چایی اشو بخوره کمی برای من سدال شد

1 ❤️

851572
2022-01-04 21:55:57 +0330 +0330

داستان های سکس گروپ و تابو و … رو میخونم.کاری ندارم واقعی هس یا نیس.
داستانتو دوست داشتم.لایک تقدیمت شد🙏♥️

2 ❤️

851609
2022-01-05 01:47:26 +0330 +0330

اواش گفتی اومدی یه دستی بزنی بهش گفتی فلانی همه چیزو گفته بعدش ب آبجیت گفتی بهش نگو ناراحت میشه؟گیرم تو تخیل کیریت

0 ❤️

851892
2022-01-06 15:07:42 +0330 +0330

عالی بود ادامه شو بنویس.

3 ❤️

852202
2022-01-08 01:56:11 +0330 +0330

اگه می شه ادامه بده داداش
خیلی خوب می نویسی ❤️ 😕 👍

2 ❤️

852894
2022-01-11 22:13:47 +0330 +0330

وااااای عالی

1 ❤️

852938
2022-01-12 01:57:05 +0330 +0330

حس داشتن به خواهر وجود داره و نمیشه انکارش کرد🤷🏻‍♂️
خیلیم عالی هستش😅

1 ❤️

853223
2022-01-13 12:46:29 +0330 +0330

می‌می جان هیچ موقع برای یاد بچگی کردن و بازی های کودکانه دیر نیست اگه دوست داشته باشی الان هم در خدمتم تا بچگی کنیم

0 ❤️

854346
2022-01-20 02:34:18 +0330 +0330

داستانت یکی از بهترین هاست. خیلی خوب و روان نوشتی. صحنه های اروتیک داستان هم که واقعا دیوانه کننده اس و به بهترین شکل ممکن نوشته شده. 👍👍👏👏

0 ❤️

854792
2022-01-23 00:41:15 +0330 +0330

👏

0 ❤️

930132
2023-05-27 22:11:22 +0330 +0330

Ilia54

ببخشید شما آقا هستین یا خانم ؟

0 ❤️

945529
2023-09-03 12:51:07 +0330 +0330

Mimi1367 من داداش دارم خیلی تو کف منه
حال میده اذیتش میکنم لبای سکسی میپوشم توخونع اکثرا
میبینع ولی کاری نمیکنه خیلی خوبه🤗🤗
ولی این داستان آب زیاد بسته شده بود توش😑😑

1 ❤️

946333
2023-09-08 21:07:28 +0330 +0330

Asali seytonak عزیز

سهههههلام گلی جونم ، خوش بحالت که داداشت راه دست هستش ، ما متاسفانه از طایفه و خاندان پدریم به یک فامیل بسیار امل ، عقب افتاده و سنتی افغان میرسیم که در شرق افغانستان و نزدیک پاکستان ساکن هستن ، اونا اینقدر عقب افتاده هستن که از 1400 سال قبل تابحال هیچ پیشرفت رو به جلویی نداشتن و تو تاریخ گیر کردن
نتیجه این عقب افتادگی یک جنایت وحشتناک هست که طی اون عمه من رو که طفلک هیجده ، نوزده سال بیشتر نداشته بخاطر یک سوظن ناموسی به رسم عصر حجر سر میبرن غم انگیزتر اینکه این دختر بدبخت توسط برادر های ناتنیش و به فتوا و دستور پدرش سرش رو جدا میکنن
الان من یک داداش دارم که از خودم بزرگتره و کاملا خلق و خوی پدر بزرگم اینا رو داره
من فانتزی جنسیم سکس با دوست داداشم اونم جلوی خود داداشم هست ولی برادرم اگه بفهمه که من حتی تو ذهنم به چنین چیزی فکر کردم فکر کنم تاریخ تکرار بشه و اینبار من به سرنوشت عمه ام دچار بشم

1 ❤️




آخرین بازدیدها