فکرشم‌ نمیکردم

1402/10/10

جمعه صب بود ساعت هفتو نیم هشت با صدا زنگ گوشی مامانم از خاب پاشدم جواب گوشیش رو داد یکم سلام احوال پرسی انگار یکی از همکاراش بود گفتم این دیگه کیه هفت صب زنگ میزنه پتو رو کشیدم رو سرم بارون داشت میزد هوام خیلی سرد بود مامانم رفت جایی که صداش نمیومد دیگه چشام داشت گرم خاب میشد ک بابامو صدا زد پاشو برسونم مدرسه بابام گفت چه خبره مگه چارشنبه بعد تعطیل شدن نمودی یک ساعت دم در مثل سگ وایساده بودم کارتونو بکنید من گفتم ینی چی مامانم چیکار داشته داخل بابام چرا دم در مونده یک ساعت کی بود زنگ زد که روز جمعه میخاد بره مدرسه ا اتاقم امدم بیرون گفتم چتونه نمیزارید روز جمعه ادم بخابه ک مامانم گفت هیچی شنبه بازید نمیدونم فلان داریم بابام ی پوز خند زد گفت میریم ی سر مدرسه دفترا و چک لیستامو برا بازدید اماده کنم مامانم رفت تو اتاقش لباس پوشیدن و اماده شدن طبق معمول ی مانتو شلوار اداری و ی رژ لب ساده اماده شد ک برن بابام ی پیرن شلوار پوشید گفت زنگ بزن بخاری داخل نماز خونرو روشن کنه هوا سرده بازم پشمام ریخت ک بخاری نماز خونه چه ربطی به دفترو دستک مامانم داره مشکوک میزدن به شدت اماده شدن برن ک به من گفتن ناهار با تو ساعت ده یازده میایم بازم تعجب کردم ک از کجا دقیق میدونن کارشون کی تموم میشه با حالت دعوا را افتادن دم درم بابام جوری ک مثلا من نشنوم به مامانم گفت دیگه شورشو دراوردی دو روز پیش باهم بودین چه خبرتونه سرده بیرون نمیمونم میام داخل منم مامانم گفت پس اگ مث اون بار مس گردنی چیزی بت زد یا توهینی بت کرد ناراحت نشو اون سریم خودت بت بر خورد موندی دم در اینا رو ک شنیدم پاشدم لباس پوشیدم یه اسنپ اوکی کردم اونا را افتادن اسنپ پنج دقیه بعد رسید زدمش نزدیک مدرسه مامانم ک تو روستا بود اونا زود تر از من رسیده بودن ماشینم دم در مدرسه نبود از رو دیوار نگا کردم دیدم دوتا ماشین داخله ماشین ما و ی پارس نقره ای مدل پایین خودمو انداختم داخل مدرسه در ورودی به سلن از داخل قفل بود ولی نه بابام بودش نه مامانم پشت پنجره دفتر وایسادم هیچ صدای از تو دفتر نمیومد افتادم دور ساختمون تا رسیدم پشت پنجره نماز خونه بابامو مامانم داشتن حرف میزدن در واقع کسشر میگفتن بابام غر میزد مامانمم میگفت تو که عرضه کردن نداری متادون میزنی د زر نزن بشین سر جات تا صداش امد
که امد داخل نماز خونه سرایه دار مدرسه بود به بابام گفت این بساط اگ میخای بکشی بیا بشین که بابام رفت نشست پیشش یه دودی بگیرن منم که هم بی غیرتیم زده بود بالا هم میخواستم ببینم چه خبره گشتم بین سوراخ سنبه ها پنجره ی شکستگی پیدا کردم جوری بود که داخل معلوم بود تقریبا ولی بالا بود باید اویزون پنجره میشدم خودمو کشیدم بالا داخلو دیدم که سرایداره با زیر شلواری و یه تیشرت پشمی دوتا بالشت زیر دستش نشسته بابامم جفتش دارن شیره میکشن مامانمم روبرشون ریلکس نشسته بود یکم حرف زدن عادی ک ی هوی یکی بست پشت کله بابام ک پاشو لختش کن خانوم مدیرو پاشو ببینم انگار میخاد بکنه اینقد میکشه بابام یه چپ چپ نگاش کرد گفت خیلی مادرجنده ای گفت گو نخور پاشو تا خودتم نکردم بابام پاشد امد سمت مامانم مامانمم بلند شد دکمه ها مانتوشو باز کرد اول مانتشو دراورد بعد مقعنه تیشرتشو داد بالا سینه هاش ی سوتین مشکی تنش بود ک تضادش به پوست سفیدش دیونه کننده بود دوتا سینه بلوری سایز هشتاد دکمه ها شلوارشو باز کردو برش گردوند سمت مرده خمش کردو شلوارو از پاش کشید پاین ی شورت مشکی توری ست سوتینش تنش بود مرده گفت کافیه بشین یکم برقص واسم داشت شیره میزد بابامم ی اهنگ پلی کردو سرشو کرد تو گوشیش مامانمم داشت میرقصید ولی بلد نبود اصلا یه خورده گذشت دستاشو باز کرد ک مامانم بره بغلش مامانمم رفت شرو کردن لب بازیو عشق بازی که برگشت به بابام گفت گوشیتو بزار کنار تا نکردمش تو کونت بیا سوتینشو باز کن علنن داشت کیرش میکرد و من در عجب بودم برا حقارتش رفت سوتینو باز کرد مرده هم تیشرت شلوارشو دراورد مامانم کیرشو رو شرتش میمالید بابام مثل اسکلا بالا سرشون بود که گفت شرتشو درار بابام دس برد دراره گفت با دهنت درارش بابام از جلو کس مامانم شرتو گاز گرفت کشید بخاطر برجستگی کونش پاين نمیومد مامانمم یکم کمکش کرد کشید پاین شرتو مامانم لخت بغلش بود مرده شورتشو دراورد و مامانم شرو کرد ساک زدن ک مرده ب بابام گفت بیکاری بابام گفت نه دارم اتم شکاف میدم گفت بیا کسشو بلیس ک غر غر کنان رفت برا کس لیسی موقعی ک داشت ساک میزد مامانم گفت کس نه کونمو لیس بزن خیلی وقته نداده هوس کون دادن کردم بابامم مشغول شد دو دقیقه ای تو این پوزشین بودن ک مرده مامانمو کشید بالا شرو کردن لب گرفتن و مالیدن سینه هاش و از اندامش تعریف کردن مامانمم داشت براش جق میزد ک بابام سرشو از لاپا مامانم اورد بیرون مرده دستشو گذاشت پشت سرش اوردش سمت کیر خودش بابام که جا خورده بود گفت بخور خب چه فرقی داره

از بابام انکارو از اون اصرار تا مامانم گفت بخور دیگه تو ک کون لیسیو کس لیسی کردی این که تمیز تره و دوباره مشغول لب گرفتن شدن مامانمم با دستش کیر یارو رو میکوبید به لبا بابام بابام دهنشو باز کرد سر کیرشو مامانم گذاشت تو دهن بابامو شرو کرد ریز ریز تکون دادن سرشو مامانم جق میزد که مرده گفت شصتو نه شید
شصتو نه که شدن به بابام گفت دهنتو وا کن دهنشو ک وا کرد تا خایه گذاشت تو دهنشو میمالید به سوراخ کون مامانم چند بار این کارو کرد و به بابام گفت لپا کونشو باز کن بابام لپا کون مامانمو گرفت و مرده سرشو گذاشت رو سوراخ کونشو فرو کرد راحت رفت تو مثل همه زنا چلو پنج شیش ساله یکم ک کرد این مدلی بابامم مشغول کس لیسیش بود ک پوزشین عوض کردن مامانم خوابید مردا پشتش دراز شدو گذاشت تو کونش اهو ناله کس لیسی بابامو مرده که مثل اسب تلنبه میزد مامانمو ارضا کرده بود هر ستا کلافه بودن ابه مرده نمیومد جدا شدن مامانم دراز شد بابام با دسمال کیر مرده رو پاک کرد و مرده افتاد رو مامانم به کس کردن بابام از پشت داشت تخمای طرفو میمالوند ک مرده گفت داره میاد بابام ول کرد مامانم گفت بریز توش مرده نصفه نیمه ریخت توش یکمم ریخت در کسش ک بابامو گرفت پرت کرد مامانمم کسشو بلیس جرو بحثشون شد مامانم گفت نمیخاد پاشد شرتشو پوشید که بره دسشوی بابامو مرده مونده بودن ک برگشت به بابام گفت کیرمو که خوردی زنتو ک از کسو کون میکنم ادا تنگا چیو در میاری خودتم خوب کونی داریا بابام گفت اگ زنم نبود ک مادرتو میگایدم اینو ک بابام گفت یکی زد پس کله بابام گفت ی ربع پیش کیرم تو دهن خودتو کون زنت بوده پس گوه زیادی نخور مامانم امد پوشید و اماده رفتن شدن ک مرده گفت برا پس فردا روز ی شنبه خونه خودمو خالی کردم نیا دنباش بعد از ظهر مدرسه تموم شه میاد شبم میمونه مامانم که اوکیو داد بابامم هیچ زری نمیتونس بزنه و پاشد زد بیرون یکم مامانمو مرده لب بازی کردن ک‌منم پریدم پاین از دیوار پشتی مدرسه خودمو انداختم اونور

نوشته: بی نام


👍 12
👎 25
104401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

964659
2023-12-31 23:44:04 +0330 +0330

آدم وقتی داستان چرت و پرتم مینویسه یه جوری مینویسه که اگه همه ام باور کردن داستان دروغه ولی از خوندنش لذت ببرن این داستان علاوه بر دروغ متنشم مزخرف بود اه اه چندش

3 ❤️

964660
2023-12-31 23:46:49 +0330 +0330

جون خوشم میاد ی خانم میان سالو جلو شوهرشو پسرش جر بدم چه حالی میده پسر و شوهرش واست ساک بزنن

1 ❤️

964667
2024-01-01 00:23:10 +0330 +0330

پسر جان درسهات رو خوندی فردا امتحان داری، از وقت خوابت هم گذشته بگیر بخواب، کمتر فیلم سکسی نگاه کن.
خاک برسرت کنن، الدنگ کونی

0 ❤️

964677
2024-01-01 00:48:44 +0330 +0330

خودت تو کون بابات با این اراجیفت و طرز نوشتنت دیوث بیغ هستی باش لااقل درست بنویس

0 ❤️

964680
2024-01-01 01:07:35 +0330 +0330

چرا اسمتو کامل ننوشتی !!

فقط نوشتی بی نام

یه وس هم اضافه کن درست میشه

بی ناموس

0 ❤️

964697
2024-01-01 03:04:04 +0330 +0330

چه داستان با حال و جذابی نوشتی🌹

0 ❤️

964732
2024-01-01 12:54:51 +0330 +0330

علاوه بر واکسن سینوفارم واکسن برکت هم زدی

وگرنه این حجم از کسشر داخل هیچ مغز سالمی نمی‌گنجد.

0 ❤️

964738
2024-01-01 14:17:28 +0330 +0330

بی نام چرا اسمت کامل ننوشتی ، بی ناموس ، روت نشد ، این چه چرندیات هست تو ذهن کثیفت میاد ، معلوم بابات بد مادرت گاییده ؟! البته منظور خودت گاییده ، حالا آمدی انتقام ولی فکر روان مخاطب هم باش ، کمتر شر و ور بگو .

0 ❤️

964822
2024-01-02 01:35:03 +0330 +0330

جایزه کری و تخمی ترین داستان خیالی ماله توعه خارک*سته🏆

0 ❤️

964824
2024-01-02 01:36:04 +0330 +0330

مرز های کسشعرو جابجا کردی🏆🏆

0 ❤️

964875
2024-01-02 10:05:09 +0330 +0330

بابات نمیتونست بکنه خودت که بیل به کمرت نخورده بود حداقل خودت میکردی که یه غریبه اینقدر پسرگردنی به بابات نزنه

0 ❤️

964884
2024-01-02 11:24:39 +0330 +0330

سیب زمینی هم بیشتر از این رویای متوهم زاده رگ داره

0 ❤️

964931
2024-01-02 21:01:37 +0330 +0330

ترو خدا من نمیفهمیدم داره چی میگه یا کلا مدل کصشعر گفتنش اینجوری بود…

0 ❤️

964960
2024-01-03 01:36:59 +0330 +0330

خوووب بود بنویس

0 ❤️

965202
2024-01-04 18:52:24 +0330 +0330

موضوع داستان قشنگ بود ولی بد نوشتی

0 ❤️

973540
2024-03-03 20:46:41 +0330 +0330

دقت کردین که تو کل متن، یک نقطه پایان جمله یا علائم نگارشی به کار نرفته؟ خلق حماسه ای دیگر…

0 ❤️

979401
2024-04-12 01:47:00 +0330 +0330

کیرم تو کونت نویسنده

0 ❤️

980160
2024-04-18 04:22:11 +0330 +0330

الهی اسراییل موشک بزنه تو کص ننتو سولاخ خودت . بچه جقی این کص شعرا چیه مگه بیشعوریم‌؟

0 ❤️




آخرین بازدیدها