بردگی برای دختر ۱۷ ساله (۱)

1400/05/15

سلام به همه دوستان گلم این خاطره ای که تعریف می کنمو حتما بخونید چون واقعیت داره و با حسم تعریف می کنم راستی فقط اسم ها رو عوض کردم بریم سر داستان . من سعید هستم چند سال پیش با پسر عموم که با دختر یکی از خاله هاش ازدواج کرده بود همکار بودیم و چون اختلاف سنیمون ۱ سال بود زیاد با هم راحت بودیم و در مورد مسائل مختلف صحبت می کردیم یه روز اومد گفت سعید گفتم جونم گفت می تونی یه کاری واسم کنی گفتم بگو گفت خواهر زنم ۱۷ سالشه و یکمم شیطونه خانومم تا خونه باباش بود حواسش بهش بود ولی الان نگرانشه که یه وقت از سر بچه گی کار نده دست خودش یا خرابش نکنن گفتم چه کاری از دست من بر می آد گفت یه چند وقت باهاش دوست شو و یواش یواش یه سری چیزارو بهش بگو متوجه بشه اول گفتم داداش ۱۷ سالشه من ۲۵ سالمه نه ولی با اسرار و اینکه واقعا خیلی با پسر عموم رفیق بودیم قبول کردم البته با اطلاع خودش و خانومش . خلاصه پسر عموم یه شماره داد من زنگ زدمو دیدم یه دختره شیطونه و دنبال دوست پسر می گرده و از موقعی هم که خواهرش ازدواج کرده با پسر عموم ، آزادتر شده و کسی کاری باهاش نداره چون مادرش چند سال پیش طلاق گرفته و در شهرستان ازدواج کرده بود و زن بابا بالا سرش بود و در اصل دختر خاله های نا تنی پسر عموم می شدن هم زنش هم زهره راستی تا الان اسمشو نگفته بودم بگذریم ، اصل داستان بعداز حدود ۱۰ روز تلفنی صحبت کردنو ارتباط داشتن یه روز پسر عموم گفت امشب بیا خونمون شام ، گفتم کار دارم واقعا هم کار داشتم با دوستام قرار بود بریم جایی ولی گفت زهره هم هست گفتم چرا خودش نگفت بهم گفت یه دفعه پیش اومده بعدا فهمیدم که کلا قصدشون جفت کردن منو زهره برای ازدواج بوده حتا بریده بودن و دوخته بودن پسر عموم با زنش ، اونشب کلی خوش گذشت تا آخر شب خواستم خداحافظی کنم و برم خونه گفتن شب بمون جاتو می ندازیم تو پذیرایی خلاصه قبول کردم و موندم شب خوابیدیم پسر عموم با خانومش تو اطاق خودشون و زهره اطاق بقل بعد نیم ساعت پسر عموم اومد بیرون و یواش اومد پیشم گفت پاشو برو تو اطاق گفتم نه بابا گفت اشگال نداره فقط کاری نکنی ها دختره و تا حالا سکس نداشته فقط نزدیک شو بهش لب بازی نوازشش کن بهش نزدیک شو که قشنگ بهت علاقه پیدا کنه در همین حد ، گفتم باشه رففففففتم تو اطاق خیلی آروم دقیقا فهمیدم که بیداره ولی حرکتی نکرد انگار از قبل آمادگیشو داشت گفتم که پسر عمومو خانومش بریده و دوخته بودن برای ازدواج . اینم بگم پسر خوبی هستم و سعی می کنم حق کسیو ضایع نکنم . خلاصه رفتم خیلی آروم بقلش دراز کشیدم یه دست آروم کشیدم رو سرش گفتم سلام یه هو برگشت گفت اینجا چیکار می کنی برو زشته می فهمن لبمو چسبوندم به لباشو سرشو سفت گرفتم تکون نخوره با کلی تقلا زدن یواش یواش آروم شد و شل شد کلن ، منم یه مقدار سرشو که با دستام گرفته بودم ول کردم خواست یه تقلا کنه دوباره گرفتم ولی خیلی سریع چشاش رفت و کلی لب بازی کردیم شروع کردم لخ شدن گفت چیکار می کنی گفتم نترس گرممه گفت من لخت نمی شم ها گفتم باشه ولی با هر بدبختی که بود آروم آروم لختش کردم واقعا ۴۰ دقیقه با ناز کشیدن حرف زدن وکلی دستشو بوس کردن لختش کردم خجالت کشیده بود خودشو جمع کرد ولی با لب بازی دوباره شل شد و یواش یواش اومدم رو سینه هاش و شکمشو کلی خوردم یه نگاه انداختم دیدم چشماش بسته شده و داره حال می کنه رفتم سمت کسش یه هو گفت نه شرتشو محکم گرفت گفتم کاری ندارم می خوام برم سمت پاهات گفت چیکار ؟ گفتم وایسا می بینی تو عمل انجام شده گیر کردم ولی اینم بگم به خانوما علاقه دارم از نظر حسی بهشون خیلی احترام می زارم خلاصه رفتم پاشو گرفتم و روی پاشو بوسیدم دیدم پتورو کرد تو دهنش از زور خنده نفسش بند اومد می خواست صدای خندش بلند نشه جانم چقدر حال کرد خوشش اومده بود دوباره بوسیدم شاید ۲۰ بار روی پا و کف پاشو بوس کردم وقتی گذاشتم زمین پاشو اون یکی پاشو خودش آورد بالا و با یه نگاه خواصی منتظر بوسیدن پاش بود منم بدسیدم بیشتر از اون یکی پاش وای چه حالی می کرد واقعا باورتون نمی شه خلاصه پاشو گذاشتم زمین اومد بیام بالا با پاش نذاشت گفتم چیکار می کنی با یه حالت خجالت خاصی گفت همونجا بمون گفتم بوسیدم که نگاشو انداخت اونطرف گفت دوباره البته به خاطر خجالت کشیدنش نگاشوکرد اونطرف معلوم بود گفتم باشه دوباره شروع کردم بوسیدن هر دو پاشو شاید ۱۰۰ دفعه بوسیدم گفتم بسه بیام بالا خیلی آروم گفت نه گفتم بازم ببوسم گفت خودت می دونی هنوز نفهمیده بودم که می خواد پاشو لیس بزنم خوب تو این چند سال کی با اینترنت سرو کار نداره و از این فیلم های اسلیو ندیده ، گفتم آخه بوس اینقدر بهت حال می ده گفت نه گفتم خوب یعنی چی که یه دفعه فهمیدم منظورش چیه گفتم نکنه می خوای پاتو لیس بزنم هیچی نگفت و همینطور که پتورو از بقل انداخته بود رو سینش خنده معنی داری کرد یه نگاه به پاش کردم دیدم تمیزه و نمی دونم چرا برای اینکه کم نیارم یه نیروی خاصی باعث شد زبونمو درآوردم و شروع کردم با ولح لیس زدن البته شهوتی هم شده بودم خلاصه وقتی لیس می زدم از زور خنده داشت می مورد و منم حال می کردم از لذت بردنش بعد ۱۰ دقیقه لیسیدن اومدن بالا خواستم لب بگیرم گفت نه سینمو بخور راه افتاده بود گفتم بزار لبتو بخورم گفت همین که من می گمو گوش کن البته خیلی آروم و مودبانه نه دستوری گفتم باشه خندید شروع کردم خوردن آروم رفتم پایین سمت شکمش بعد کلی سینه خوردن دیدم گفت برو اونور گفتم یعنی چی هیچی نگفت و به بقل خوابید قمبل کرده بود و شرتشو از کونش کشید پایین پاهاش رو تو سینش جمع کرده بود گفتم چرا اینجوری کردی هیچی نگفت یواش با بقل چشمش یه نگاه به عقب انداخت گفتم نه نمی تونم امیر گفته کاری نکنم بعدشم من بهت دست نمی زنم اگه با کسی قبلا این کارو انجام داده بودی می کردم ولی من اول کسیو خراب نمی کنم یه هو خندید گفت خوب بوس کن گفتم کونتو بوس کنم کفت آره همینجوری مونده بودم ناخداگاه دیدم لبم رو لپ کونشه و دارم بوس می کنم یه دفعه گفت از هر لپش ۵۰تا بوس کن باورم نمی شد دارم چیکار می کنم و گفتنش هم خیلی آروم و مهربانانه بود منم داشتم اطاعت می کردم با اینکه مخم هنگ بود و با خودم می گفتم چیکار داری می کنی سعید یه هو دیدم گفت یه بوس از وسطش می کنی ؟ اینو گفتم نه دیگه گفت چرا باید بوس کنی دوست دارم سرمو گرفت با دستش و فشار داد تو کونش یه دفعه نفسم بند اومد و با شدت اومدم اینطرف گفتم چیکار می کنی خندید بهم گفتم نخند یه دفعه شرطشو در آورد گفت حرف نزن گذاشت رو سرم باورتون نمی شه واقعا هیچ قدرت تصمیم گیری نداشتم وسط پاشو باز کرد گفت خوب اینو بخور البته خیلی آروم و مهربون نه حالت دستوری یه نگاه کردم دیدم وای عجب کس تمیزو جمعو جوری داره همیجوری تو چشاش نگاه کردم …
اگه خوشتون اومد قسمت دومشو می نوسیم

نوشته: سعید


👍 34
👎 12
85101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

824434
2021-08-06 00:29:51 +0430 +0430

کم جق بزن

1 ❤️

824439
2021-08-06 00:38:03 +0430 +0430

بقل؟! اسرار؟! اشگال؟! لخ؟!
به جای اینکه بری شب تِلِپ شی رو خواهر زن پسر عموت که از راه راست منحرف نشه، برو دم نهضت سواد آموزی تحصن کن شاید فرجی شد! جقی

3 ❤️

824462
2021-08-06 01:19:40 +0430 +0430

وقتی شرط خودتو درمیاری و با ولح جق میزنی توهم کیری نزن ننه خراب🤣🤣🤣
از لحاظ روانسناختی تو یه کونی هستی و باید یکیرو پیدا کنی که بدجور کونتو بگاد وگرنه که هیچ،خودم شب خوهارتو میام تو خواب میگام

2 ❤️

824468
2021-08-06 01:30:45 +0430 +0430

دیــــــــوث گوه خوردوووو

0 ❤️

824504
2021-08-06 02:51:09 +0430 +0430

حتما بنویس

1 ❤️

824511
2021-08-06 03:07:01 +0430 +0430

ما رو با کیا شدیم N میلیون نفر 🤦🏻‍♂️🖐️

0 ❤️

824525
2021-08-06 05:24:39 +0430 +0430

میگم این زبان اشاره ی با چشم ؛ عجب کارسازه! همش با گوشه چشم حرف زدن…کیرم تو اون زبان بدنتون!

0 ❤️

824526
2021-08-06 05:30:42 +0430 +0430

نه خوشمون نیامد، دیگه ننویس

0 ❤️

824531
2021-08-06 06:12:07 +0430 +0430

روی نوشتن ات تمرین کن غلط املایی زیاد داری در ضمن ارباب و برده تموم کن یا کلا باهاش کات کن چون پر رو میشه اگه بخوای ازدواج هم بکنی باهاش دیگه بدتر

0 ❤️

824536
2021-08-06 06:35:32 +0430 +0430

من بودم فقط همون کفپاش میلیسیدمو میبوسیدم

0 ❤️

824548
2021-08-06 08:39:48 +0430 +0430

البته کمی دور از ذهن بود ولی زیبا بود بنویس

0 ❤️

824579
2021-08-06 12:03:33 +0430 +0430

لطفا ادامه بده

0 ❤️

824593
2021-08-06 13:51:58 +0430 +0430

خیلی خوب بود. ادامه بده

1 ❤️

824799
2021-08-07 11:34:29 +0430 +0430

کصشر بود ولی ادامه بده

0 ❤️

824845
2021-08-07 17:58:27 +0430 +0430

داداش این جوونها که اینجا میبینی همگی منتظرن داستانتو تموم کنی و اینا یه حالی به سالارشون بدن…پس لطفا بشین قشنگ فکراتو بکن و چیزیرو بنویس که اینا میخوان.تا اینجاش که ما هم لایکیدیم.بقیه هم همینطور.پس زین پس ریش و قیچی دست خودت.ببینم چیکار میکنی.

1 ❤️

824853
2021-08-07 19:03:24 +0430 +0430

خب حالا همینطوری دستتو از داخل شورتت بیرون بیار آفرین پسر خوووب

0 ❤️

824894
2021-08-08 00:28:18 +0430 +0430

ریدم تو فامیل های خودم ، از این پسر عموها چرا به ما نمیده خدا 😂

0 ❤️

825007
2021-08-08 07:36:52 +0430 +0430

ای

0 ❤️

825738
2021-08-12 10:38:25 +0430 +0430

با این که نقاط ضعف زیاد داشت ولی راست کردم

0 ❤️




آخرین بازدیدها