مشنگ قولی در اروپا (۱)

1401/03/15

سلام
مامان خوبی
مامان : مرسی
مامان من الان رسیدم فرودگاه امام ، من یه ساعت دیگه پرواز دارم
مامان : فرودگاه امام !!! تهران ؟؟
آره ، شرمندم خیلی سرم شلوغ بود. نشد زودتر بهتون زنگ بزنم، دارم میرم هلند
مامان : کجا ؟!؟! هند ؟؟
نه مامان جان ، هلند ، میگم دارم میرم اروپا
مامان : اروپا؟!؟! کی ؟!؟ تو تهران چکار می کنی ؟!؟ با کی داری میری ؟!؟ اروپا داری میری چکار ؟!؟ مگه تو اصلا پاسپورت داری !!!
اون روزا ۲۳ سالم بود. یه جوون سرکش و با اعتماد به سقف و عاشق سفر که با خونواده رابطه خوبی نداشتم و خونه مجردی داشتم.
انتهای رویای من سفر به اروپا بود
و تا دقایقی دیگه سوار هواپیمایی ایران ایر میشم تا همراه دوستم به دن هاخ ( یا همون شهر لاهه ) بریم.
اولین سفر اروپایی من به پایتخت سکسی جهان ، آمستردام
۴ سال طول کشید تا تو شرکت جا باز کنم و بهم اعتماد کنن برای رفتن به ماموریت ( من از ۱۹ سالگی هم درس میخوندم هم کار میکردم وسطش هم رفتم خدمت و اومدم دوباره سرکار )
جواد همسفرم هنوز نمیدونه من ۲۳ سالمه و فکر میکنه ۳۱ ساله ام
مجبورم ریش بذارم تا بزرگتر دیده بشم و حواسم به پاسپورتم هست که جواد متوجه سنم نشه
یه دوساعتی از پرواز گذشته بود که جواد مدیر ارشد بازرگانی شرکت کم کم سر صحبت رو باز کرد
گفت مشنگ آقا
شما قبلا هلند اومدید گفتم نه اما نمیدونم چرا به دروغ گفتم اما اروپا قبلا اومدم
گفت: چه عالی اما من اولین مرتبه هست میام
جواد :کجاها تشریف بردید قبلا
بدون هیچ مکثی گفتم فرانسه چند باری رفتم
جواد یه سری تکون داد که مشخص بود افسوس میخوره که من به این جوونی چندبار رفتم فرانسه اما اون تجربه اولشه
همین شد که سوالاتش شروع شد
چند دقیقه بعد دوباره پرسید
مشنگ قولی جان
چرا شرکت برای ما تو لاهه هتل گرفته
پاسخ ساده ای داشت این سوال ( من قبل سفر خیلی در مورد هلند مطالعه کرده بودم )
گفتم خوب معلومه هتل ۵ ستاره تو لاهه از هتل ۳ ستاره تو آمستردام ارزون تره و از طرفی شرکت … که ما باید بریم بازدیدش، ۲۶کیلومتری جنوب لاهه هست از طرفی با توجه به اینکه فرودگاه آمستردام هم بین شهر آمستردام و شهر لاهه هست به نظرم شرکت تصمیم منطقی گرفته
و این سوالات ادامه پیدا کرد
منم روی منبر رفته بودم و از شهر و کشوری که ندیده بودم اطلاعات میدادم
کم کم سوالا جدی تر شد
اینبار جواد با صدای آهسته ازم پرسید
شما رد استریت رو هم بلدی کجاست
کمی سرخ شدم حقیقتا ( رد استریت اسم خیابونی در آمستردام هست که خانم ها با لباس زیر پشت ویترین هستند و شما می تونید هر کس رو کی میخواید انتخاب کنید )
گفتم من تا به حال نیومدم آمستردام اما پیدا کردنش نباید کار سختی باشه و بدون تعلل پرسیدم اونجا قرار کاری داریم یا ملاقات شخصی دارید ( خودم رو زدم به ندونستن )
جواد که از این پرسش من خجالت زده و صورتی رنگ پریده به خودش گرفت موند چی جواب بده. چند ثانیه تامل کرد و گفت
ببین داداش
من و تو یه هفته باید با هم باشیم پس بیا از همین اول با هم رو راست باشیم
گفتم خیلی عالی
گفت : تو واقعا نمیدونی رد استریت کجاست
منم مطابق معمول بدون کوچکترین تعللی گفتم : چرا میدونم
جواد گفت : میدونی !!! واقعا
گفتم آره میدونم
گفت پس چرا پرسیدی قرارمون در چه موضوعی هست اونجا؟؟
گفتم خوب اون زمان ازم نخواسته بودی با هم رو راست باشیم و …

مشنگ قلی
بله
زود باش دیگه
باید سر راه بریم این سیم‌کارت رو شارژ کنیم که تو مسیر اینترنت داشته باشیم بتونیم رد استریت رو پیدا کنیم
جواد جان ، عزیزم خوبه تو متاهلی داداش ، یکم شل کنی برای خودتم خوبه عزیزم با این سرعتی که تو میری فکر کنم به کردنم نرسیده تو گیم آور شدی
جواد : مشنگ جان ۷ شب وقت داریم ، شب اول فقط ارزیابیه به من اعتماد کن
جواد جان بی خیال مگه میخوایم بریم جنگ که شب اول ارزیابی عملکرد گذاشتی نکنه میخوای بری اینها رو هم بازاریابی کنی

ساعت ۲۰ شد با کلی مشقت رسیدیم دم یه مفازه کوچیک سر یه کوچه تنگ و باریک
یهو جواد داد زد
مشنگگگگگگگگگگگ بیا ، بیا ، بدو ، بدو
گفتم خوب بابا داد نزن وسط خیابون زشته
کمی قدم‌هام رو تند کردم ، همین طور که به جواد نزدیک میشدم می دیدم که تو ویترین مغازه محو شده . نزدیک که شدم برگام ریخت
یا خدا اینا دیگه چی هستند.
جواد گفت : وای باورم نمیشه
جفتمون مات و مبهوت مثل آدمای عقب مونده کف و خونی بود که از مغز پریود شدمون داشت فوران میکرد.
اولین بار بود که یه مغازه سکس شاپ رو داشتیم میدیدیم ( اواخر دهه ۸۰ شمسی بود اون موقع )
کلکسیونی از کیر و کس مصنوعی
باور نکردنی بود اما همه چیز یه کیر و کون و کسی بهش چسبیده شده بود
لیوان های آب
المانهای شهر آمستردام
جعبه های موزیکال
خلاصه هر محصولی که تو این مغازه بود یه آلت مردانه یا زنانه مصنوعی هم بهش چسبیده بود
یه ۲۰ دقیقه ای تو مغازه ۱۰-۱۲ متری چرخیدیم و مخمون داشت سوت می کشید
زدیم بیرون یه چند تایی هم خریدیم
جواد و من که مات مونده بودیم و داشتیم صحبت می کردیم که بابا دمشون گرم اینها چقدر راحتن یهو من خشکم زد و دیگه نتونستم به حرکت ادامه بدم
جواد گفت چی شد
من نمیتونستم حرف بزنم
جواد از نگاه من به پشت سرش فهمید هر چی هست مربوط به پشت سر خودش هست ، برگشت پشتش رو نگاه کنه دیدم اونم میخکوب شد
وای خدای من
یه دختر قد بلند با سینه های گرد ، موهای فر قهوه ای ، یه صورت نیمچه کشیده با یه لبخند بی نظیر ، ( همین بالا تنه دختره ما رو حاکم کوت کرده بود چشمامون رمق نداشت پایبن رو ببینیم ) باسن سکسی کمی تا اندکی بزرگ و گرد با پاهایی تقریبا کشیده که یه شورت و سوتین فیروزه ای پوشیده بود اما همه جاش دیده میشد .
دیدم جواد یه چند قدم دنده عقب اومد کفت
مشنگ این رد استریته ؟
گفتم نمیدونم، فکر کنم
هر چند که سخت بود اما سعی کردیم مثل ندید بدید ها رفتار نکنیم اما لعنتی مگه میشد
از یه کشوری با ۸۰ درصد چادری ( اون زمان ) اومدیم به یه کشوری که خانم ها لخت و برهنه جلوت دارند راه میرن ما هم که از تو غار کهف بیرون اومدیم و اولین باره که اینجور ویزا میبینیم

۲-۳ دوری که رفتیم برگشتیم توافق کردیم یه برزیلی که خیلی شاخ بود رو بریم صحبت کنیم ببینیم فی چنده ؟؟
رفتیم جلو و پرسیدم قیمت چنده و اونم با آرامش تمام آپشناش رو داشت توضیح میداد البته در اصل قیمت تاثیری نداشت چون همه خیابون قیمت بعد فهمیدیم یکسانه فقط بعضی ها برای حلب مشتری از پشت هم میدادن که حکم آپشن داشت مگر نه بقیه قوانین یکسان بود
ساک میزدن
پوزیشن آزاد بود
خوردن توسط ما ممنوع بود و از این چیزا…
خلاصه شروع کردیم به چونه زدن که به توصیه دختره فهمیدیم داریم زر مفت میزنیم و اینجا از اول خیابون تا ته خیابون قیمت یکسانه ( بی شرفا تو فاحشه هاشونم تورم رو مهار کردن و طرح تنظیم بازار دارند )
حالا دعوا بود که اول بره بکنه
اخه این دختر برزیلیه خیلی شاخ بود و هر دو میخواستیم بکنیمش
خلاصه چون من انگلیسی بلد بودم جواد کوتاه اومد و گفت باشه چون تو بلدی صحبت کنی اول تو بکن

رفتیم داخل در مغازشو دختره بست جوادم بیرون کرد و رفتیم داخل
منم مودب صبر کردم ببینم چکار باید بکنم تا بهم بگه ( کجا لباس پر بیارم و … ) دیدم رفت و اومد و یه حوله آورد
گفتم خوب احتمالا این رو آورده که زیرمون بندازیم
دیدم داد بهم و گفت برو دوش بگیر من تا موقع موزیک و تخت رو مرتب میکنم
دوباره برگام ریخت
بابا تو سال ۸۹ ملت این قرطی بازی ها نمیدونستن چیه ، تو ایران طرف تو ماشین ترتیب دوست دخترش رو میداد حالا تو آمستردام دختره میگه اگه میخوای سکس کنی اول برو دوش بگیر و خودت رو بشور
دوش گرفتم اومدم بیرون دیدم خودش رو لخت کرده و میکاپش رو دوباره شارژ کرده و به شونه چپ دراز کشیده و داشت لوندی می کرد برام
من که از شق درد داشتم میمردم سعی کردم به خودم مسلط باشم و آبرو ریزی نکنم و با مطانت به سمتش برم
نزدیک که شدم از روی تخت بلند شد و یه نگاه بهم کرد که وجدانا باید همونجا ارضا میشدم اما چون پول داده بودم جلو خودم رو گرفتم😜🤪🤣
انگشت اشارش رو روی بینیم گذاشت و با نگاه شیطونش همزمان انگشتش رو به سمت پایین کشید و از روی لبام رد کرد و برد انگشتش رو کشان کشان روی گردن و سینه و شکم و یهو وایساد
دوباره سرش رو بالا گرفت و گفت
چطوری پسر ایرونی ( به زبان انگلیسی )
تا اومدم حرف بزنم احساس کردم درجه حرارت بدنم داره میره بالا
انگار یه آتشفشانی در من در حال انفجار بود
چشمام یه لحظه سیاهی رفت و پاهام لرزید
همه این ها تو چند هزارم ثانیه رخ داد ، زمانی که با دست راستش تخمام رو تو مشتش گرفته بود و آروم داشت می مالید
دست راستم رو ناخداگاه لای موهاش کردم و از پشت سرش رو به عقب کشیدم ، ( بعد ها فهمیدم که نباید اینکار رو میکردم اما اون بروم نیاورد )
دست چپش رو روی سینم گذاشت و صورتش رو هم نزدیک گوشم کرد طوری که صدای نفس هاش داشت دیوونم می کرد و آروم به سمت تخت همزمان داشت حولم میداد
بدنم رو روغن زد و حرکت مارپیچ و دورانی بدنش و لغزشش بر روی بدنم من رو به عرش برده بود
دیالوگ ها برقرار شده بود و صدای نفس و عشوه و شهوت اتاق کوچیک و تخت دوبلش رو پر کرده بود
گفت اسمت چیه
گفتم مشنگ
تا حالا سکس داشتی
گفتم اره اما اولین باره میام آمستردام
گفت همیشه اولین ها به یاد میمونن دوستداری چجوری بکنیم
گفتم استارترت که حرف نداره
همین طور که با همون لبخند زیباش با من حرف میزد ، بدنش هم داشت روی بدن من می رقصید منم که صادقانه بگم مثل کس ندیده ها تو آسمون بودم یهو برق ۴۰۰ کیلو ولت انگار من رو گرفت
لعنتی این دیگه چه کسیه
اونقدر در دیوار این شهر پر از لذت و شهوت بود که …

( میدونی ، موقع سکس تو کردن به نظر من مهم نیست اون حس خوب موقع تو کردن مهمه که باید پارتنر به آدم بده و این لعنتی حسش بی نظیر بود چون با تمام وجود باهات سکس می کرد و پولش رو حلال میکرد )
ادامه دارد…

نوشته: مشنگ قولی


👍 7
👎 0
8701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

877857
2022-06-05 22:04:19 +0430 +0430

با مزه و شوخ بود. اما عجله ات در تایپ باعث شده بود چند جا اشتباه تایپی داشته باشی که تو ذوق می زد. مثلا چیزا رو نوشته بودی ویزا !
یکی دوتا هم غلط املایی داشت. مشنگ قلی درسته نه قولی.
متانت ، نه مطانت.
موضوع خرید لوازمی با سمبلهای سکسی و تناسلی برای آوردن به ایران غیر ممکن بود. چون در فرودگاه همه چمدون ها و ساک های دستی و کوله پشتی و حتی کیسه های پلاستیکی محتوی لوازم شخصی باید از دستگاه ایکس ری رد بشن و عملا امکان ورود وجود نداره. بماند که در صورت دیدن لوازم و یا مواد خوردنی و نوشیدنی ( مثل بیکن یا بطری های کوچک مشروبات الکلی) ممنوع الورود، جریمه سنگینی شامل حال مسافر خواهد شد.

0 ❤️

877895
2022-06-06 02:03:52 +0430 +0430

ای جونم بچه فرنگی

0 ❤️




آخرین بازدیدها