آشنایی با مرد چاق در استخر (۲)

1402/07/02

...قسمت قبل

سلام من آراد هستم و می‌خوام بقیه داستان آشنایی با اردلان را بگم .
این داستان گی هست و اگه دوست ندارید نخوانید مخصوصا اگر به چاق ها علاقه ندارید .
اول از خودم بگم یه پسر به نسبت تپل و کم مو و اردلان یه مرد ۴۰ساله با بدن چاق و گوشتی و پر مو هستش ، بعد از ماجرا استخر متوجه علاقمون به همدیگه شدیم .
چند روزی از آشناییمون گذشته بود با همدیگه چت میکردیم کم کم با هم راحت شده بودیم و متوجه علایق همدیگه شده بودیم ، همیشه توی چت می‌گفت که دوست دارم که تو بردم باشی و من مستر باشم و خشن هستم توی سکس حتی یک بار که سکس چت کردیم با حالت دستوری پیام میداد و فحش میداد چون ازش خوشم می آمد و تجربه جدیدی موافقت کردم . قرار بود که هر کدام مکان پیدا کردیم به همدیگه خبر بدیم چون من با خانواده بودم و اردلان هم با مادرش زندگی میکرد تا مراقبش باشه موقعیت برامون خیلی کم بود ‌‌‌‌‌
چند دفعه با همدیگه رفتیم بیرون و توی ماشین از هم لب گرفتیم و بدن همدیگه را نوازش میکردیم تا اینکه یکروز که فرداش هم تعطیل بود خبر داد که خواهرم با خانواده شوهرش می‌خوان برن بیرون شهر و مادر هم باهاشون می‌ره بیا پیشم، منم قبول کردم . بعد از کارم رفتم خونه و به خانواده گفتم فردا به چند تا از همکار ها می ریم باغ، شبش رفتم حمام و حسابی به خودم رسیدم و شیو کردم از استرس فرداش تا دیر وقت بیدار بودم نزدیک های ظهر بود با صدای تلفن بیدار شدم اردلان پشت خط بود و داشت غر میزد که چرا جواب نمیدی ازش عذرخواهی کردم چند تا لقمه کوچیک خوردم و رفتم خودم را خالی کردم راه افتادم به سمت آدرسی که داشتم ولی چون نمیدوستم کدوم خونه هست داخل کوچه که رسیدم بهش زنگ زدم بهم گفت میام توی بالکن که منو ببینی چند تا درب خونه را که رد کردم دیدم لخت ایستاده توی بالکن و داره سیگار می‌کشه و قیافه اخمویی به خودش گرفته با دست بهم اشاره کرد که طبقه ۲ چون خونشون سه طبقه بود و رفت داخل ترس و دلهره وجودم را گرفت میخواستم برگردم که درب باز شد با قدم های لرزان رفتم داخل و از پله ها داشتم میرفتم بالا به چارچوب درب تکیه داده بود و یه شورت گشاد پوشیده و داشت به سیگارش پوک میزد سلام کردم ولی جوابم را نداد خودش را کشید کنار بهم اشاره کرد برم داخل وقتی وارد شدم آنچنان محکم زد به کونم که نزدیک بخورم زمین .یهو شروع کرد به حرف زدن که فکر کردم اتفاقی افتاده و ناراحت شده جوابش را نمی‌دادم یهو کشیدم توی بغلش و آنچنان با ولع شروع کرد به خوردن لبام که بی اختیار همراهیش کردم همونجا لباسم را از تنم در آورد و چندتا اسپنک محکم زد روی کونم ازش پرسیدم سرویس کجاست تا برم دوباره خودم را تخیله کنم وقتی آمدم بیرون لباسام را جمع کردم اردلان را دیدم پشت اپن ایستاده و یک لیوان آبمیوه گرفته سمتم . هردومون با شورت ایستاده بودیم از پشت اپن که آمد سمتم کیر شق شدش توجهم را جلب کرد دستش توی شرتش و یکم جابه جاش کرد تازه متوجه بدن سفید و بی موی من شده بود یکم براش عشوه آمدم و کونم را کردم به سمت تا آمدم از آبمیوه بخورم اسپنک زد روی کونم که صداش پیچید و شروع کرد کونم گز گز کردن شورتم را داد پایین و شروع کرد زبان زدن سوراخم و انگشت کردنم چون انگشتانش تپلی بود وقتی میخواست دوتاش را بکنه داخل خیلی دردم آمد ولی به زور دوتاش را کرد تو سوراخم و عقب جلو میکرد کم کم آه و نالم درآمد و صدام تو کل خونه داشت می‌پیچید منو برگرداند هولم داد پایین جلوش زانو زدم از روی شرت کیرش را داشتم می‌خوردم بین اپن و اردلان گیر افتاده بودم و هر لحظه فشار شکمش به صورتم بیشتر میشد نفس کشیدن برام سخت شده بود و شرتش خیس شده بود شورتش را آورد و نشست روی مبل و پاهاش را باز کرد بین پاهاش نشستم سر کیرش را بوسیدم و تا تخم هاش لیسیدم میکردمشون تو دهنم و با زبانم باهاشون بازی می‌کردم کیرش را می‌مالید به صورتم و می‌گفت بکنش توی دهنت پاهاش را حلقه کرد دورم سرم بین رون های گوشتیش گیر افتاد و فقط می‌تونستم سر کیرش را بخورم یکم خودش را جا به جا کرد دستش را گذاشت رو سرم‌ و هل داد کیرش را تا ته کرد تو دهنم یهو اوق زدم در وارد چندبار انجام داد تا حلقم جا باز کرد سنگینی پاهاش روم و تلمبه هاش تو حلقم حس عجیبی بهم میداد لبام را دور کیرش حلقه کردم و با زبانم سر کیرش بازی میدادم در عین حال تخماش را میمالیدم توی اوج بود و نفس هاش سنگین شده پاهاش را باز کرد و گفت جنده بسته دیگه می‌خوام کونت را حال بیارم کاندوم را داد بهم تا بکشم روی کیرش بهم گفت داگی بشم روی مبل با دستاش دو طرف کونم را گرفت و از هم باز کرد زبانش را از بالا تا پایین کشید روی سوراخم و کیرش را روی سوراخم می‌مالید و هی می‌گفت جنده منی توی حال خودم نبودم چندبار کیرش را فشار داد روی سوراخم ولی نمی‌رفت داخل اسپنک زد روی کونم و لپای کونم را باز کرد گفت جنده شل بگیر خودت را که یهو درد شدیدی حس کردم حس جر خوردن داشتم کیرش را تا ته کرد داخلم درد داشتم و صدام در نمی‌آمد رو به جلو خم شد و ازم لب گرفت و آرام گفت یکم وایسا الان جا باز می‌کنه شکمش چسبیده بود به کمرم و با هر نفسی که میکشید موهای روی پوستم کشیده شد میشد حس خوبی داشتم شروع کرد آرام کیرش را عقب جلو کردن کم کم لذت جاش را با درد عوض کرد و آه و نالم در آمد دست هاش را گذاشته بود رو پهلو هام و سرعت تلمبه هاش را بیشتر کرد برخورد تخم هاش با بدنم را حس میکردم نمی‌ذاشت به کیرم دست بزنم و گفت فعلا اجازه نداری ارضا بشی . کیرش را در آورد و کاندوم را درآورد به کمر خوابوندم و پاهام را داد بالا کیرش را کرد توم با یک دستش گردنم را گرفت و دست دیگش به سینم فشار می‌آورد با هر بار عقب و جلو شدنش شکمش میکشید به کیرم داشتم ارضا میشدم که بهش گفتم ولی شدت تلمبه هاش بیشتر کرد همینجوری که داشت تلمبه میزد آبم آمد و پاشید تا روی سینم یکم ریخت به دستش بی حال شدم تلمبه هاش متوقف شد همچنان کیرش توم بود چند تا سیلی بهم زد و بلند گفت جنده مگه نگفتم ارضا نشو و یه تف انداخت رو صورتم و گفت الان روی دیگه من را میبینی پاهام را گرفت کشید سمت خودش فشار دستش را روی گردنم بیشتر کرد و کیرش را در می آورد دوباره میکرد تا ته توم سوراخم داشت می‌سوخت کم کم و اشکم در آمده بود به شکم خوابوند من را و خوابید روم وزنش سنگین بود تحملش برام خیلی سخت بود چند بار تکرار کرد دوست داری جنده داری بهم سرویس میدی هیچی نمیتونستم بگم
تا اینکه حس کردم آبش میخواد بیاد تلمبه هاش محکم تر و سرعتش بیشتر شد تا اینکه کامل افتاد روم و آه بلند کشید و آبش را توم خالی کرد
چند ثانیه بی‌حرکت موند داشتم سنگین نفس می‌کشیدم یکم خودم را تکون دادم که از زیرش خارج بشم که همزمان منو سفت گرفت و به بغل خوابید کیرش از سوراخم در آمد و لای کونم قرار گرفت حس اینکه آبش داره از کونم خارج میشه و بین بازوهای بزرگش هستم باعث دوباره شق کنم ولی تخمام را گرفت توی دستش و فشار داد برای چند ثانیه از درد کیرم خوابید در گوشم گفت اگه بازم به حرفم گوش نکنی بدتر میشه و خندید حدود چند دقیقه توی بغلش بودم که دست هاش را باز کرد گفت برو خودت را بشور تا منم غذا سفارش بدم توی دستشویی به خودم نگاه کردم چند جای بدنم پر کبودی بود و سوراخم از شدت درد می‌سوخت داشتم فکر میکردم که بیام بیرون و لباس هام را بپوشم و برم ولی وقتی آمدم بیرون پشت در ایستاده بود کشید منو تو بغلم شروع کرد بوسیدنم و عذرخواهی کرد و نذاشت کاری بکنم ، تازه ساعت نزدیک های ۳ بود منو نشوند روی صندلی خودش هم کنارم نشست تلویزیون را روشن کرد ، همینجوری که داشتیم حرف می‌زدیم و شوخی میکردیم غذا را آوردن لباس هاش را پوشید ولی برگشت سمت و خیلی جدی گفت حق نداری لباس بپوشی ، در حالی که اردلان فقط یه شلوار پاش بود و من کامل لخت بودم داشتیم غذا می‌خوردیم بعدش یه نخ سیگار کشیدیم تا شبش که از پیشش برم دوبار دیگه سکس کردیم یکبار داخل حمام یکبار هم تو تختش ولی هنوز متوجه نشدم چرا میخواست موقع غذا خوردن لباس نپوشم .
شرمنده دوستان اگه طولانی شد
دوست داشتید بازم از رابطم با اردلان میذارم

.

نوشته: آراد


👍 10
👎 1
15501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

949354
2023-09-25 01:02:57 +0330 +0330

کدوم استخر میری 🤣

0 ❤️

949614
2023-09-26 03:49:26 +0330 +0330

کسشر گفتی
اول با داستانت حال کردم ولی بعدش فهمیدم خالی بندیه
دیوث تو گفتی کاندوم کشیدم سر کیرش
بعد چطوری آبشو خالی کرد تو کونت؟
جقی جقی جقی

0 ❤️

949712
2023-09-26 17:33:43 +0330 +0330

من هم مثل شما عاشق مردهاي چاق هستم

0 ❤️

949754
2023-09-26 22:42:38 +0330 +0330

خدا شانس بده به ما هم بده

0 ❤️

952815
2023-10-15 16:34:05 +0330 +0330

اراد جانممم لطفا به من پیام بده تو خصوصی یه کاری دارم

0 ❤️

967989
2024-01-23 23:01:03 +0330 +0330

وای جون.کون دادن به مرد خپل و پشمالو عالیه.صرفنظر از خشن سکس کردن که دوست ندارم و توف و کثافت کاری که اصلا حال نمیکنم ولی داستانت عالی بود

0 ❤️




آخرین بازدیدها