عقده های من و فاطمه زن صیغه ای

1402/04/22

چیزی به تولد 35 سالگیم نمونده بود و هیچوقت تجربه سکس نداشتم همش هم بخاطر وضعیت مالیم بود اما تا دلتون بخواد پورن دیده بودم و عکسای اینو و اون جلق زده بودم و هزارجور فانتزی تو سرم داشتم حدودا ده سال پیش زمان دانشگاه یکی از دوستام پدرش فوت کرد اونموقع 300هزارتومن بهش پول قرض دادم که بتونه هزینه کفن و دفن پدرش رو بده کل داراییم بود بعد رفیقم بود اما بعد از یه مدت غیبش زد خبری ازش نداشتم تا شیش ماه پیش که یهو پیداش شد خودش میگفت نزدیک یکسال بود که دنبالم میگرده با یه موتور تو خیابون جلوم وایساد و تا وقتی که خودشو معرفی نکرده بود نمیشناختمش بغلم کرد و شروع کرد به گریه کردن و منم دل خوشی ازش نداشتم و فک میکردم دوباره اومده بگه بدبختم و بی پولم و دوباره تیغم بزنه و یا اینکه اتفاقی منو دیده و خلاصه به اصرار اون رفتیم تو یه کافه نشستیم و من هی بهونه میاوردم که برم ولی دیدم بدجور پاپیچم شده که قبول کردم شروع کرد به سوال کردن که چیکار میکنم و وضعم چجوریه منم جون فکر میکردم میخواد تیغم بزنه و بچاپه منو شرایطم رو صدبرابر بدتر از واقعیت شرح دادم طوریکه واقعا داشت دلم به حال خودم میسوخت برگشت بهم گفت که دیگه لازم نیست کار کنم و اونقدری داره که تا آخر عمر باید فقط عشق و حال کنم و گفت هرچی بخوای برات فراهم میکنم خونه ماشین پول ویلا هرچی که بخوای برات میخرم من بازم فکر میکردم میخواد منو تیغ بزنه و بیشتر از بدبختیام می گفتم و زدم زیر گریه و گفتم میخوام برم کلیه امو بفروشم و صد میلیون به یکی بدهکارم برام حکم جلب گرفته اونم شروع کرد به گریه و زاری و من حس کردم فهمیده من چیزی ندارم و خیالم راحت شد اما گفت همین الان صدمیلیون بهت میدم که حسابتو صاف کنی اصلا دویست میلیون میدم شماره حساب ازم خواست فک کردم میخواد از حسابم دزدی یا سو استفاده کنه و به دروغ گفتم حسابام مسدوده و من میگم جلب سیار برام گرفتن تو میگی شماره حساب بده همون لحظه هم یه ماشین گشت وایساد جلو کافه و منم زود بلند شدم و گفتم زودباش باید بریم و اونم هی میگفت مشکلی نیست و من زدم بیرون که و باورش شد که آره تو بد وضعیتیم بیرون بهش گفتم کاری نداری من برم که دیدم ول کن نیست با هزار بدبختی از دستش فرار کردم روز بعدش زنگ زد و اومد دنبالم با یه بنز کلاس ای اومده بود همون ماشینی که من عاشقش بود دیگه کم کم داشت باورم میشد خرپوله خلاصه صدملیون ازش گرفتم و چندصدملیون هم خودش به بزور و به بهانه های مختلف بهم داد و برام ماشین خرید و رفاقت رو از حد گذروند و زندگیم از این رو به اون رو شد هیچوقت درست حسابی بهم نگفت چجوری پولدار شده یه بار میگفت تو کار نفته یه بار از برج سازی تو کشورای دیگه حرف میزد و منم زیادی بهش گیر ندادم در عرض چندماه زندگیم زیر و رو شد من که آرزوی یه پراید رو داشتم حالا مزدا3 صفر زیرپام بود تو بالا شهر آپارتمان داشتم یه ویلای خریده بودم و لباس و گوشی و ساعت برند میپوشیدم انگار ده سال جوونتر شده بودم باورش برام سخت بود اما پولای بادآورده داشت همه این کارا رو میکرد البته دوستم هم برام نقشه هایی داشت و با احتیاط باهاش رفتار میکردم که الان خدا رو شکر فهمیدم نقشه بدی هم برام نکشیده الان تو یکی از کشورای دیگه مدیریت یه مجموعه ای از شرکتها دست منه و دوستم چون به کسی اعتماد نداشت و از طرفی میخواست بره نیوزلند کاراش رو تو این کشور سپرده به من ومنی که تا خرخره تو قرض و بدهی و عقده و حسرت غرق بودم الان همه چی دارم به لطف پولایی که رسیده بود میخواستم برم تایلند و عشق و حال کنم اما آخرش به این نتیجه رسیدم که پول تایلند رو همینجا صرف عشق و حال کنم یه ویلای پرت و دور از همه جا هم گرفته بودم و خونه و ماشینم داشتم و میخواستم عقده گشایی کنم به چند تا خاله زنگ زدم و بعضیاشون چند نفر رو معرفی کردن و پسند نکردم و شرایطشون اصلا خوب نبود من دنبال ساعتی و شب خواب نبودم یکی رو میخواستم هر بلایی دلم میخواد سرش بیارم آخرش یه کانال صیغه یابی بود صدهزارتومن پول میگرفتن و کیس معرفی میکردن با مسئول سایت تماس گرفتم و پول رو واریز کردم شماره یه خاله که بهش میگفتن حاج خانوم رو داد تو شهر خودم با حاج خانم حرف زدم و اصرار کردم حضوری ببینمش ایشون هم گویا خانم جلسه ای بود دم یه مسجد باهام قرار گذاشت به زور راضیش کردم بیاد تو ماشین تا راحت تر حرف بزنم و انجا بهش گفتم که دنبال یه خانم برای صیغه بلند مدت هستم و خودم تا به امروز به کسی دست نزدم و بهش فهموندم که باکره هستم گفت اتفاقا یه خانمی هست که الان یه سری مشکلات مالی داره طلاق گرفته و خیلی سخت پسنده و تو جوونی و خوشگل هم هستی اصرار کردم تماس بگیره تا بریم دیدنش گویا به حاج خانم سپرده بود خلاصه حاج خانم شیرینی شون رو به اسم کمک به یتیما گرفتن از من و شماره خانم رو دادن و باهم قرار گذاشتیم و همون روز عصرش رفتم دنبال خانم یه زن حدودا 45 ساله سفید و خوشگل و چادری من حدود 150م برا تایلند گذاشته بودم کنار و میخواستم تایلند رو این خانم پیاده کنم که هیچ همه عقده ها و فانتزیام رو روش انجام بدم خیلی خجالتی بود یعنی فکر کردم دارم با یه دختر 16ساله که تابحال با هیچ پسری حرف نزده دارم صحبت میکنم خدایی دم حاج خانم گرم که از همه خاله های دنیا بهتر بود و هرچی گرفت نوش جونش تو ماشین خیلی رک بهش گفتم که تابحال هیچ دوست دختر نداشتم و برای اولین بار میخوام رابطه داشته باشم و پول اصلا مهم نیست فقط باید اجازه بدی هرکاری دلم میخواد انجام بدم بهم گفت مثلا الان بگم ماهی 30م قبول می کنین بیچاره فکر میکرد 30م پول زیادی منم گفتم قبوله اما من یه ویلا دارم قراره یک ماه رو کلا اونجا باشیم مشکلی که نداری که گفت نه گفتم حق اعتراض نداری که گفت قبوله معلوم بدجوری پول لازمه و صداش میلرزید نمیدونم از ترس بود یا چی برا فرداش قرارگذاشتیم و شب تا ساعت 3 باهم چت کردیم و من از فانتزیام گفتم و اونم از خانواده اش که 2 تا بچه داشت و طلاق گرفتنش و فهمیدم تو شرایط بدیه قرار شد به پدر مادرش بگه کار پیدا کرده و فردا صبح باید بره تهران و با حاج خانم هم هماهنگ شدیم که ایشون برای کار تو یه محیط زنانه میره و من بهش گفتم هرچی لباس داره با خودش بیاره چون بشدت فیتیش لباس و آرایش داشتم صبح ساعت 11 با حاج خانم دم خونشون بودیم از پدر مادرش خداحافظی کرد وچندتا ساک با چادر و خیلی موقر اومد سوار ماشین شد حاج خانم هم مرتب میگفت نگران نباشین و منم باهاش میرم و عین دخترمه و از این کسشعرا نمیدونست قراره یه ماه برده جنسی بشه تا ظهر کارای عقدنامه رو با حاج خانم انجام دادیم و سمت بازار ناهار خوردیم و حاج خانم سفارش کرد مواظبش باشم نمیدونست خانم چیو قبول کرده و قراره چه اتفاقی بیوفته خلاصه حاج خانم خداحافظی کرد و رفت من موندم و فاطمه خانم اولش رفتیم براش لباس زیر سکس و لباس شب و کاستوم و مایو و هرلباسی که سکسی به نظر میرسید رو خریدم و برای خورد و خوراک چند روزمونم خرید کردم بعدش از آرایشگاه وقت گرفته بود رسوندمش اونجا و تو این فاصله رفتم از خونه لب تابم رو برداشتم که پر فیلم سوپر و عکس و اینا بود رو برداشتم واز یه فروشگاه زنجیره ای چنتا بسته کاندوم تاخیری گرفتم چون خجالت میکشیدم برم داروخونه از یکی از دوستام هم قرص تاخیری و ترامادول و اسپری گرفتم و پکیجی که تو ذهنم بود کامل کامل شده بود بعد از حدود 2 ساعت از جلوی آرایشگاه برش داشتم نزدیک غروب رسیدیم ویلا فک کنم به آرایشگره گفته بود میخواد برم بدم و اونم عین فاحشه ها آرایشش کرده بود با چادر مشکی رو سرش بود بیشتر تحریک میشدم تو راه ساکت بود وقتی رفتیم تو دیگه کنترلم رو از دست دادم شروع کردم همونجا مالوندن و ازش لب گرفتم دستم رو روی سینه هاش و کونش کشیدم خیلی حس خوبی بود فوق العاده بود همون اول دیدم شروع کرده به لرزیدن و واقعا شرم از سر و روش میبارید دستم رو حلقه کردم دور شکمش و کیرم رو فشار دادم رو کونش و تو همین حالت سینه هاشو فشار دادم هنوز چادر سرش بود یکم باهاش ور رفتم و ولش کردم انگار به زور روی پاهاش وایساده بود برگشتم و ساکها و وسایل رو آوردم تو ویلا. ویلایی که خریده بودم حدودا سه هزار متر بود و دور و برش زمینای کشاورزی و باغ بود و یه جای پرت به تمام معنا که نزدیک ترین خونه سر سه راهی ویلا بود که پیاده باید 20 دیقه راه میرفتی ولی همه چی اوکی بود آب و برق داشت ولی تلفن خوب آنتن نمیداد واسه همین 10میلیون پول خرج اینترنت و دم و دستگاه کرده بودم که با بریج کردن مودم مبین نت و ایرانسل و نصب آنتن تو پشت بوم اینترنت داشتم برگشتم دیدم همونجا سرپا مونده و تکون نمیخوره یجوری انگار شوکه شده بود از خواستم بشینه رومبل و خودم رفتم روبروش نشستم نمیدونم چرا ولی انگار یه جورایی داشت دلم به حالش میسوخت کل ماجرا رو براش تعریف کردم و گفتم زندگیم چجوری بود و تا حالا سکس نداشتم و یه پول با آورده رسیده دستم و همینطور بهش گفتم که میخواستم برم تایلند عشق و حال کنم اما تصمیم گرفتم اینجا بمونم و همونطور که قبلا گفته بودم کلی فانتزی دارم و یه جرایی عقده ای ام و الانم اگه راضی نیستی میتونم برت گردونم و اون 30میلیونم نمیخوام و میتونه برا خودش نگه داره اما اگه بمونه حق اعتراض نداره یه خنده ای کرد و گفت قبوله و خودشم دوست داره تجربه کنه ازش پرسیدم بجز شوهرش با کس دیگه ای رابطه داشته گفت نه و دلیل طلاقشم این بوده که شوهرش رفته یکی دیگه رو صیغه کرده شناسنامش رو موقع صیغه نامه دیده بود یه دختر19 ساله و یه پسر 16 ساله داشت و بچه ها پیش پدرشون مونده بودن تو 19 سالگی ازدواج کرده بود و میگفت بچه بود اون موقع و عشق رو تجربه نکرده و اینجور صحبتا که دیدم داره جو عوض میشه و بجای اونکاری قراره بکنم داریم حرف بیخود میزنیم یه سیگار روشن کردم و رفتم روبروش وایسادم و با دستم شروع کردم به مالیدن سینه هاش و گفتم ادامه بده و حرف بزنه داشت از شوهرش میگفت ازش پرسیدم چجوری ترتیبتو میداد و که جا خورد گفت یعنی چی گفتم یعنی چجوری میکردت و یه پک به سیگار زدم و فوت کردم رو صورتش و گفتم باید توضیح بدی این یکی از اون فانتزیاست از سکست با شوهرت بگو و همزمان می میالوندمش دوباره انگار بهش شوک وارد شده بود و تن صداش عوض شد و گفت مثل همه گفتم من که نمیدونم همه چیکار میکنن توضیح بده مثلا از کون میکردت؟ یا بیشتر تو کوست میذاشت؟ بلندش کردم سرپا وایسته و دست کردم تو کونشو و چادرشو از سرش برداشتم یه مانتوی خیلی معمولی تنش بود و شروع کردم مالوندش ودوباره پرسیدم ازش گفتم کون میدادی بهش گفت نه زیاد و مجبورش کردم توضیح بده و انگار زیاد خوشش نمیومد و قرارم نبود همش بهش خوش بگذره بعد ازش پرسیدم کیر دوست داره یا نه و نشوندمش رو مبل و دستش رو گرفتم و گذاشتم رو کیرم و برام از رو شلوار مالید و بهش گفتم مال شوهرتو میمالیدی و براش ساک میزدی یا مثلا آبشو تو دهنت ریخته یا نه و تازه دوزاریم افتاد که اصلا شوهرش سکس بلد نبوده و فقط شبا شلوارشو میکشیده پایین و تلمبه میزده تو کسشو وتمام حتی سینه هاشو نمیخورده یا ساک زدن و هیچی نهایت کاری که بلده داگی و تمام و نفهم نمیدونم برا چی رفته بود زن دوم گرفته بود در حالیکه میشه استفاده بیشتری از همین زنش بکنه حسابی شق کرده بودم و به لطف قرصا کیرم خیلی بزرگ شده بود بهش گفتم ساکاشو باز کنه و لباسایی که آورده رو رونشونم بدم خودمم لیاسایی که براش خریده بودم رو باز کردم و همش رو چیدم رو زمین یه چندتا ست شورت وسوتین اندازه کوچیکم گرفته بودم مانتشو در آوردم یه بولیز سبز تنش بود با شلوار مشکی بزرگی سینه هاشو و شکم و کونش داشت دیوونم میکرد بین لباسایی که آورده بود یه تاپ زرد رنگ نازک داشت با یه شلوارک که از چاک کونش و لای سینه هاش بند داشت همونو برداشتم با به شورت و سوتین قرمز و بهش گفتم بره تو اتاق خواب اونارو بپوشه و بیاد بازم سرخ شده بود گفتم خجالت میکشی با سرش گفت آره انگار نه انگار 2 دقیقه پیش داشت کیرمو می مالید بلند شدم دوباره شروع کردم به ملوندش بعد یه آهنگ از گوشم باز کردم و بهش گفتم برقصه و خودم نشستم رو مبل و وقتی موزیک رو قطع میکردم بهش گفته بودم بیاد بشینه رو کیرم و دویاره آهنگ رو پلی میکردم و کم کم آبروش داشت میریخت تو خوابم نمی دید مثل برده باهاش رفتار بشه فک میکرد مثل شوهرش میکنم تو و خلاص اما نزدیک 2 ساعت بود که هنوز کیرم رو ندیده بود و مثل سگ حشری شده بود یه شورت و سوتین تنش مونده بود منم یه شرت تنگ پوشیده بودم تو عمرش فیلم سوپر ندیده بود یکی از فیلمایی که دوست داشت رو باز کردم فیلم یه میلف آلمانی بود که دوتا پسر ترتیبشو میدادن خجالت میکشید نگاه کنه ولی من دوست داشتم همین خجالت کشیدنشو دوست داشتم اینکه زن سن بالا بود و دوتا بچه داشت شکمش بخاطر زایمان خط خطی شده بود و آویزون سینه های بزرگش قیافه اش صداش که میلرزید وقتی حرف میزد من همه اینا و حجب و حیاشو دوست داشتم سینه هاشو از سوتینش انداختم بیرون و شروع کردم به میک زدن معلوم بدجوری خوشش اومده نوک سینه هاش داشت سفت میشد و انگار با هربار میک زدن من بزرگ و بزرگتر میشدن قبل اینکه کیرمو از تو شورت دربیارم برا اینکه تحقیرش کنم تخمامو در آوردم و کردم تو دهنش و مجبورش کردم بماله و بلیسه و بوس کنه بعد ازش لب گرفتم واقعا حیف بود لباش کیری بشه خوابوندمش رو زمین که تسلط بیشتری رو دهنش داشته باشم و بلافاصله بعد اینکه کیرمو در آوردم کردم تو دهنش اصلا بلد نبود چجوری بخوره اما خوشم میومد که اون صورت آرایش کرده زیر کیرم بود دوسه بار تا ته فرو کردم تو حلقش و بعدش بهش گفت که میخوام اول کونت بزارم پس حسابی برو آب بگیر تو کونت که تمیز بشه رفت تا خودشو بشوره یکی از کاندومای تاخیری رو دادم دستش و گفتم بکشه رو کیرم لامصب عجب تاخیری بود هرچی ساک میزد بیشتر بی حس میشد کیرم بعد بهش گفتم بگه کیر میخوام و میخوام کون بدم شاید باورتون نشه اما خجالت میکشید بگه میخوام کون بدم مجبورش کردم عین جنده ها قمبل کنه و بگه کیر میخواد کاندوم رو از روکیرم برداشتم و کردم تو دهنش همونجوری که قمبل کرده بود داشت از بغل کیرمو ساک میزد و منم با انگشتش میکردم کیرمو از دهنش کشیدم بیرون و گذاشتم دم کس و کونش و حسابی مالیدم رو سوراخاش ازش پرسیدم چجوری کون میداد که گفت وازلین میزده تو سوراخش گفتم پس برو وازلین بیار میدونست قراره کون بده برا همین با خودش وازلین آروده بود کیرمو و کونشو حسابی وازلین زدم و کردم توش خیلی راحت تا نصف کیرم رفت تو اما نصف دیگش بزور رفت طوریکه وقتی تا ته کردم دیدم داره گریه میکنه دلم به حالش سوخت اما از طرفی بیشتر حشری شدمو و تلمبه زدم توش از طرفی کسشم تحریکم میکردم میدونستم کار درستی نیست که دو تا سوراخو باهم کرد اما عقده ای بودم پس هم کونش گذاشتم هم کونش آخر کارم آبمو ریختم رو صورت و آرایش خوشگلش تا 4 روز از ویلا بیرون نرفتیم و اونقدر کرده بودش که حسابش از دستم در رفته بود تو استخر تو حموم از کس و کون حسابی گاییدمش جفتمونم سیر نمیشدیم کیرمو بوس میکرد و قربون صدقش میرفت و میگفت تو عمرم اینقدر حال نکردم نه تنها جسمش که روح و روانشم گاییده بودم روز پنجم رفتیم شهر برا خرید و عصری برگشتیم هرچی فانتزی تو ذهنم داشتم روش پیاده کردم اوایل شرم و حیا اذیتش میکرد اما رفته رفته یخش باز شده بود یکماه تمام فقط و فقط عشق و حال کردم و یکی یکی تموم روشهایی رو که میشد دو نفر باهم سکس کنن امتحان کردم شب آخر دیگه نای تکون خوردن نداشتم و بعد اینکه آبم شاید برای صدمین بار اومد تو بغل هم لخت خوابمون برد احساس رضایت فوق العاده ای داشتم کل هزینه ای که کرده بودم 60میلیونم نمیشد اما واقعا کیفی که بردم هزار برابر بود به قدری سینه هاشو میک زده بودم که ازشون شیر میومد و خیلی خوشحال بودم که یه زن ایرانی رو اونم به هر روشی که فکرشو بکنی گاییده بودم فرداش رسوندمش خونشون ازم تشکر و گفت بهترین یک ماهه عمرش بوده و تو طول دوران متاهلیش اینقدر بهش خوش نگذشته بود منم بخاطر همراهیش ازش تشکر کردم و انگار یه بار بزرگی از رو دوشم برداشته شده بود دیگه عقده حقارت نداشتم این بلایی بود که جامعه سر من آورده بود شاید اگه به موقع ازدواج کرده بودم این رفتار ازم سر نمیزد یا فاطمه اگه به موقع و با آدم درستی ازدواج کرده بود کارش به جایی نمیرسید که صیغه بشه یا برده جنسی اما هرچی بود خوش گذشت بعد از اون قضیه با یه دختر از فامیلمون که 13 سال ازم کوچکتر بود ازدواج کردم به نوعی با پول خریدمش عاشقش نبودم اما دوستش داشتم و سراغ کس دیگه ای نرفتم تنوع طلبی رو دوست داشتم اما بیشتر دنبال تشکیل خونواده و جبران روزایی بود که تلف شده بود زندگی من با پولای باد آورده و عقده گشایی با خرید و تجربه سکس و ازدواج تقریبا به حالت عادی برگشت اما میلیون ها جوان تو ایران هیچ وقت و هرگز فرصت تجربه زندگی و لذت واقعی رو نخواهند داشت و این خیلی غم انگیزه حتی برای من با گذشته ای که داشتم و امروزی که هر چقدر تلاش میکردم ساخته نمیشد و فقط گوشه ای از خوشی های زندگی رو درک کردم اونم با پولایی که خودم نتونستم به دستش بیارم الان همه چی دارم اما کاش بعضی هاشون رو به وقتش داشتم مثلا 15 سال پیش یه زن جوون داشتم نه الان.

نوشته: جوان ایرانی


👍 10
👎 14
45601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

937540
2023-07-14 00:23:19 +0330 +0330

قسمت آخر نوشته ات

2 ❤️

937546
2023-07-14 00:44:12 +0330 +0330

سلام
اگر خانم مطلقه معتقدی هستند که مایل به صیغه باشند ، پیام بدن

0 ❤️

937559
2023-07-14 01:15:16 +0330 +0330

کاش یه سایت مثل شهوانی بود که همه خالی بندها و عقده ای ها و یا تازه به دوران رسیده ها میرفتن اونجا از خودشون و مال و اموالشون تعریف میکردن.اینجوری کسی مجبور نبود بیاد اینجا داستان سکسی بخونه بعد بجای اون کسشعر و خالی بندی بقیه رو تلاوت کنه

2 ❤️

937580
2023-07-14 03:03:40 +0330 +0330

کاش حرفات واقعی بود و یه پیام بمن می‌دادی سخت بهت احتیاج دارم

0 ❤️

937630
2023-07-14 11:57:19 +0330 +0330

میگم اون رفیقت احیانا" اسمش بابک زنجانی نبود؟

0 ❤️

937839
2023-07-15 23:14:32 +0330 +0330

چه گویم که ناگفتنش بهتره داستان سیندرلا باورپذیر تر بود تااین داستان

0 ❤️




آخرین بازدیدها