سکانس آخر

1402/08/10

با تردید و دلهره بسیار زنگ خونه رو زدم. به خودم نهیب میزدم داری چی کار میکنی زن. رویا در رو باز کرد و گفت:« خوش اومدی، دوربین رو آوردی؟»

اولین بار رویا و آرش رو حدود دو سال پیش دیدم، تو مغازه عکاسیم. شکر خدا تو شهر اسم و رسمی داشتم و همه پنجشنبه جمعه هام رزرو بود برای فیلمبرداری عروسیها. به زحمت برای شش ماه بعد بهشون وقت دادم. حدود چهار ماه بعد دوباره تو مغازه پیداشون شد. این بار اومده بودند خونه اجاره کنند. رویا پرسید:«ببخشید خانم کرمی، این مجتمعی که روی مغازه تونه چطور جاییه. ما میخواستیم کرایه کنیم واحد طبقه دوم پشت رو که یهو یاد شما افتادم. گفتم بیام از شما یه پرس و جویی بکنم. به هر حال اولین خونه زندگی مشترکمون میشه و میخوایم تو یه مجتمع خوب باشیم» لبخندی زدم و گفتم:« خدا رحمت کنه رفتگانتون رو. این مجتمع رو مرحوم پدر من ساخت و مغازه پایینش و یکی از واحدها رو بخشید به من. من خودم طبقه دوم واحد جلو میشینم و همه همسایه ها هم آدمهای خوبی هستن» راستش از اینکه همسایه بغلیم که یه بچه دوساله پرسر و صدا داشتن از اون خونه میرفتن خوشحال بودم.

رویا یه لباس خواب صورتی خوشگل تنش بود و آرش یه زیرپیراهنی رکابی و شلوارک. بر خلاف من که اینقدر استرس داشتم اونها هر دو راحت بودن. البته اونها قبلا تجربه این کار رو داشتند اما من هرگز حتی به مخیله ام خطور نمیکرد که روزی همچین کاری بکنم.

مراسم عروسی رویا و آرش بسیار خوب برگزار شد. این تنها باری بود که عروس و داماد همسایه من بودند و برام جالب بود. رویا با وجود اینکه احتمالا بیست سال از من کوچیکتر بود اما از همون اول رابطه خوبی با من برقرار کرد و البته این منو در فشار قرار میداد که هرچه زودتر کلیپ عروسیشون رو آماده کنم اما به مرور صمیمی تر شدیم. ازم راجع به شوهرم پرسید و چرا طلاق گرفتم و چرا دیگه شوهر نکردم و کلی سوال دیگه. خودش هم از همه چیز حرف میزد. روابطش با خانواده شوهرش و خانواده خودش، دعواها و آشتی هاشون و حتی سکس بعد از آشتی هاشون. چندین بار تو پارتی هاشون هم رفتم. هم فیلمبرداری میکردم از مهمونی هم با یه ویسکی یا شراب لبی تر میکردم. حتی دو بار مهمونی تو خونه خودشون بود و کلی با همه مهمونا رقصیدم.

آرش برای اون شب یه بطری ویسکی خریده بود. اما هر سه مون فقط لبی تر کردیم. هر سه مون میدونستیم امشب باید صد درصد هوشیار باشیم.

رویا چند بار دیگه از من خواست تا ازشون عکس بگیرم. عکس آتلیه و بعد هم عکس تو خونه با لباس خونه. همونجا یک دفعه ازم خواست تا یه عکس یادگاری با لباس زیر بگیرم ازشون. آرش با شورت و خودش با شورت و سوتین و لبهاشون تو هم در حالیکه آرش داره سوتین رویا رو باز میکنه. اونجا اولین بار پستانهای رویا رو لخت دیدم.

اما این بار داستان فرق میکرد. دو شب پیش وقتی رویا گفت چند دقیقه بیا خونه تعجب کردم. یه کم این پا و اون پا کرد و گفت:«راستش میخوام یه چیزی بگم خجالت میکشم. راستش….، راستش این بار میخوام از سکسمون فیلمبرداری کنی» داشتم چایی میخوردم که یکهو با شنیدن این درخواست شکست تو گلوم و به سرفه افتادم. یه کم هنگ بودم بعد از اینکه یه کم آب بهم داد و آروم شدم بهش گفتم:« برای چی میخوای؟ میدونی چقدر خطرناکه، اگه فیلم دست یکی دیگه بیفته میدونی چه آبرو ریزی میشه، عزیزم تو مث دخترمی، ولی این کار خطرناکه.» آرش لبخندی زد و گفت:«فکر کنم درست متوجه نشدی، قرار نیست ما تو فیلم نشون داده بشیم، ما اصلا نباید تو کادر بیفتیم.» همینجوری منگ نگاهش کردم. با لکنت پرسیدم:«پس به چه دردی میخوره این فیلم؟ من فکر کردم میخواین از لحظه عشقبازیتون فیلم بگیرین که علاقه تون رو به هم نشون بدین.» رویا لبخندی زد و گفت:«نه راستش میخوایم سکسمون رو تو سایت پورن هاب آپلود کنیم. ما قبلا هم این کار رو کردیم. ولی با دوربین ثابت کارمون خوب در نیومد، ضمن اینکه میخوایم کارمون حرفه ای در بیاد.»

تو دو روز گذشته من پنج تا فیلمی که قبلا رویا و آرش آپلود کرده بودند رو چندین بار دیدم و کارهای دیگران رو هم دیدم. هرگز فکر نمیکردم اینقدر فیلم پورن به زبان فارسی تولید شده باشه. در هر پنج فیلم آرش رویا رو از کس و‌کون کرده بود و رویا هم به نظر لذت زیادی میبرد. هرچند حتی من که تو اتاق خوابشون هم رفته بودم باز هم نمیتونستم تشخیص بدم که خودشون هستند و صدا رو هم تغییر داده بودند.

رویا و آرش بدون توجه به حضور من لخت شدند. سالها بود که رابطه جنسی نداشتم و خودم هم خوب میدونستم که به شدت سرد مزاج هستم، دیدن کیر شیو کرده آرش هم تحریکم نمیکرد. دوربین رو روشن کردم و کلوزآپ از بدن و باسن رویا میگرفتم. انصافا کون بزرگی داشت. رویا ماسکی به صورت زده بود و شروع کرد از زیر ماسک ساک زدن کیر آرش. با ولع میخورد آرش هم بصورت شصت و نه روش قرار گرفت و همینطور که با کیرش تو دهن رویا ضربه میزد کس و کونش رو هم میلیسید. آرش قرص سیلدنافیل خورده بود، رویا هم با کونش رو تمیز و با دیلدو گشاد کرده بود. تمام تصویرها رو کلوزآپ میگرفتم. حواسم بود که هیچ چیزی که باعث شناسایی شون بشه رو فیلم نگیرم. رویا اومد و با شهوت روی کیر شق آرش نشست و کیرش رو تا آخر تو کصش کرد و بالا پایین رفت. هر دو عرق کرده بودند و میشه گفت غرق لذت بودند و کمتر متوجه من بودند. خودشون حواسشون بود برای خوب شدن کار پوزیشن رو عوض کنند. این بار رویا طاقباز خوابید و آرش تو کصش تپوند و تا دسته فرو کرد.

یک دقیقه بعد رویا از آرش خواست که از کون بکنه. من در سه سال زندگی مشترک هرگز نگذاشته بودم که حتی شوهرم انگشت کنه کونم رو. از نظر من آنال سکس اوج تحقیر یک زن و تسلیم اون در برابر خواست یک مرد بود. اما رویا با مهارت کمک کرد که کیر آرش تو کونش بره و شروع کرد به مالوندن کسش، از صدای نفس هاش معلوم بود که داره ارضا میشه. از تکونهاش فهمیدم که ارضا شده، در زندگی مشترک چند باری ارضا شده بودم و حالت ارضا شدن رو میفهمیدم اما هرگز فکر نمیکردم ممکن باشه زنی موقع کون دادن ارضا بشه. آرش سریع کیرش رو درآورد و با چند تا جق آبش رو روی پستانهای مدور رویا ریخت. وقتی خونه اومدم واقعا تحریک شده بودم. روی تخت دراز کشیدم دستم رو تفی کردم و شروع کردم به مالوندن کسم. در زندگیم اولین باری بود که خودارضایی میکردم.

فیلم رو بیش از بیست بار بازبینی و ویرایش کردم و سعی کردم به هیچ شکلی قابل شناسایی نباشند. انصافا بهترین فیلم پورن فارسی رو ساخته بودم. نور کافی و کیفیت صدا و تصویر عالی. چهار روز بعد رویا با گریه به خونه من اومد و گفت که مچ آرش رو با یکی از دوستاش گرفته. بعد که حالش بهتر شد و گریه اش بند اومد به صرافت فیلم افتاد و ازم خواست که پاکش کنم. من هرچند که جلوی اون پاکش کردم اما یه بک آپ ازش دارم که چند ماهی یکبار با دیدنش خودارضایی میکنم.

نوشته: همشهری کین


👍 27
👎 8
39001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

955772
2023-11-01 23:58:35 +0330 +0330

خدا قوت پهلوان.

4 ❤️

955791
2023-11-02 01:03:49 +0330 +0330

داستان خوبی بود
پایه س. س بیاد پی یه پسر باجنم
امشب هاااتم

2 ❤️

955803
2023-11-02 01:36:49 +0330 +0330

این کجاش تابو بود؟

2 ❤️

955836
2023-11-02 08:04:29 +0330 +0330

میشه ادرس سایت پورن ایرانی رو بدی که ما هم این دو موجود رو فیلماشونو ببینیم بی زحمت؟

1 ❤️

955860
2023-11-02 10:56:47 +0330 +0330

خب که چی؟؟

1 ❤️

955876
2023-11-02 13:37:34 +0330 +0330

حالت رو خریدارم. بیا با هم ببینیم

1 ❤️

955886
2023-11-02 15:07:26 +0330 +0330

بيا خودمون يه فيلم بازى كنيم😂😂

1 ❤️

955911
2023-11-02 17:29:10 +0330 +0330

خداوکیلی معلوم نیست تواین مغزهای زنگ زده تون چیه به احتمال زیاد از بچگی اون پدر ومادر خوب تربیتتون نکردن هرچند میدونم یه فانتزی چرت وپرت تراوش کردی ولی میدونم دلت مخواد

2 ❤️

955931
2023-11-02 23:41:02 +0330 +0330

به به همشهری کین عزیز… عالی مثل همیشه… لایک تقدیم شما

1 ❤️

955934
2023-11-02 23:52:18 +0330 +0330

الدنگ این تابوش کجا بو د؟خواستی یه غلطی بکنی مثلا داستان بنویسی زرتی کمرت شل شد نتونستی فانتزی به فیلم بردار عروسیت بنویسی

1 ❤️

956078
2023-11-03 14:28:43 +0330 +0330

جق زیاد نزن عکاس باشی

1 ❤️

956240
2023-11-04 06:16:08 +0330 +0330

با تشکر از دوستان عزیز. همشهری کین هستم. تو کامنتها خیلی از دوستان به کتگوری که این داستان درش طبقه بندی شده و بویژه کتگوری تابو ایراد گرفتند. باید خدمتتون عرض کنم که این تگ ها انتخاب من نبوده و ادمین با نظر خودش این تگ ها رو اضافه کرده. با تشکر از زحمات ادمین محترم خواهش میکنم یا تگهایی که توسط نویسنده پیشنهاد شده رو لحاظ کنید یا اگر تغییر میدین متناسب با داستان تغییر بدین لطفا. هیچ تابویی من در این داستان نمیبینم.

0 ❤️

956674
2023-11-06 09:39:06 +0330 +0330

من تو رو با حکم شرعی محکوم میکنم به ۱۲۰ بار جق زدن که دیگه غلط اضافی نکنی

0 ❤️

957136
2023-11-08 22:10:14 +0330 +0330

نگارش خوب داستان جذاب و نگاهی جدید
ممنونم از تو
میدونی چه پتانسیلی برای موضوع یک داستان بلند داشت؟
بلند بنویس
توانایی رو داری
موفق باشی

0 ❤️




آخرین بازدیدها