گی و سکس با مامان دوستم (۱)

1402/01/13

سلام دوستان شهوانی
اول خودم را معرفی کنم ،اسمم مسعود هست ۴۹ سالم هست متاهل هستم گاهی وقتها داستان‌های شهوانی را میخونم خودم طبیعتا آدم شهوتی هستم و سکس را دوست دارم از سن ۱۴ یا ۱۵ سالگی که سکس داشتم تا الان که همه جور سکسی داشتم البته به غیر از ضربدری اون هم چون میدونم خانمم موافق نیست و من هم تا حالا بهش نگفتم
داستانی که میخام بگم شاید فانتزی خیلی دوستان باشه یا براشون پیش اومده البته شاید نتونم جزئیات داستان را کامل بگم چون داستان مربوط به حداقل ۳۵ سال پیش هست البته اگر اشتباه نکنم اون موقع کلاس سوم راهنمایی بودم حدودا ۱۵ ساله،من تا اندازه ای که یادم خیلی خوشگل بودم و اکثر دوستام میخاستن منو بکنن ،کون خوبی داشتم صورتم شبیه دخترها بود ولی اولین سکس من و شروع سکسم با احمد همسایه دیوار به دیوارمون بود احمد خودش هم از اون بچه خوشگلا بود احمد یک سالی از من بزرگتر بود ولی زیاد اهل درس خوندن نبود به همین خاطر یک سال مردود شد و با من سال سوم راهنمایی همکلاس شد
احمد مثل خود من بود کون خوبی داشت من هم میدونستم که احمد به خیلی از بچه های مدرسه کون میده احمد اولین باری که با من سکس کرد فقط کیرش را لای پای من می‌گذاشت و با من حال می‌کرد یادم اولین باری که آبش اومد برام جالب بود و بهش گفتم این چیه که بهم خندید و گفت وقتی از کیرت این آب بیرون میاد خیلی خوشت میاد ،احمد یه جورای منو با سکس آشنا کرد، من و احمد چون همسایه بودیم زیاد رفت و آمد داشتیم ،احمد اولین کسی بود که کیرش را تو کون من کرد یادم دفعه اولی که منو کرد داخل خونه خودشون بود اون روز هیچکس خونه شون نبود احمد منو لخت کرد به شکم خوابوند و با آب دهانش سوراخ کونم را خیس کرد و بهم گفت کیرم را روی سوراخ کونت میمالم تا ابم بیاد ولی نامرد وسطای کار سر کیرش را کرد تو کونم و محکم گرفتم و نزاشت تکون بخورم و تا نصف کیرش کرد تو کونم خیلی درد داشت اشکم در اومد و با چند تا تلمبه آبش خالی کرد تو کونم
احمد کون منو از پلمپی درآورد و رابطه من واحمد ادامه داشت تا احمد هم به دلیل کون دادن به آدم‌های دیگه خودش هم کونی شده بود و سوراخ کونش گشاد بود یادم اولین باری که آبم اومد با کردن کون احمد اومد گفتم که کون احمد خیلی سفید و تپلی بود اون روز یادم هست من و احمد روی پشت بام خونه احمد سکس کردیم یادم خود احمدبه شکم خوابید و از من خواست کیرم را بکنم تو کونش ،هنوز یادم نمیره خیلی راحت کیرم رفت تو کونش ،جالب بود برام احمد وقتی کیر من رفت تو کونش از من خواست کیرم را داخل کونش تلمبه بزنم با چند بار تلمبه یه احساس خوبی بهم داد خیلی خوب بود همون آب کیرم که سفید رنگ بود خالی شد تو کون احمد و جالب تر اینکه دیدم احمد که از زیر من بلند شد از کیرش آب اومده بیرون ،فهمیدم که احمد ابنه ای شده و دوست داره هم کون بده و هم بکنه ،دیگه من و احمد مرتب هفته ای یک بار یا دوبار همدیگه را میکردیم ، حالا یا داخل باغ یا خونه یا هرجایی که مناسب بود حتی خونه نیمساز یا خرابه
اما داستان اصلی از اونجا شروع میشه که من و احمد سال سوم راهنمایی با هم همکلاس شده بودیم من و احمد بیشتر وقتها به بهانه درس خوندن میرفتیم خونه همدیگه و بعد از درس یه سکس هم داشتیم مادر احمد اون موقع تقریبا یه زن ۳۵ ساله بود اسمش ناهید بود ناهید خانم زن بی نهایت خوشگلی بود اندام خوبی هم داشت گوشتی و بدن سفید،بابای احمد راننده کامیون بود و اکثرا خونه نبود احمد دوتا خواهر کوجک تر از خودش داشت که یکیشون ده ساله بود و اون یکی ۵ ساله
من اصلا تا اون موقع کص ندیده بودم و فقط فکر میکردم زنها هم فقط کون میدن و کص برای من یکی تعریف نشده بود ولی احمد منو با کص آشنا کرد و می‌گفت که من سکس بابا و مامانم را دیدم و میومد تعریف میکرد
یادم نیست دقیقا، فقط میدونم تازه مدرسه ها باز شده بود و من یه شب خونه احمد بودم برای درس خوندن اخرای شب بود مامان احمد و خواهرای احمد داخل اتاق دیگه خواب بودن ،بابای احمد هم خونه نبود من و احمد با هم بودیم داخل یه اتاق خواب دیگه خونه،با احمد کنار هم نشسته بودیم و درس میخوندیم احمد وسطای درس خوندن کیرش سیخ شده بود ودایم کیرش را میمالید به من گفت بیا بخاب بکنمت من گفتم احمد مامانت خونه هست یه موقع سرزده میاد احمد گفت مامانم خوابه گفت مسعود تو بخاب فقط شلوارت را بده پایین من هم مثل احمد ابنه ای شده بودم گاهی وقتها احمد که منو می‌کرد آبم میومد و ارضا میشدم گاهی وقتها من احمد را که میکردم احمد آبش میومد و ارضا میشد یادم اون روز من زیر خوابیدم احمد شلوارم را تا زانو پایین کشید وکیرش را با آب دهانش خیس کرد و خوابید روی من و کیرش را کم کم کرد داخل کونم خیلی خوشم اومده بود احمد وسطای سکس شلوارم را کامل درآورد و به من گفت به پشت بخاب میخام مثل بابام که مامانم را میکنم بکنمت گفت پاهات بزار روی شونه ام من کیرم میکنم تو کونت من هم لخت شدم و خوابیدم شروع کرد منو کردن اونشب یادمون رفته بود در اتاق را از پشت قفل کنیم ،در حین کردن بود که یه موقع در اتاق باز شد وای مامان احمد بود ،ناهید خانم تا ما را اونجوری دید شوکه شد احمد که هر جوری بود یادم ازپنجره اتاق خواب پرید داخل حیاط البته با کون برهنه فقط شلوارش را برداشت و رفت داخل باغچه خونه شون وبعدش هم رفته بود بیرون خونه ، من که لخت بودم تا اومدم لباسام بردارم مامان احمد گوشم را گرفت و نزاشت در برم ،من جلو ناهید لخت بودم کیرم شل شده بود و از ترس شروع کردم گریه کردن ،ناهید گفت ببینم این جوری درس میخونید خوشم باشه فردا صبح به مامانت میگم و من هم شروع به اتماس کردن ،تا اومدم لباسام بپوشم ،نزاشت لباسم را از دستم گرفت و گفت اینجا میمونی تا احمد برگرده حساب جفتتون میرسم ،احمد که فرار کرده بود ،ناهید موقعی که آومد داخل اتاق با یه تی شرت و دامن بود ،من دستم را گذاشته بودم روی کیرم و فقط گریه میکردم ،ناهید لباسام نمی‌داد و بهم گفت یه شرط داره بگو ببینم چقدر وقته اینکارتون هست، من هم از ترس تمام ماجرا را گفتم وقتی تعریف میکردم دیدم ناهید داره میاد نزدیکم و بهم گفت خب مسعود جان وقتی احمد تو را میکنه یا تو احمد را میکنی خوشت میاد با گریه گفتم آره ناهید خانم ،ناهید اومد کنارم دستم را از روی کیرم برداشت گفت خب تا حالا با پسر دیگه ای هم بودی من هم گفت ناهید خانم منو چندین بار دیگه دوستام کردن ، ناهید گفت تا حالا با زن یا دختر بودی با گریه گفتم نه فقط بزار برم غلط کردم ناهید گفت
میری خوشگله ،کارت نیمه کاره هست نمیخای تمومش کنی ،
گفتم ناهید خانم من غلط کردم دیگه از اینکارها نمیکنم ، ناهید دستم را گرفت آورد وسط اتاق دستش را گذاشت روی کیرم ،فکر کردم میخاد کیرم را از جا بکنه ،خیلی ترسیده بودم وقتی بوسم کرد تعجب کردم و یه کم جا خوردم اولین بار بود یه زن غریبه بوسم می‌کرد احساس خوبی پیدا کردم آوردم وسط اتاق یه کم نوازشم کرد و گفت نترس مسعود جون میخام کاری کنم که کار نیمه کاره را تموم کنم بازم نفهمیدم چی میگه وقتی منو خوابوند روی زمین ،تازه فهمیدم میخاد چکار کنه ولی بازم میترسیدم، ناهید به اندازه مامان من سال داشت یه ۲۰ سالی از من بزرگتر بود من لخت خوابیده بودم ناهید شروع کرد منو بوسیدن لباش را گذاشت روی لبام ،تعجب کرده بودم ولی کیرم داشت سیخ میشد اولین بار بود که یه زن داشت کیرم را واسم میمالید،ناهید لخت شده بود ،سینه های ناهید را دیدم بزرگ بود فقط گیج بودم نمیدونستم ناهید میخاد کیر منو بکن تو کونش ،اصلا چرا ناهید داره با دستاش وسط پاهاش که همون کصش بود را میماله ،ناهید نشسته بود بالای سرم با یه دستش کصش را می‌مالیدبا دست دیگه اش کیر منو و روی من خم شده بود و لبام را می‌خورد چند دقیقه ای همین جوری بود من هم کیرم داغ شده بود ناهید گفت مسعود جون چه کیر ناز کوچولوی داری میخای کیرت مزه کص را بچشه ، گفتم ناهید خانم من میترسم گفت نترس گل پسر ،اینو گفت و اومد روی من ،چهار دست و پا شد روی من آروم کیر من گذاشت روی کصش ، خودش کیر منو کرد تو کصش ،یه حال خوبی بهم دست داد از کون بهتر بود ولی مثل کون تنگ نبود تازه ناهید درد هم نداشت آخه هر وقت کون میکردم یا کون میدادم یکی درد می‌کشید اولین بارم بود کص میکردم ،چند بار ناهید روی کیرم بالا و پایین کرد دیدم کیرم خیس شد نگو آب کص ناهید بود ناهید رعایت منو می‌کرد روی من کامل نخوابید جون وزنش برای من زیاد بود چند دقیقه ای شد یک دفعه دیدم آبم داره میاد محکم سر ناهید را آوردم طرف خودم و اوهم گفت پسر خوشگله چیه آبت داره میاد ببین چه لذتی داره کص، آب کیرم اومد با فشار زیاد ریختم تو کصش ولی چند لحظه بعد آب کیرم از کصش اومد بیرون ،ولی ناهید داشت ادامه می‌داد من دیگه نمیتونستم و دائم میگفتم ناهید خانم ولم کنید کیرم شل شده ولی ناهید تازه حشری شده بود ،گفت خوشگله هنوز باهات کار دارم گفتم به خدا نمیتونم دیگه ،ناهید کیرم را از کصش درآورد، خوشگله پاشو بشین ببینم ،یه دستمال برداشت کیرم را تمیز کرد گفت چه جور بود خوب بود؟ گفت آره ناهید ،ولی من باید برم الان مامان دلواپسم میشه دیر وقته ،ممکنه احمد پسرتون برگرده ،ناهید گفت بزار کیرتو واست بخورم ببین خوشت میاد گفتم ناهید من دیگه نمیخام ولی ناهید تازه حشری شده بود شروع کرد لیس زدن کیرم ،چند دقیقه بعد کیرم بلند شد ولی شهوتم کم شده بود و حس زیادی نداشتم منو خوابوند و دوباره چهار دست و پا اومد روی من این دفعه کونش کرد طرف صورتم و صورتش را به طرف پاهام ،کیرم را کرد تو کصش من فقط کون گنده ناهید خانم را میدیدم هیچ حسی نداشتم فقط ناهید دایم کیرم را داخل کصش میکرد و بیرون میاورد بی حال بودم فقط نگاه کیرم که میکردم میدیدم کیرم روش اب کص ناهید هست و خیسه ناهید داشت اه و ناله میکرد و یک دفعه ناهید یه جیغی کشید و گفت جوونم مسعود وای قربونت بشم و خودش را انداخت کف اتاق خیس خیس بود دیدم داره نفس نفس میزنم ،ترسیدم گفتم ناهید خانم چی شده حالتون خوبه گفت اره فدات بشم بیا جلو ببینمت و سرم را کشید طرف خودش و ازم لب گرفت بعدش هم گفت ببین هر چی بین من و تو امشب بود گذشت به کسی نمیگی حتی احمد ،بعدش هم امشب را بهت حال دادم تا هر موقع خاستی به خودم بگی پسر خوبی باشی کون هم بهت میدم
فقط بین خودمون باشه ، من هم گفته باشه فقط لباسام بدید تا بپوشم برم خنده ای کرد و گفت نترس خوشگله بیا اینم لباسات ،فقط بفهمم یه جایی حرفی در مورد امشب زدی من میدونم و تو ،قول میدی گفتم باشه ناهید خانم
دوستان امیدوارم خوشتون اومده باشه اگر خوشتون اومده لایک کنید تا سری دوم داستان هم که کمی هیجانی هست تعریف کنم البته یه سکسی به تمام معنا

نوشته: مسعود


👍 86
👎 25
123601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

921396
2023-04-02 00:27:19 +0330 +0330

این یارو که میگفت (چرندیات یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده.) کجاس این الان بگه😂❤️


921406
2023-04-02 00:55:41 +0330 +0330

تنها زندگی میکنم . راست کردم 😅 خوشم اومو

0 ❤️

921422
2023-04-02 01:36:06 +0330 +0330

من بیشتر کون احمد و تو نظرمو جلب کرده تا کص ننش بازم بنویس 😆😆😆😆😆

3 ❤️

921424
2023-04-02 01:39:12 +0330 +0330

چی شد؟ مگه به ناهید قول نداده بودی به کسی نگی ؟ الان که عالم و آدم فهمیدن!!! 😎

9 ❤️

921428
2023-04-02 01:49:43 +0330 +0330

فقط میگم بعد این مامان دوستت بازم کون دادی یا نه🤣🤣🤣

1 ❤️

921432
2023-04-02 02:02:56 +0330 +0330

مغز معیوب همینه ها مو به مو چرندیاتو نوشته

0 ❤️

921450
2023-04-02 03:10:49 +0330 +0330

انتظارش و نداشتم ننش ببینه داری میدی بعد بیاد بهت کوص بده

مثل پوست شیر بود که یهو دیدیم ساحل زنده اس

2 ❤️

921460
2023-04-02 04:28:36 +0330 +0330

ميگن از بچگى كون بدى خوش شانس ميشى يعنى اين 😂

3 ❤️

921487
2023-04-02 07:15:34 +0330 +0330

عین اسناد سیاسی بعد از 30 سال از طبقه بندی سری خارج می شوند.

4 ❤️

921492
2023-04-02 08:30:02 +0330 +0330

عالی بود …واقعی بود … تقریبا هم سن هستیم و منم ااز این تجربه ها دارم… دوست داشتی بیا خصوصی

0 ❤️

921528
2023-04-02 14:56:43 +0330 +0330

دمتگرم ادامه شو بنویس

0 ❤️

921529
2023-04-02 15:16:20 +0330 +0330

خوشم اومد حتما ادامه بده

0 ❤️

921537
2023-04-02 16:22:41 +0330 +0330

عالی

0 ❤️

921541
2023-04-02 17:07:22 +0330 +0330

از سن بالای مفعول خوشم میاد، اگه هنوز اهلشی پیام بده

0 ❤️

921556
2023-04-02 23:12:37 +0330 +0330

خوب بود.ممنون
فقط نقش ناهید رو پر رنگ تر کن

1 ❤️

921557
2023-04-02 23:19:16 +0330 +0330

دهنتو گاییدم انقدر تو هر خط از داستانت نوشتی"احمد"
جرررر رفتم از خنده نتونستم تااخر بخونم🤣🤣🤣🤣🤣🤣

1 ❤️

922035
2023-04-05 22:13:09 +0330 +0330

کلا کارت بی مرامی بود کار به اون گروه از افراد که خیال میکنن اوبی و کونی و گی همه یک نوع هستند ندارم از روی بچگی اشکال نداره ولی اگه بعد از اونشب هم خلیفه را وارد بغداد کر ی بی مرام بودی

0 ❤️

922295
2023-04-07 08:15:15 +0330 +0330

عالی

0 ❤️

922633
2023-04-09 19:25:00 +0330 +0330

منم دو طرفم ولی هیچ کس نیست که خوشتیپ و مورد اعتماد باشع🥲

0 ❤️

922810
2023-04-11 11:15:19 +0330 +0330

من اهل فوش نیستم بی زحمت منت بذار خودت رو اذیت نکن قسمت بعدی رو ننویس

0 ❤️

923675
2023-04-16 13:47:25 +0330 +0330

احمد لخت کجا فرار کرد ؟ چرا برنگشت ؟

0 ❤️

929688
2023-05-24 20:59:24 +0330 +0330

یه کون چرا اینجوری قسمت ما نمیشه

0 ❤️

929689
2023-05-24 21:01:34 +0330 +0330

حتما احمد را هم تو باغ گرفتن کونش گذاشتن

0 ❤️

929690
2023-05-24 21:02:40 +0330 +0330

منم عاشق خانم سن بالام .البته نه اینکه جنده باشه عشق و عاشقی باشه

0 ❤️




آخرین بازدیدها