آغاز دستمالی شدنم توسط شوهر عمه ام (۲)

1402/08/30

...قسمت قبل

با سلام به خوانندگان حشری سایت به ویژه کسایی که از بخش اول خاطره من خوششون اومده بود بعضی از کامنت های منفی ناشی از اینه که خود فردی که نظر میده تو موقعیت قرار نگرفته و اگر نه هیچ وقت اینطوری کامنت سرسری نمیذاشت خاطره ای که خوندید کاملا واقعیه و به هیچ عنوان کیک نیست و من تک تک ثانیه های اون روز رو یادمه

و اما ادامه ماجرا

در ادامه وقتی سفره ناهار پهن شد من رو فرستادند تا از توی ماشین چیزی بیارم ماشین ما کنار ماشین مهران و دور از کمپ بود تقریبا داشتم دنبال اون وسیله میگشتم که دیدم مهران هم به بهانه ای بلند شده و داره میاد سمت ماشین ها
که این باعث خوشحالی من شد خیلی از این موقعیت خوشم اومده بود که با عمو مهران تنها بشم و ببینم چکار میکنه چون علیرغم اینکه خیلی واضح کیرش رو به کونم چسبونده بود و من رو فشار میداد به خودش اما یه حس دوگانه ای داشتم و مطمئن نبودم که منظوری داشته و برای اینکه مطمئن بشم نیاز بود دوباره موقعیت پیش بیاد
تو این افکار بودم که مهران رسید و گفت دنبال چی میگردی عمو
من گفتم فلان چیز که پیداش نمیکنم
گفت بیا تو ماشین ما است
رفتم سمت ماشین اونا در راننده رو باز کرد گفت زیر صندلیه من نمیتونم خم شم تو بردار
من با خودم فکر کردم حتما نقشه اش اینه که خم شم دوباره بچسبونه برای همین توی دلم به وجد اومدم

خم شدم که از زیر صندلی بردارم وسیله مورد نظر رو اما توی کونم ول وله ای بود و منتظر بودم دوباره کیر مهران شوهر عمه ام رو لای کونم حس کنم و عملا دنبال چیزی

دنبال چیزی میگشتم که مهران گفت چی شد گفتم پیداش نمیکنم گفت همون زیره و کمی جلوتر اومد طوری که گرمای تنش رو حس میکردم ولی خودش رو نچسبوند فاصله کونم تا کیرش انگار یک میلیمتر بود و من حشری تر شدم و بی صبرانه منتظر بودم دوباره کیر مهران شوهر عمه ام رو لای کونم حس کنم

نمیدونم چند ثانیه گذشت ولی برای من خیلی طولانی شد دیدم حرکتی نمیکنه و میگه همون زیره من به بهانه اینکه بهتر بگردم کمی جابه جا شدم و کونم رو چسبوندم به کیرش اولش روی باسنم بود به محض برخورد باسنم کیرش شروع کرد به سفت شدن با یه حرکت من و یه حرکت تکمیلی مهران شوهر عمه ام کیرش لای چاک کونم قرار گرفت

( قابل توجه کسانی که میگن از روی لباس نمیشه خیلی حس کرد باید بگم اگه داغ و حشری باشی از روی شلوار لی هم بهترین لذت رو میبری ولی ما توی تفریح بودیم من لباس راحت جنس ریون تنم بودم که خیلی راحت لباسم می رفت لای کونم و شوهر عمه ام هم لباس راحتی تنش بود )

چند ثانیه ای تو این حالت بودیم و من خوشم میومد از اینکه شوهر عمه ام کیرش رو به کونم میماله
توضیح بدم که این اولین بار بود که کیر یه نفر رو حس میکردم و قبل از اون روز تو نخ این چیزا نبودم

چند ثانیه که گذشت

مهران گفت بیا کنار خودم بردارم انگار ترسید کسی بیاد من کنار اومدم و خودش رفت نگاه کرد گفت انگار نیاوردمش 😐
من فهمیدم همش الکی بوده کنار ماشین ایستاده بودم مهران شوهر عمه ام اومد مقابلم ایستاد در فاصله خیلی کمی و گفت الکی یک ساعته داریم میگردیم و خیره شد به چشمام چند ثانیه تو همین حالت چشم تو چشم بودیم دلم میخواست منو محکم بغل کنه که گفت بریم …

اون روز ساعت سه عصر گردش تموم شد و هر کس رفت خونه خودش خونه های ما در شهرهای کوچیکی هست به فاصله سی چهل کیلومتر از هم البته خونه ما و پدربزرگم تو یک روستاست و نزدیک ترین فامیل ما همین مهران است که توی یه شهر کوچیک ۱۵ کیلومتری روستای ما زندگی میکنند
بقیه که دورتر بودند رفتند خونه های خودشون اما مهران اینا اومدن خونه پدربزرگم که شب دور هم باشیم و این برای من یه خبر خوش بود…

شب تو دورهمی همش منو میپایید و نگام میکرد ولی موقعیت طوری پیش میرفت که نمیشد مثل همیشه به بهانه گوشی بازی و اشتراک گذاری نرم افزار پیشش بشینم همش یه کاری بهم سپرده میشد که هم از مهران دور میشدم و هم کلی وقتم گرفته میشد ساعت ده و نیم شب بود بعد از شام در حالی که همه مشغول یه فیلم اکشن بودند به من گفتند برو از خونه (خونه خودمون که چند تا منزل اونور تر از خونه پدربزرگم بود) آویشن بیار
من رفتم به در حیاط که رسیدم دیدم مهران اومد پشت سرم گفت صبر کن
حیاط خونه پدربزرگم برخلاف اینکه تو روستا بود خیلی بزرگ نبود و نمیشد ریسک کرد و روی فاصله در عمارت تا درب حیاط حساب کرد اما مهران اومد جلو و پرسید کجا میری
گفتم میدم آویشن بیارم

جلوتر اومد و همینطور که روبروی من بود در کمترین فاصله دست راست من رو با دست راستش گرفت طوری که انگشتانش رو به انگشتای من گره زد و با دست چپش‌هم دست چپ منو گرفت به همون شکل ، حرارت عجیبی از دستاش به دستام وارد شد و همزمان لذتی توام با ترس بهم وارد شد که باعث بالا رفتن ضربان قلبم شد

تو همین حالت پرسید آویشن برای چی؟
گفتم میخوان تو چای بریزن
مهران با باز کردن دوستامون فاصله ما رو به صفر رسوند طوری که بهش چسبیدم چشم تو چشم بودیم مونده بودم میخواد چکار کنه توی چشماش زل زده بودم و تسلیم بودم
گفت چای آویشن دوست داری صورتش اینقدر نزدیک من بود که وقتی این رو پرسید حتی یکی دو بار لباش به لپم سایش داده شد که خیلی خوشم اومد و ناخودآگاه منتظر بودم بوسم کنه
من در حالتی که هنوز ضربان قلبم بالا بود سری تکان دادم که آره
مهران گفت ولی من تو رو دوست دارم بعد دستامو رها کرد و رفت یه سرکی کشید

ببینه کسی نمیاد دوباره اومد سمت من منو محکم بغل کرد و چند ثانیه منو تو آغوشش فشار داد و دهانش رو آورد نزدیک گوشم و توی گوشم گفت خیلی دوستت دارم و لباش رو از روی گوشم کشید تا روی لپم چند ثانیه ای لباش روی لپم بود انگار از همونجا یه سیم برق به لپم وصل بود
منتظر بودم بوسم کنه که مهران این انتظار من رو پایان داد و یه بوس محکم از لپم گرفت و بعد ولم کرد

بعدش به من گفت برو و وسیله‌ای که باید بیاری رو بیار من از در حیاط که خارج شدم اومد دنبالم گفت باید میام که نترسی

من هم خوشحال شدم و با هم رفتیم به سمت خونه ما تو راه هیچی نگفتیم از خونه پدربزرگم تا خونه ما خونه ما دو دقیقه بیشتر راه نبود رسیدیم به خونه ما من با کلید در رو باز کردم رفتیم تو حیاط به من گفت برو جلو من به در خونه رسیدم به در حال رو با کلید باز کردم و وارد خونه شدم مهران از پشت سرم آمد داخل و همون اول خونه من رو از پشت بغل کرد خودش به دیوار تکیه داد

و کونم را چسبوند به کیرش و با دو دستش سینه های کوچکم رو گرفت

دهانش رو به گوشم نزدیک کرد و گفت این کارا رو دوست داری من چیزی نگفتم و واقعیتش کمی ترسیده بودم این بار چون تو خونه تنها بودیم و من از اینکه تو این موقعیت قرار گرفته بودیم کمی دلهره داشتم

که فکر کنم مهران متوجه این ترس من شد با یه حرکت منو طوری تنظیم کرد که کیر شق شدش لای کونم قرار گرفت و کمی فشار داد و رها کرد همزمان سینه های من رو هم می فشرد
کم کم ترس هام داشت کمرنگ میشد و جاش رو به لذت میداد دیگه خودم رو رها کردم و گذاشتم مهران هر کاری میخواد بکنه انگار تسلیمش بودم مهران شوهر عمه ام به دیوار تکیه داده بود و کمی خودش رو پایین کشیده بود که کیرش با کونم تنظیم شده بود سینه هام رو میمالوند و روی گردنم نفس میکشید طوری که دیوانه وار دوست داشتم بوسش کنم هر چند ثانیه کیرش رو به کونم فشار میداد و فشار رو کم میکرد

طوری حشری شده بودم که آماده بودم لختم کنه دوست داشتم گرمای کیرش رو بدون هیچ حائلی روی کونم حس کنم …
یه بار دیگه در گوشم نجوا کرد دوست داری این بار سرم رو به نشانه تایید تکون دادم

با این تایید من گویی حشریت مهران چند برابر شد رهام کرد و منو برگردوند سمت خودش و شروع کرد خوردن گوشم و گردنم دیوانه وار لذت میبردم بعدش منو خوابوند روی کناره و خودش اومد روم و لباش رو چسبوند به لبام اولین برخورد لبش به لبم برام حس عجیبی داشت کم کم شروع کرد یه خوردن لبام خیلی خوشم میومد و دوست داشتم تموم نشه
بعدش منو یه پهلو خوابوند و خودش پشتم دراز کشید کیرش رو از روی شلوار به کونم چسبوند

و دستش رو برد زیر لباسم و رسوند به سینه هام و آروم شروع کرد به مالیدن طوری لذت میبردم که رو ابرا بودم دیگه انتظارم یه پایان رسید و مهران شلوارم رو کشید پایین

برام لحظه هیجان انگیزی بود منتظر کیر مهران بودم که لای کونم حسش کنم که مهران با دستش لای کونم رو باز کرد و کیرش رو گذاشت لای کونم طوری که سر کیرش چسبید به سوراخ کونم دیگه رسما کونم رو به آتیش کشید تلمبه های کوتاهی لای کونم میزد و من لذت توصیف ناپذیری میبردم طوری که آب کوسم جاری شده بود مهران همینطور با دست دیگه اش شروع کرد به مالوندن کوسم

بعد دو سه دقیقه بازی بازی احساس لذتی مضاعف کردم گویی به اورگاسم رسیدم مهران هم متوجه این موضوع شد انگار برای همین چند تا بوس هوسناک از لپ هام گرفت بعدش کیرش رو با آب کوسم خیس کرد و شروع کرد به لاپایی زدن چند تا عقب جلو کرد و آبش ریخت روی رون هام
خوب که تخلیه شد آروم در گوشم گفت از این به بعد دیگه مال خودمی
من برگشتم تو چشماش نگاه کردم دلم میخواست بوسش کنم ولی روم نمیشد خودش لبش رو آورد چسبوند به لبم یه ماچ کرد منم بوس کردم …

امیدوارم خوشتون اومده باشه دوست داشتید ادامه میدم

رو کیر باشید .

نوشته: فاطیما

ادامه...


👍 46
👎 6
70101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

959056
2023-11-21 23:58:23 +0330 +0330

خوب بود اما تا فریاد نزنم دهنتو گاییدم ای مهران خر شانس آروم نمیگگگگگگگیرم

2 ❤️

959067
2023-11-22 00:26:07 +0330 +0330

هم تورو گاييدم هم عموتو …

1 ❤️

959077
2023-11-22 01:18:27 +0330 +0330

تو رو نمیدونم دوست داری رو کیر باشی یا زیر کیر… ولی من دوست دارم رو کوص باشم… لایک

2 ❤️

959095
2023-11-22 05:57:55 +0330 +0330

صادقانه بنظر میرسه

0 ❤️

959102
2023-11-22 07:49:20 +0330 +0330

خوب بود…ادامه بده

0 ❤️

959118
2023-11-22 10:15:04 +0330 +0330

بی زحمت به منم بده

0 ❤️

959129
2023-11-22 13:36:43 +0330 +0330

واااای که چقد لذت بردم ، نمی دونم چرا تا لحظه ای که اسم کوس رو نیاورده بودی ، فکر میکردم پسر باشی

وقتی گفتی کوصم ،، داغ کردم

قربونت برم عزیزم

0 ❤️

959134
2023-11-22 14:04:38 +0330 +0330

اینکه احمد ۱۳۵۸ بیاد زیر پستم کامنت بذاره باعث دلگرمی 😂

1 ❤️

959147
2023-11-22 17:10:35 +0330 +0330

اونوقت خانوادت نگفتم دو دقیقه راهه پس کجا موندی اینایی که تعریف کردی نیم ساعت زمان میبره
ولی تعریف کن ادامه بده حال میده میگی

1 ❤️

959155
2023-11-22 19:15:30 +0330 +0330

دنبال جزئیات هستید اتفاقا خیلی نگران بودم که بهم گیر بدند ولی وقتی برگشتیم اونا داشتند پانتومیم بازی میکردند و چای رو هم دم کرده بودند اصلا یادشون رفته بود آویشن خواستند فقط عمه ام (زن مهران) از مهران پرسید کجا غیبت زد اون گفت با فاطیما رفتم تنها نباشه خونشون کار داشت

0 ❤️

960248
2023-12-01 09:25:30 +0330 +0330

اگه دستم به عموت می‌رسید جرش میدادم جلو چشاش دخترشو لخت میکردم تا تاوانش رو بده

1 ❤️




آخرین بازدیدها