سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه واز داستانها لذت ببرید من اسمم محسن و قبلا یه داستان در مورد برادر زاده خانمم براتون نوشتم این دفعه درمورد رابطه اتفاقی من با زن برادر خانمم هست من چند سال پیش زیاد تو فضای مجازی بودم که اتفاقی پیج برادر خانمم رو پیدا کردم دیدم چه کسایی فالوش کردن که کم کم به رابطه برادر خانومم با همکارای خانم تومحل کارش پی بردم و از اونجایی که خانومم همیشه از داداشاش تعریف می کرد و با معرفت وهمسردار بودن و چشم پاک بودنشون رو تو سرم می کوبید من تصمیم گرفتم پته این برادرشو بریزم رو تا دلم خنک بشه رفتم توکارش و بعد یه مدت تعقیب و دنبال کردنش دیدم بله ایشون با یه خانوم که تو پیجش مهین فالوش کرده در ارتباط هست و اونارو تو یه کافی شاپ دیدم و از اونا عکس گرفتم وبعد یه نیم ساعت باهم رفتن بیرون منم دنبالشون که دیدم وارد یه پارک شدن دم ظهر بود منم دنبالشون که تو گوشه خلوت از پارک رو یه نیمکت نشستن و بعد لب و بغل و مالوندن هم منم نامردی نکردم و از همه لحظات فیلم و عکس گرفتم بعد یه چند روز دوباره دنبال برادر زنم بودم که دیدم رفت ووارد یه خونه شد و بعد یه ساعت بیرون او مد من ولی اونجا موندم و بعد دو یه ساعت که من از موندنم پشیمون شده بودم دیدم بله همون خانوم از همون خونه بیرون اومد که حدس زدم خونه مهین خانوم هست از رفت و آمد هر دوتا هم فیلم گرفتم و رفتم اول فکر کردم به زنم نشون بدم و آبروش رو ببرم که یخورده فکر کردم گفتم نه اول بهتره یه جوری به زن مسعود عروس خانومم نشون بدم که یه اکانت تو تلگرام درست کردم با یه خط وبعد سلام عکسای کافی شاپ رو براش فرستادم که خیلی با ترس و حول که از جواباش معلوم بود پرسید توکی هستی این عکسارو از کجا آوردی گفتم نترس من خودیم طرف تو هستم از خیانت شوهرت خیلی عصبانیم خودم عکس گرفتم و این حرفا ولی معرفی نکردم گفتم اگه دوست داری بازم دنبالش می کنم تاببینم که دیگه چه کارایی می کنه بعد کم کم پیام من بهش بیشتر شد و واونم کم کم به من اطمینان کردو من عکسای پارک رو براش فرستادم و بعد دیدن لب گرفتن و مالوندن اونها اعصابش به هم ریخت و یجوری می خواست تلافی کنه که کم کم با من گرم گرفت و حرفهای محبت آمیزو ناراحتی از مصعود و صحبتهای عاطفی بامن و کم کم بعد یه مدت چتهای عاشقانه و سکسی ولی بهش گفتم به روی شوهرت نیاری تا گندای دیگش رو در بیارم و اونم تو دلش انتقام می خواست و به قول خودش میخواست خیانت مسعود رو تلافی کنه با من گرم تر گرفت که چنتا عکس نیمه عریان از خودش بهم نشون داد و منم کم کم رو مخش کار کردم که گفت باید خودت رو به من معرفی کنی من هم کمکم آروم آروم بهش فهموندم که کیم داماد شوهرتم البته اولش ناراحت شد و بلاکم کرد ولی بعد دو روز خودش دوباره بلاک رو برداشت و به من پیام داد وگفت خیلی فکر کرده و دیده کار درستی نبوده رفتارش با من ودوباره بامن گرم گرفت گفت کی بهتر از تو که جواب خیانت همسرم رو باید با تو بهش بدم و بعد من فیلم وارد شدن مسعود به خونه مهین رو براش فرستادم که برام پیام فرستاد فردا ساعت ۱۲ ظهر بیا همون پارک که اونا رفته بودن من قبول کرم از محل کارم زودتر مرخصی گرفتم ورفتم سر قرار وقتی اومد باورم نمی شد مو های رنگ کرده مانتو جلو باز آرایش تند و رژلب قرمز تاپ خوشگل و پشت پستونای مرمری عاطفه به آدم چشمک میزد من توجام خشکم زده بود اومد کنارم نشست وبامن برای اولین بار دست داد و گفت ممنون که اومدی و
چیه خشکت زده من رو مگه اولین باره میبینی گفتم نه ولی شمارو با این تیپ اولین باره و به مسعود حصودیم شد همچین تیکه نازی داره ولی خب قدرشو نداره اونم گفت آره خاک توسرش و چشم توچشم شدیم یه لحظه صورتش رو آورد جلو صورتم و یهو لبام رو بوسید من تو شوک تیپش بودم که شوک دوم رو به من وارد کرد من گیج شده بودم که گفت تنها تو هستی که به تو اطمینان دارم و می خوام خیانت مسعود رو جبران کنم و تو هم باید کمکم کنی نمی خوام با بیگانه اینکار رو بکنم من اول گفتم کوتاه بیا دیدم گوشش بدهکار نیست منم با دوتا دستم صورتشرو گرفتم آوردم جلوی لبام و شرو کردم به خوردن لبای خوشمزه اش و زبونش رو میک میزدم ناخواسته دستم رفت طرف پستونش و تو دستم گرفتمش و فشار دادم که تو بغلم بی حال شد دوروبرو نگاه کردم دیدم پارک داره شلوغ میشه که بهش گفتم بهتره دیگه بریم اون سرش رو گذاشت روسینه من و کمی گریه کرد تو دلم گفتم حتما پشیمون شده بعد سرشرو برداشت از سینه من گفت باشه بریم منتظر تماسم باش چند روز بعد سر کار بودم که تو تلگرام برام پیام داد که فردا خودت رو آماده می کنی محل کارت مرخصی می گیری بجای کار میای خونه ما گفتم پس دخترت چی گفت میفرستمش خونه خواهرم منم از رئیسم برای فردا مرخصی گرفتم و فردا خودم رو آماده کردم و به خودم رسیدم و بجای محل کار رفتم خونه عاطفه زنگ رو زدم و از تو آیفون گفت بیا تو عزیزم وقتی رفتم داخل خونه دیدم عاطفه یه دست شورت و کورست توری قرمر پوشیده و آرایش غلیظ و یه پیراهن خواب جلو باز بلند جلوم واستاده گفت تیپم چطوری گفتم عالی تو خوابم همچین تیپی تصور نمی کردم عاطفه دختر سبزه ای هست با ۱۷۰ قد پستونای ۷۵ و باسنی توپول و کمری باریک که بقلش کردم و و صورت و گردنش رو قرق در ماچ و بوسه و لب گرفتن ازش شدم که گفت برو بشین برای محسن جونم شربت بیارم رفت دوتا لیوان شربت خنک آورد من نشستم رو مبل واون روبروم اومد نشست رو پام رو به من و پیشونی مو ماچ کرد و شربتش رو می خورد و شربت از لب و گردنش می ریخت پایین منم شربتم رو خوردم و شروع کردم به لیسیدن لب و گردن عاطفه و دستام دور کمرش بود عاطفه خودش رو به عقب میداد و باسن و کس رو رو شلوارم می مالید یک صحنه خفن شکل گرفته بود و من تو آسمونا بودم بعد پیرهن خوابش رو در آوردم و از پشت کرستش رو باز کردم و پستونای ناز ۷۵ جش رسیدم و شروع کردم به خوردنشون و آه عاطفه در اومد و خودش رو به من می مالید اونم پیراهن من رو در آورد و بدن لخت من رو لمس می کرد و من هم ِِلذت می بردم که رو مبل خوابندمش و رفتم سراق رونهای داقش و شرتشاز شکم و ناف ماچش کردم و با دندونم یه گاز کوچولو از کسش گرفتم بوی عرق و آب کسش مستم کرده بود اونن دوتا پاش رو دور گردنم انداخت و گفت شرت زن مسعود رو بکن و کسش رو بخور عزیز دلم منم شرت توریش رو از پاش در آوردم و با زبون از سوراخ کونش تا بالای چوچولش رو یه لیس طولانی زدم و شروع کردم به خوردن کس و چوچولش تو حال خودش نبود و سرم رو به کسش فشار می داد و آه می کشی بخورش همش متل تو آخ قربون کیر کلفتت برم باید کس زن مصعود رو جربدی عزیزم منم زبونم رو می کردم تو کسش و بعد انگشتم رو ویکی از دستام رو پستونش بود و پستوناش رو می مالوندم که یهو به خودش لرزید و ارضا شد بعد گفت رو مبل دراز بکش و شلوار و شرت منو از پام بیرون کشید که کیرم یهو از شرت مثل فنر بیرون پرید یه نگاهی بهش کرد و یه دستی به سرش کشید گفت من تو عمرم ساک نزدم ولی از لج مسعود رفتم چندتا فیلم پورن دیدم و خودم رو برای امروز آماده کردم رفت گوشیشو درآورد داد دستم گفت از صورتم و کیرت در حال ساک زدن فیلم بگیر تو حرف نزن من چندتا حرف آبدار به مسعود بزنم گفتم باشه گوشی رو رو حالت دوربین گذاشتن رفت زیر تخمم و آروم از زیر تخمم بالیس زدن تخمم و کیرم بالااومد و گفت مسعود بی غیرت ببین این کیر باید بره توکس زنت و دارم برای کردن زنت آمادش می کنم و یهو کیررو کرد دهنش و مثل حرفه ای ها شروع کرد به ساک زدن من تو آسمونا بودم تا حالا همچین ساک نازی کسی برام نزده بود بعد گفت یه زحمت دیگه دارم دوربین رو رودار بیا پاهام رو بزار رو دوشت کیرت رو میزون کن رو صورت و کسم که در حال کردن کسم از صورتم و کسم فیلم بگیر منم اول کیرم رو کسش می مالیدم بعد رفتن رو پستون و صورتش گفت مسعود بیغیرت کسکش ببین خیانت کار این کیر چطور کس زنت رو جر می ده قربون این کیر کلفت برم جون جون بکن تو کسم عزیزم کس زن مسعود رو جر بده منم دوربین رو آوردم رو کس نازش و سر کیرم رو گزاشتم رو ورودی کسش و فرو کردم توش و شروع به تلمبه زدم کردم و اهو ناله عاطفه بلند شد و من هم تلمبه هام رو تندتر کردم واز این صحنه داشتم لذت می بردم بعداز یه ربع گوشی رو کنار گذاشتم و عاطفه رو برگردوندم و ازپشت لای کسش گذاشتم و دوطرف باسنش رو گرفتم و دوباره تلمبه زدم که بعد چند دقیقه آبم اومد رو کمرش خالی کردم بعد عاطفه بلند شد رفت حموم گفتم من رو دعوت نمی کنی تو حموم اول من من کردبعد گفت بفرما رفتم باهاش تو حموم دوش گرفتم و باشامپو تمام بدنش رو شستم اون خوشش اومد و اونم همین کار رو کرد که یه فکر شیطانی به ذهنم اومد بهش گفتم ببخش یه سوال تا حالا مسعود از کون تورو کرده گفت نه من بدم میاید درد داره اونم تا حالا نخواسته گفتم وقتی بیینه کسی دیگه کون زنش رو افتتاح کرده دیوونه میشه از کاراش پشیمون میشه البته یه کم درد داره ولی بعد کمکم خوشت می یاد بعد تجربه من و زنم رو گفتم گفت جدی گفت واقعا حالا اگه دوست داری من آمادت میکنم خواستی ادامه بده نخواستی نده یخورده فکردکردو انتقام از شوهرش براش مهمتر بود و قبول کرد و رفتیم اتاق خوابشون من ازش خواستم کرم بیاره و داگی خوابوندمش و باسنشرو دادم بالا و سوراخ کونش رو شرو ع کردم به لیسیدن و خوردن که داشت لذت می برد بعد کمکم کرم رو برداشتم رو سوراخ کونش زدم و کمی رو انگشتم و داخل سوراخ کونش کردم و همزمان کسش رو لیس میزدم و آروم تو کونش انگشتم رو مچرخوندم بعدانگشت شصتم رو کردم تو کونش و دوتا انگشتم تو کسشو بعد دو انگشتی تو کونش که کم کم دیدم کونش کمی باز شد ه آروم تو گوشش گفتم چطوری گفت فعلا خوبم بعد کیرم رو کرم زده یه دونه قند تو دهنم کردم تو دهنم آب شده به لبه سوراخ کونش مالیدم و سر کیرم رو گذاشتم دو سوراخ کون آروم فشار دادم میرون آوردم کم کم تا ختته گاو و کم تا نصف و میاوردم بیرون هم احساس سوزش و خارش عاطفه زیاد شد و آروم آروم لذتم پدیدارشد گفتم درد می کنه ادامه ندم گفت نه ادامه بده و فیلم بگیر منم دوباره گوشی رو ورداشتم و گذاشتم کیرم رو لبه سوراخ کونش و اونم گفت مصعود خان ببین کون زنت رو هم جردادن وصاحب کون زنت شدن خاک توسرت بکن توش جربده عزیزم جون منم کردم تو کونش و تلمبه زدم آخ اوخ عاطفه بلند شد و من ادامه دادم کم کم گوشی رو گذاشتم کنار و تلمبه هام بیشتر شد درد جاش رو داد به لذت و عاطفه داشت لذت می برد و من گوش و گردنش رو می خوردم و ِلذت می بردم که کم کم آبم اومد و همش رو خالی کردم تو کونش و اون داغی اب کیرم رو توکونش احساس کردو آروم شد و من افتادم روش بعد چند دقیقه هر دوتا بلند شدیم رفتیم دستشویی و حموم بعد اومدیم حال دیگه حالی نداشتم از من تشکر کرد منم ازش خیلی تشکر کردم و به هم قول دادیم این راز بینمون بمونه و این فیلم رو بدون اینکه اسمی از من بیاره به شوهرش نشون بده و انتقامش رو ازش بگیره و بعد بقیه ماجرا رو به من بگه چی شد
اگه دوست داشتین ادامه این داستان رو براتون مینویسم
نوشته: محسن
ک س خواهر انتقام سخت
کلا فکر کنم انتقام سخت همینجوریه
اخه چی بگم بهت خدایی زحمت کشیدی داستان نوشتی از دلم نیومد فحش بدم بهت میگی داشتم تلمبه میزدم همزمان کوسشو لیس میزدم اخه چجوری اخه چجورررررری
تو دیگه چه کوص کشی هستی… بر فرض ک داستانت واقعی باشه
تا رفتی تو خونه و ست قرمز دیدی پوشیده خوندم فقط.
شانس اوردی امشب رو فاز بی خیالی هستم، والا همون جور که صد بار گفتم نه تم داستان نه راست و دروغ واسم مهم نیست
ولی حس کنم طرف مارو عین باباش فرض کرده جوری ع نیش، میکنم که عالی ترین پاک کننده ها نتونند تمیزش کنن.
شانس اوردی شاشو خان عظیم ال گوزو خان
امضاء:اینجانب
توچه خری هستی که به خاطر لج بازی با زنت اومدی این اراجیفو برای زن برادرخانومت گفتی در ادامه بنویس که زنتم مچ شما رو می گیره اونم از یه طرف شروع می کنه به عمران و ابادانی کشور
راست و دروغ داستان به کنار اما کیرم دهنت چطور هم تلمبه زدی هم کسش رو لیسیدی در ان واحد
مجلوق کوس ندیده بدبخت کار میکردی شغل داشتی این همه تعقیب و گریز میکردی کونی
باشه ادامه بده حتما با قند تو کونش کونی خودت میکنی
منم یه برادرزن دارم نمیدونم زنش چیجوری رازی کنم
محسن ریدی که بچه جون کم از موتوری جنس بگیر چاقال همون اولش مشخص کردی بد کیر شدی باقیش نیاز به خوندن نموند جوجه فاکلی کدوم زنی حتی جهت تلافی خیانت به کسی عکس سکسی خودش رو میفرسته جز زنت
داستانا این سایت همه اش یکی شده با موضوع و اسم های مختلف ،همه زرنگ ،همه قشنگ ،همه کلفت و دراز
بریم ادامه ی برنامه دوستان …
نقش پررنگ شربت در داستانهای کسشر مجلق ها غیر قابل انکاره
خدا برات بسازه آقاجون که حالیت بشه واقعیت به این نون و ماستها نیست
منم سکس با خانم بردار زنم تجربه کردم فقط فرقش این بود علاوه بر خانم بردار زن دختر خالم هم میشد
اول سواد خوندن و نوشتن و یاد بگیر بعد بیا اینجا کسشعر تف بده …اینهمه غلط املائی…اصلا تاحالا وسط پای جنس مونث و دیدی چون بلد نیستی اسمشو بنویسی … ادامه نده لطفا … همشونو بروبکن نوش جونت ولی اینجاننویس … به خانمت گفتی برادرش داره خیانت میکنه و رفتی که ثابت کنی …یهو متوجه شدی خودت دیوث تر از اون هستی … همیشه داستانی که میخای ارسال کنی را بده دوسه نفر از دوستات بخونن و نگو خودت نوشتی و ببین چه نظری میدن و طبق نظراتشون(البته اگرمثل خودت گاگول نیستن)داستانتو اصلاح و ارسال کن …مث عوود کی بود حالا
گوه خوردن به این گندگی ندیده بودم کوسکش دیگه ننویس مسعود گذاشته کوس خواهرت مثل سگ میترسی ازش اومدی اینجا گوه خوری میکنی دیوث
یعنی کارآگاه پووارو پیش تو باید لنگ بندازه مگه میشه؟ مگه داریم؟
این بار منم با نظر احمد1358 کاملا موافقم:
“چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده”
این دیگه چه کس شعری بود؛ اولاش رو خوندم دیگه ادامه ندادم
یادم باشه از دکتر در مورد ختنه گاو بپرسم تا کجا میشه ، قند و از کجات در اوردی یهویی، دروغ که هناق نمیاره بگو مشکل نداره ، تو دورهمی زنای فامیل و نشون میکنی به یادشون جق میزنی و براشون داستان میگی ، ای نمک به حروم