مگس (۱)

1402/08/26

شب بخیر
همه ی ما خاطراتی داریم که هر وقت یادش می افتیم از خنده جر میخوریم.
خواستم تو یکیشون شریکتان کنم.
حدود سال ۹۰/۹۱ بود که ما شروع کردیم جلسات رانندگی تازه ۱۸ شده بودم، یک معلم رانندگی یا هرچی داشتیم دستش تو کار بود، اول آمار رو در می آورد بعد جنده معرفی می‌کرد یا همون دلال بازی می‌کرد.
جلسه دوم سوم بود که پرسید چیکاره ای و چطور و ازین چیزا، بعد رفت سراغ برنامه که اگه بخوای میتونی آبتو یه جای خوب خالی کنه و تو کمر نگه نداری ضررداره و از این جمله کسشعرا، مام خایه شدیم قبول کردیم. قرار گذاشتیم دو روز بعد، بعد جلسه بریم سر قرار.این تا اینجا، ما تو محل با چند نفر اراذل تر از خودمون رفیق بودیم و هر هفته با هم میرفتیم بیرون که یکیشون آرش بود، ایشون زود انزالی داشت یعنی مگس هم از رو شلوار رو کیر این راه می‌رفت آبش میومد،بدبخت همش دنبال کرم های تاخیر و اینا بود. برا همین واسش می‌گفتیم؛ آرش تاخیری. تو دوران دبیرستان داخل مدرسه معلما اینا فکر میکردن چون سر وقت نمیرسه واسش میدیم تاخیری.
خلاصه رفتیم پیش همین تاخیری که یه کرمی چیزی بده که لازمه، گفت چیکار میخوای گفتم میخوام دست به فرمون بشم نمیخوام زود آبم بیاد، یه چیزی بما داد، دو روز گذشت و بعد رانندگی رفتیم یه جایی، خودش (معلمه) دم در منتظر مون و ما رو گفت برو داخل بگو از طرف فلانی ام جلسه اول نمیخواد به خودش پول بدی اگه خوب بود بیا اینجا حساب کن. نه که اولین بارمون بود خیلی استرس داشتم مث سر جلسه امتحان نوبت دوم. به خودم گفتم کیر تو این زندگی که موقع کردن استرس میگیری انگار اونا میخوان بکننت خاک تو سرت.
رفتیم داخل یه مادربزرگی کف زمین نشسته بود داشت سبزی پاک می‌کرد. گفت چی میخوای پسرم، دهنم وا مونده بود چی بگم، اینجا کجان فک کنم اشتباه اومدم. بعد گفت اومدی واسه سمیه؟
نمیدونستم چی بگم یه لحظه فک کردم اشتباهی اومدم خواستم برگردم که اون معلمه سرشو داد داخل حیاط و گفت من آوردمش، بعد راهنماییم کردن یه اتاقی، رفتم داخل یه خانمی بود تقریبا ۳۰،۳۵ ساله لاغر اندام، سبزه با قد متوسط لباسامو کمک کرد در آوردیم، کیرم تا این وقت خواب خواب بود، بعد تو جیم او کرمه رو دید گفت زدی؟ گفتم چیو، گفت کرمو، گفتم نه باید میزدم، یه خنده ای کرد و گفت انگار بار اولته تا خواستیم بگیرم نه بابا گفت بشین گوه نخور. یه کاندوم در آورد یه خورده با کیرم ور رفت زد سرش، گفت چرا موهاشو نزدی گفتم وقت نکردم، گفت سری بعد اگه اومدی باید بزنی شون، از لا پشمات کیرت بسختی معلومه. شلوار خودشو در آورد فک کنم خودشم تازه از بیرون اومده بود چون لباس بیرونی تنش بود حتی روسریش، منو خوابوند اومد رو کیرم نشست و شروع کرد بالا پایین شدن، دو دقیقه دوام نیاوردم، تا هنوز کس از نزدیک ندیده بودم

ادامه دارد…

نوشته: رامین


👍 2
👎 7
6401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

958563
2023-11-18 00:48:18 +0330 +0330

داداش مگه مجبوری داستان بنویسی؟؟؟
خب ننویس آخه این چه کصشعریه؟؟
نه خندیدم نه راست کردم حیف چند ثانیه وقتم:(

1 ❤️

958624
2023-11-18 14:01:32 +0330 +0330

به داستانت هم کرم تاخیری بزن خیلی زود تموم شد😉

1 ❤️

958721
2023-11-19 08:36:03 +0330 +0330

این چی بود نوشتی

0 ❤️




آخرین بازدیدها