یلدا (۲)

1401/11/29

...قسمت قبل

سلام دوباره
محض یادآوری که گفتم اصلا برام مهم نیست کسی باور کنه یا نه
و در ضمن بگم برای اون دسته که ادعای حسابداری دارن برای بستن سال مالی معمولا تا انتهای اردیبهشت ماه وقت هست و بحث خستگی بخاطر تراکنش های زیاد مالی تو مجموعه هست که خسته کننده هست و بحث انبار گردانی و اینها
بگذریم که اینجا خدای راستگویی هم باشی یه عده ملجوق حرف برای گفتن دارن 😂 😂 😂

اون شب نمی دونم چرا اینقدر طولانی شد همش منتظر بودم همون لحظه بهم خبر بده یجورایی ثانیه شماری میکردم که یلدا بهم پیام بده و نفهمیدم اون شب چجوری صبح شد .و یا کی خوابم برد
حوالی ساعت ده بود فکر کنم خواب آلود بلند شدم دسمتمو رو زمین میکشیدم با چشای بسته دنبال گوشی بودم که ببینم پیام داده یلدا یا نه با کلی کثافت کاری که لیوان آب چپ شد و… گوشیمو پیدا کردم تا پیام یلدا رو صفحه نمایش گوشیم دیدم انگار تازه متولد شدم
سلام عزیزم با خودم کلی کلنجار رفتم دیدم ارزششو داری ساعت سه درخدمتم
تو دلم غوغا بود انگاری ادیسون بودم که برقو کشف کردم
از این که دختر به این زیبایی رو صاحب شدم رو ابرا بودم به خودم افتخار میکردم که آقا سینا تو دیگه کی هستی دست شیطون و بستی
از یه طرف فاز مذهبی اومد تو سرم که دختر مردمو بی آبرو نکنی تو که قصد ازدواج که نداری باهاش عوضی خجالت بکش
که انگاری شیطان پیروز این جدال بود
پیام دادم سلام یلدا جان مرسی از اعتمادت دوست دارم خودم ساعت سه میام دنبالت
نمیدونم چرا تپش قلبم بالا بود انگاری میخواد قلبم بیفته کف دستم رفتم حموم خودمو قشنگ تر تمیز کردم
اومدم بیرون لباس مرتب تنم کردم زنگ زدم به محسن که صمیمی ترین دوستمه ( از رابطه خودمو یلدا قبلا بهش گفته بودم محسن خونه مجردی داشت و هروقت میومدم شهرمون حتما میرفتم پیشش محسن اهل نعشه بازی بود سیگاری تریاک و شیره ) گفتم محسن خونه ای بیام پیشت که گفت سیگارو تخمه و یکم میوه بگیر بیا.
وسایل و گرفتم رفتم خونشون نشستم به محسن گفتم یه چند ساعتی منو یلدا اینجا باشی ممانعتی نکردو گفت حواستون باشه بگا نریم حله
تا حوالی 2 با هم بودیم منم چندتا دود شیره گرفتم که کمرمو سفتر کن که یه سکس یک ساعتی کنم حالشو ببرم ( همین هم باعث شد بزرگترین کیرو تو اولین سکسم تو شهرمون بخورم)
زنگ یلدا زدم کجایی عزیزم؟
دارم آماده میشم 2/45 سرکوچه باش
ناهار خوردی یا ناهار بگیریم
نه عزیزم جا ناهار توررو میخورم سینا جون
ای جان نفس مال خودته نه بدون شوخی ناهار بگیرم یلدا
نه عشقم خوردم خودت اگر گرسنه ای بگیر
باشه عزیزم یه پرس اکبرجوجه میگیرم باهم میزینیم
(من همون ائل شروع رابطمون به یلدا گفته بودم دوستیمون در حد رفاقته و ازداوجی در کار نیست بعدش یه عده نیان کسشعر بگن چقدر تو لاشی هستی و از این چیزا)
تاکسی دربست گرفتم رفتم اکبر جوجه غذایی که سفارش دادمو گرفتم رفتم سرکوچه یلدا از انتهای کوچه داشت میومد
تصور این صحنه هنوز هم منو دچار تپش قلب میکنه
یه دختر قد بلند با کفش پاشنه بلند که سفیدی پاهاش تو کفش کرم رنگش بدجوری خودنمایی میکنه یه عینک دودی موهای بولند که روی یک طرف صورتشو پوشنده بود مانتو جلو باز مشکی و شلوار کرمی رنگی که تو پاش بود هر کیری رو میبره تا مرض انفجار روسری خیلی بلندی که گرش تا زیر سنه هاش بود به قشنگی و زیبایش اضافه میکرد پیاده شدم سلام و احوالپرسی در ماشین باز کردم نشست عقب و منم کنارش راننده فکش افتاده بود گفتم آقا نمیخوایین حرکت کنید
که با دست پاچگی کدوم مسیر برم
گفتم برو خیابان امام رضا کوچه 57 زحمت شما
دستم تو دست یلدا بود و نوازش میکردم با لبخند جواب نوازش منو میداد و عطر تنش کل تاکسی رو گرفته بود پیاده شدیم گفتم من میرم در باز میکنم چند دقیقه بعد بیا بالا
رفتم داخل خونه که قبل از رفتن از پیش محسن مرتبش کرده بودم تلویزیون روشن کردم آهنگ شادمهر گذاشتم دو تا شربت آماده کردم که صدای یلدا پیچید تو خونه
صاحب خونه اجازه هست
بیا داخل عزیزم مال خودتونه
درسته دوست داشتم همون لحظه برم جرش بدم ولی خود دار بودن یجورایی فکر میکردم هوشمندانه تر هست و باعث میشه یلدا فکر نکنه فقط برای کردن میخوامش نمیخواستم من سرآغاز باشم
سینا شرمنده من تو لباسا راحت نیستم لباسامو دربیارم
گفتم راحت باش این حرفا چیه
لباساشو در اورد با یه تاپ سفید یه شلوارک سفید جلوم ظاهر شد
چطوری شیطون خوب سرم گول مالوندی منو آوردی خونه خالی سینا دستشو کشید پشت کمرم لبامو بوس کرد
شربتو تعارفش کردم
گفت بذار یخچال بعدا میخوریم وقت زیاده(قرار بود تا ساعت 6 پیش من باشه)
لبخند نازی زد رفت روی تشکی که روبروی تلویزیون پهن کردم دراز کشید و پتوی مسافرتی کشید روش
من پوست سفیدش داشت منو دیونه میکرد چه برسه برم بغلش دراز بکش
رفتم زیر پتو منم دستمو هدایت کردم به زیر سرش و پاهاشو یجورایی گره کرد تو پاهام
گرمای بدی بینمون در حال ردو بدل شدن بود شروع کردم آرام ارام لمس کردنش از دور نافش شروع کردم اروم سینه های کوچکشو لمس کردم دیگه طاقت نداشتم سرشو چرخوندم بسمت خودم لبامون تو هم دیگه قفل شد دستشو گذاشت رو کیرم چه حس فوق العاده ای داشتم میمردم تخمامو میمالید من رو ابرا بودم منم از لباش جدا شدم رفتم سمت گردنش ناله های ریز یلدا بدجوری منو حشری میکرد ولی دوست داشتم اونم لذت ببره فقط به فکر خودم نباشم
سینا حواست باشه کبودم نکنی تابلو بشم
نه عشقم میخوام ببرم رو ابرا
تابشو در اوردم سینه های خوشگلشو که یکم از پرتقال تامسون بزرگتر بود رو شروع کردم به بوسه باران بعد شروع کردم به میک زدن و دستم دور نافش میچرخید(قبلا خونده بودم یکی از جاهای حساس خانم ها درو نافه)دوست داشتم بهترین لحظات عمرشو کنار من تجربه کنه مثل مار به خودش میپیچید شلوارکشو در اوردم یه شرت مشکی ناز پاش بود شرتم کشیدم پایین دیدم دستشو گذاشته روش
یلدا چیه خجالت میکشی نه عزیزم غریزی بود
دستاشو برداشت یه خط فقط وسط پاهاش همین
سینا من دخترم حواست هست
اره جونم میخوام برات بخورم دیونت کنم
سینا تو همین جوری منو دیونه کردی
میخوام کنار من ارضا بشی یلدا
کس سفید بدون حتی یک لک یا جوش بدون مو یه بویی کشیدم و سرمو گذاشتم روش
با بوسه های مرگبار کل ناحیه کسشو خیس کردم لنگاشو انداختم پشت کمرم یه بالش گذاشتم زیر باسنش کسشو قورت میدادم ناله های با احتیاط یلدا داشت به داد تبدیل میشد زبونم از سوراخ کونشو میخورد تا بالای کسش گاهی وقت ها هم با سینه هاش بازی میکردم پیچش تو کمرش منو بیشتر ترغیب میکرد که به اوج برسونمش نمیدونم چرا ولی سرعت زبون زدن منو افزایش میداد تا جایی که لرزید سیناااااااااا
دیوووووس
چکارم کردی
عوضی پدرسگ
شوکه شده بودم دهنمو پاک کردم رفتم کنارش بغلش کردم
نوازشش کردم ارومش کردم لباشو بوسیدم
سینا شرمنده من ارضا میشم سگ میشم تازه خودمو کنترل کردم مادتو جلو چشات نیاوردم
یه چشم غره ریزی رفتم لباشو قفل کرد تو لبام
مرسی عشقم چه حالی داد
فدات بشم سفید برفی من وظیفه بود
یعنی الان وظیفه منه کیرتو بخورم
هرجور دوست داری عزیزم خودت میدونی
میخوای بپوشی بریم یلدا جون من همینقدر کنار تو بودم بسمه(مثل سگ داشتم دروغ میگفتم اگر میگفت بریم چه گویی باید میخوردم)
نه عشقم این چه حرفیه
یلدا با کسی سکس داشتی ناراحت نشی پرسیدم
نه عشقم با کسی خودم دلم بخواد پیشش باشم نه
یعنی چی؟
یکبار یه پسره لات محلمون خواهرش منو گول زد برد خونشون از پشت بهم تجاوز کرد
اشک از گوشه چشاش جاری شد بغلش کردم اشکال نداره جونم مهم نیست (اصلا نمیدونستم چی دارم میگم فقط میخواستم اروم بشه کونش بذارم کیرم داشت از هم میپاشید آخه بگو الاغ این چه سوالیه وسط سکس کردن میپرسی)شاید براهمه پیش بیاد
اروم تر شد ولی چند بار لز کردم با کی از همکلاسی هام بهم خیلی حال نمیداد ولی دوستم همیشه بهش حال میداد
راستشو بگو شیطون من خوردم برات حال کردی یا نه؟
وای سینا تو منو کشتی تا حالا همچین حسی نداشتم
ساعت چهار سینا دیر نشه
خودم ازداداشم اجازتو میگیرم میگم شاگردتو داشتم میکردم دیر شد(داشتم جو عوض میکردم)
یجورایی التماس و شهوتو تو چشای من خوند دستشو دیر کیرم حلقه کردو لباشو به لبام قفل کرد بعد چند ثانیه گفت سینا چنه لبای خوشمزه ای داری ادم سیر نمیشه از کنار تو بودن خوشبحال کسی تا ابد کنار تو هست.
سینا میخوای برات بخورم
اره عزیزم مال خودته
دراز کشیدم روی تشک و لبای زیباشو گذاشت روی کیرم شروع کردن به خوردن چه لذتی داشت این خوردن یلدا برام
جونم عشقم چه ناز میخوری:زبون بزن دورش:آهههههه
کیرم تو دهنش بودو با تخمام بازی میکرد
من دستم رو سرش بازی میکرد یا بعضی موقع ها با سوراخ کون سفید و نرمش بازی میکردم
تقریبا یک ربع یا بیست دقیقه برام ساک زد خسته شد
دراز کشید روی تشک به پشت
قشنگ با آب دهانم سوراخ کونشو خیس کردم (ما با کلاس نبودیم با کرم نمیدونم چی چی چرب کنیم 😂 )
سر کیرمو یواش یواش دم سوراخش بازی بازی دادم معلوم بود کونش باز شده بود چون فشار اولیه جیغ نزد آه کشید همین منو دیونه تر کرد و آروم آروم کیرم تا ته توی کونش حس کرد دیگه لذت جای درد اولیه ضعیفی که براش داشته گرفته بود و جون به قد بالاش سینا من قوی تر میکرد تو کردن
میخواستم کل چیزایی که تو فیلم پورن دیده بودم رو یلدا اجرا کنم اینقدر این سفید برفی برام جذاب بود
بعدش چهار دست و پاش کردم یا همون داگ استایل شما سینه هاشو تو مشت داشتم کیرم تا ته تو کونش و پشت کمرشو لیس میزدم بعد بلندش کردم بردمش سمت اپن
گفتم دستتو بذار لبه اپن کونتو بده عقب
مثل یک بره رام تحت اختیارم بود
سینا این چه کمریه تو داری مسخره آبتو بیار دیگه پارم کردی
الان میاد عزیزم مگه بهت بد میگذره خوشگل من
نه میگم دیرم نشه
داری یه ساعت میکنی منو
کیرم گذاشتم دوباره تو کمرشو گرفتم مثل وحشی ها تلمبه میزدم و تمام تمرکزم رو عشق و بازی و سکس بود تا پآبمو تو کون سفیدش خالی کنم شلاقی میکردم و هرزگاهی ضربه به روی کونش میزدم آه و خسنگی تو وجود یلدا موج میزد
با این پوزیشنم آبم نیومد
یلدا :برو بشور تا برات بخورم خدا کنه بیاد
رفتم کیرمو تو سینک آشپزخونه شستم جلوم زانو زاده با دست گرمش تخمام میمالید رو کیرمو زبون میزد
داد میکشیدم از شدت شهوت
بخور بخور عشقم زبون بزنه چه حالی میدی سفید برفی من
جفتمون خیس عرق شده بودیم
با خوردنشم داستان تمام نشد
ایستاد دوباره لب گرفتیم
گفتم تو همون حالت ایستاده مچ پاشو بگیره
رفتم پشتش سرم کیرمو تنظیم کردم دوباره شروع به تازوندن کردم
اه خوشگل من چه کونی داری
مال خودمی
همیشه باید زیر کیر خودم باشی
همچین لعبتی جز مال من نباید برا هیچکس باشه
با خستگی جوابمو میداد
اخ جونم
تندتر بکن
آبتو بریز تو کونم داغ بشه
خوش استایل من
همه چی مثل پتک یک هو خورد تو سرم
صدای اذان مغرب کل وجودمو سرد کرد
حوالی دو ساعت سکس بدون نتیجه (این کشیدن شیره دقیق بگام داد)
عزیزم خودتو تمیز کن بریم
سینا خو آبت نیومده اذیت میشی عشقم
فدای سرت قسمت نیست انگار(خودم میدونستم چه گوهی خوردم دختر بدبخت عذاب وجدان گرفته بود)
یلدا رو راهی کردم مغازه
خودم موندم شق درد

ادامه...

نوشته: سینای خسته


👍 6
👎 5
12401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

915783
2023-02-18 07:42:26 +0330 +0330

عجب

0 ❤️

915812
2023-02-18 10:51:40 +0330 +0330

نظرم اینه که همیشه وقتی اولین بارتونه زیاده روی نکنین، ظرفیت خودتونو بسنجین

0 ❤️

915818
2023-02-18 11:59:39 +0330 +0330

قشنگ و زیبا نوشتی ولی شیره دیگه اینقدر طولش نمیده

0 ❤️

915831
2023-02-18 13:53:08 +0330 +0330

همین که کون خودت پاره می‌کنی که ثابت کنی داستان واقعیه. نشون میده یک عن مغزی

0 ❤️




آخرین بازدیدها