دیدن کوس دادن عشقم بهترین لذت دنیا

1402/02/20

این اولین داستانی که مینویسم و کاملا هم واقعی من رضام و ۳۵سالمه تو یه تالار سرآشپز بودم و یه کارگر زن داشتم یه روز میخاست بره مرخصی و بهم گفت کارمو دوست دارم نمیخام از دست بدم این دور وزی که نیستمو ابجیمو میارم میزارم جای خودم برمو برگردم کارمو ازدس ندم منم قبول کردم چون قبلش خیلی از ابجیش تعریف کرده بود که یکم شیطون و پسرارو اذیت میکنه خلاصه فردا شدو ابجیش امد سرکار واااااای نگم براتون از ابجیش مونا وقتی امد تو آشپزخونه من چشام باز موند یه زن خوش هیکل وپوست گندمی سبزه قد متوسط سینهای ۷۵وهیکل خیییییییییییلی خوب چون کونش واقعا برجسته بود وقتی راه می‌رفت ادمو دیونه میکرد من راستشو بخاین عاشششششق کونم همون روز ما یکم گفتیم وخندیدیم وباهم جور شدیم و فرداشم امد و نصف کاره ول کرد رفت چون کارش خیلی سخت بود خلاصه ابجیش برگشت سرکارو بهش گفتم که از ابجیش خوشم آمده و باهم حرف زدیم اونم باز به خاطر من زنگ زد ابجیش امد پیشش مونام چون فهمیده بود من چشم دنبالشه هی برام دلبری میکرد خلاصه زیاد از آشناییمون تعریف نمیکنم سرتون درد بیاد ما باهم رفیق شدیم و از رفاقتمون ۸سال گذشت و تو این ۸سال ما جفتمون عاششششششق هم شدیم وبهم وابسته شدیم چون جفتمون شرایطمون یجور بود جفتمون جدا شده بودیم اون از شوهرشش منم از زنم خلاصه بعد ۸سال عشقو حال که من خونه مجردی داشتم و هروقت که میخاستم مونا میومد پیشم و صبح تا شب وشب تا صبح باهم همه جووووره سکس میکردیم من کم کم تو این سایت شهوانی درمورد نفر سوم مرد و زن ضربدری و موازی این چیزا هی داستان میخوندم و یجورای تو دلم میگفتم چجوری میشه تجربه کرد نمیدونستم چجوری به مونا بگم تا اینکه یواش یواش تو سکسامون هی سکس گروهی دانلود میکردم ومیدام مونا ببینه و هی حواسم بود که مونام خوشش میاد و دوست داره تا اینکه کم کم رومون بهم باز شدو جریان گفتیم بهم دیگه بعد اون راحت شده بودیم باهم و حرف نفر سوم مرد و زن بهم میزدیم من همش دلم میخاست یکی باشه که مونا خودش دلش بخاد یا دوسش داشته باشه که سکسشون معمولی نباشه و منم بتونم از دیدنش لذت ببرم هرجوری بود من بلاخره منظورمو به مونا رسوندم و اونم بهم قول داد اگه از کسی خوشش بیاد بهم بگه که اوکی کنیم تا اینکه یروز زن داداش مونا بهش میگه من باینفر رفیق شدم چند ماه باهمیم و خیلی پسره خوبیه اونم یه رفیق داره که آمار تورو ازم گرفته و گفته که مونا چجوری و باکسی رفیق نمیشه من خیلی خوشم میاد ازشو چند سال که تو کفشم مونام که میخاست پیش زن داداشش سوتی نده و نزاره که زن داداشش بفهمه به زن داداشش گفته بود خیلی غلط کرده و برو بهش بگو من تورو ادم حساب نمیکنم و این حرفا ولی نگو یارو بچه محل مونا اینا بوده و مونام پسررو میشناسه و یجورای ازش خوشش میاد و دوسش داره همین باعث میشه که شیطنت مونا گل کنه و شماره پسررو گیر میاره و بهش زنگ میزنه اولش با لهن تند باهاش حرف میزنه که چرا به زن داداش من این حرف گفتی و نباید میگفتی چرا به خودم نگفتی واین حرفا پسره هم معذرت خواهی و این حرفا که چند سال ازت خوشم میادو دنبالتم مونام جواب مثبت نمیده اونجا بهشو قطع میکنه خلاصه جرقه راحتی من از اونجا توسرش زده میشه و گذشت و این جریان بهم گفت که اینجوری شده و منم که دنبال موقعیت اینجوری بودم گفتم الان وقتشه که حرفمو بزنم روز بعدش مونا امد خونمو میخاستیم سکس کنیم که بازم حرف نفر سوم واینا افتاد شروع کردیم سکس کردن که من بهش گفتم پسره که بهت پیشنهاد داده چجوری و میشناسیش گفت اره خیلی پسره خوبیه و با ابرو بامعرفت و این حرفا یهو تو سکس گفتم دوست داشتی الان اونم بود و سه نفری میکردیم هی درگوشش اسمشو میگفتم گفتم عشقم فکر کن الان ممل اسمش بود گفتم فکر کن الان ممل داره میکنتت دوست داری باهاش باشی هی تکرار میکردم دیدم هیچی نمیگه و ساکت ولی یهو دیدم نفس نفس میزنه و محکم بقلم کردو ارضا شد واااااای منو میگی داشتم دیونه میشدم تازه فهمیدم هی اسمشو اوردم این داشته بهش فکرمیکرده که ارضا شده دیگه فهمیدم این همونی که دنبالشیم که دیگه جدی به مونا گفتم دوست داری اینو اوکی کنیم اونم گفت که این پسره از خداشه که بامن سکس کنه وهمه جوره هم اوکی فقط مشگل اینجاست که مطمعنم قبول نمیکنه که نفر سوم باشه وبیاد پیش تو همچین کاری کنه ولی خودشو تنها بگم بیاد با کله میاد منم که خیییییییییییلی دوست داشتم سکس مونارو ببینم جلو چشام قبلا بهش پیشنهاد اینم داده بودم که اگه کسی بود که قبول نکردنفرسوم باشه اشکال نداره اگه تو دلت بخاد میتونی بگی بیاد من یجا قایم میشم و نگاه میکنم مونام که با این جریان اوکی بود نگو با پسره چند روز چت کرده و خاسته یکم بیشتر بشناستش یه شب خونه ابجیش دعوت بود شام منم گفت بیا اونجا شام خوردیم ومونا با شوهر ابجیش نشستن مشروب خوردن و مست مست شد وااااای مونام که مشروب میخوره ومست میشه خیییییییییییلی حشری تر میشه و حالش خیییییییییییلی خیییییییییییلی بد میشه مشروب خوردن دیدم چشاش داره میره که خودش گفت پاشو بریم خونه از خونه ابجیش بلند شدیم و راه افتادیم بریم خونه که تو ماشین ولو شده بود روصندلی و بهم گیر داده بود برام بمال هی میگفت بمال و انگشت کن خیلی حالش بد بود خلاصه یکم مالیدم براش و رفتیم رسیدیم خونه رفتیم بالا و دیدم که حالش خیلی بده شروع کردیم سکس کردن که من گفتم الان وقتشه که حرفمو بزنم تو سکس یهو شروع کردم گفتم مونا دوست داری الان با این حالت ممل پیشت باشه وااااای مونام خدای مست میکنه شنیدین که میگن مستی و راستی یهو دیدم گفت ارررره خیییلی حالم بد خیلی دوست دارم واسه یبارم شده باهاش باشم گفتم زنگ بزن ببین میاد و بهم گفت مطمعنی منم که خیلی حال بد مونارو دیدم بدتر حشری شدم و گفتم آره اگه خودت دلت میخاد من مطمعنم بگو بیاد ساعت ۱۲شب بود که بهش زنگ زدو اونم از خدا خاسته اول یکم بهونه خونرو آورد که خونه کیه اونجا و یوقت کسی نیاد و بد نشه و این حرفا که مونا همه جوره خیالشو راحت کردو اونم قبول کرد و قرار شد نیم ساعت اینا دیگه بیاد واااای حال جفتمون بد منم حشری شده بودم حالا دنبال جا بودیم من قایم بشم که جای خوبی پیدا نکردیم قرار شد گوشیمو بزارم یجا فیلم بگیره و خودمم برم تو یکی از اتاقها ودر قفل کنم بلاخره یجای خیلی خوب پیدا کردیم واسه کار گذاشتن گوشی و رفتیم حموم مونا یه دوش بگیره که آماده بشه که ممل داره میاد بکنتش وااااای وقتی میدیدم مونا حالش بد و منتظر که از کسی که خوشش اومده بیاد پیشش داشتم دیونه میشدم تو حموم خودم موهاشو شستم وموقع لیف زدن بدنش بهش گفتم واااااای مونا خیییییلی دوست داشتم یروز اینجوری بیارمت حموم وامادت کنم واسه یکی دیگه که دوسش داری خلاصه از حموم امدیم بیرون و جای گوشیو درست کردمو زدم فیلم بگیره و رفتم تو یکی از اتاقها و در قفل کردم موناجاشو تو حال انداختو منتظر موندیم که چند دقیقه بعد ممل امدو مونا درو براش باز کردو امد بالا واااااای خدا من تو اتاق کییییرم شق شده بود داشتم دیونه میشدم هرکاری کردم از زیر در نگاه کنم شانس من موبل جلو دیدمو گرفته بود و فقط میتونستم صداشون بشنوم خلاصه که ممل امدو اینا باهم نشستن رو مبل و شروع کردن به قلیون کشیدن و حرف زدن منم که میدونستم وقتی مونا مست باشه نمیتونه زیاد پیش کسی بشینه و حالش بد میشه بعد نیم ساعت حرف زدن وقلیون کشیدن کم کم می‌شنیدم که مونا میگه خیییییییییییلی حالم بد و هی دارن لب میگیرن ازهم و مملم داره هی سینهای مونارو میماله و ازش لب میگیره که یهو از زیر در دیدم پاهاشون معلوم شد مونا از رو مبل آمده بود پاین و مملم پاشده بود لباساشو دربیاره لباساشو درآورد و دیدم مونارو بقل کردو بازم چسبید به لبای خوشششگل مونا که من دیونه لباشم واااای یهو صدای مونا بلند شد و اههههههههه و اوووووخ میکرد که همون لحظه دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرمو واسه بار اول ارضا شدم اینقدر حالم بد بود بعد ارضا شدنم اصلا کیرم نخوابید و شق مونده بود اونام بعد لب گرفتن و مالیدن هم یهو دیدم مونا میگه حااااااااالم بده بکن لعنطی کیررررتو میخام بکن از اونجا بود که صدای شق شق کیر ممل که میرفت تو کوس مونا و چون خیییییییییییلی حشری بود خیلی خیس میشد واسه همین هرسری که تلمبه میزد صداش می‌پیچید تو خونه یه ده دقیقه ای کردن و یهو شنیدم مونا میگه بخورم برات اونم از خدا خاسته گفت بخور از زیر در پاهای ممل دیدم که دراز کشیده و مونام نشسته بقلش کیییر مملو براش میخوره بعدش که فیلمشون دیدم متوجه شدم کییییییر ممل یکم کوچیک بوده و مونا داشته به این میخندیده هی می‌خندید و میگفت خدا لعنتت کنه ممل کیرت کوچیییییکه واااااای ولی وقتی دیدم قشنگ تا ته براش میخوره و لذت میبره فهمیدم که واقعا از خودشو تمیزیشو هیکلو بدنش خوشش آمده چون مونا خیییییلی حساس رو تمیزی و سفیدی خلاصه بعد فکر کنم ده دقیقه که همه جوره برا عشقش خورد وحسابی تخماشو براش میخورد و میکرد تو دهنش اخه مونا واقعا عاشق خوردن تخمای مرده و اینو همیشه بهم میگه و تخمای خودمم خیییلی میخوره بلند شدو قمبل کردجلوش واااااای از بدن و کون مونا نگم که کمررررر باریک وکون گنده وقتی قمبل میکنه ادم دیونه میشه ممل پاشدو کمرشو گرفت و بازم کردتوکوسش و هی تلمبه میزدو مونام با اون صدای حشریش هی میگفت تا تهههههههه لعنطی تا تهههههههه بازم باصدای شالاپ شلوپ تلمبه های محکم ممل و صدای ناله مونا بود که بازم من ارضا شدم بیشتر از همه چی حال کردن مونا دیووووونم میکرد خیییییییییییلی بهش گفتم تو اگه حال کنی باهرچیزی منم حال میکنم خلاصه داشتم می‌شنیدم که مملم خیلی حالش بد شده و نتونسته جلو خودشو بگیره و میخاسته ارضا بشه که به مونا میگه ابم داره میاد که یهو مونا داد زد غلط کردی بیخود میکنی چند بارتکرار کرد بیخود میکنی ممل بدبخت که حالش بد شده بود هی میگفت دست خودم نیست بزار بیاد خخخخ پاهای مونارو شونهاش بود و محکم تلمبه میزد مونام فقط با ناله هاش میگفت تورو خدا تا تهههههه فشار بده ابتو نمیاریا خیییییییییییلی حالش بد بود ولی متاسفانه ممل خان نتونسته بود جلو خودشو بگیره با دیدن قمبل مونا و خیسیش و ناله هاش خودشو خراب کرده بود و ابش آمده بود خخخخخ هیچی دیگه مونام که ارضا نشده بود یکم ناراحت شدو رفتن دستشوی و امدن یه قلیون چاپیدن کشیدن و این وسط هی باز می‌شنیدم که دارن لبای همو میخورن و مملم هی داره سینه ها وبدن مونارو میماله منم دراز کشیده بودم بعد دوبار ارضا شدن هنوز کیرم راست تو دستم بودخلاصه یواش یواش دیدم که مونا جون باز داره با کیرش ور میره و ازش میخاد که باز براش بخوره اوووووف اینسری قشنگ روبرو دوربین داشت براش میخوردمونا ازش پرسید عمرن فکرشو میکردی امشب منو بکنی وبامن بخوابی که ممل برگشت گفت واقعا عمرن فکر میکردم تو خوابم نمیدیدم اخه تو محلشون تمام مردا وپسران محل تو کفشن مخصوصا وقتی راه میره کونش یجوری توچش ادم دیونه میشه یه هیکل خووووشگل صورت کوچیک چشای سیاه لبای برجسته و موهای مشگیش همه رو دیونه کرده خلاصه مونا خایهای مملو لیس میزد که ممل قلقلکش میومد و سرمونارو می‌آورد بالا مونا بازم گفت لعنطی نکن من عاشق خوردن خایم یبار دیگه خایهاشو لیس زدو درازکشیددیدم کیر کوچیک ممل باز شق شق شده و پاشد پاهای مونارو باز کردو رفت لای پاش وسریع کیرشو باز کرد توکوس خیسسسسس وحشششششری مونا وااااای وقتی دوتا تلمبه محکم زد هنوز صدای اخخخخخخخخ اههههههههههه گفتن مونا جونم توگوشمه که ممل هی میگفت جوووووون جووووونم وهی کیرشو بیشتر فشار میداد تا ته بره توش لعنطی صدای تلمبه هاش کل خونرو گرفته بود اون وسط فقط صدای ناله های مونا و گفتن تندتند تورو خدا فشاربده تا ته موناا بود که بازم حال منو بد کردو برا سومین بار بود من ارضا شدم خیییییییییییلی حال خوبی اون لحظه فقط کاکولدا میفهمن من چی میگم ممل مونارو بلند کردو حالت داگی وایساد کمرشو داد تو کون خوشگل وگنده مونا وقتی قمبل میکنه ادمو روانی میکنه مخصوصا تو اون حالت چشت بخوره به سوراخ کون خوشگل مونا که داره برق میزنه و دلش کییییر میخاد تو همون حالت داگی شروع کرد تلمبه زدن و با انگشتشم داشت با سوراخ کون خوشگل مونا ور می‌رفت که یهو ممل گفت وااااای چه کون تنگی داری هی دلش میخاست از کونم بکنه وحسرت کون خوشگلش نمونه رو دلش که مونا بهش گفت تا منو ارضا نکنی نمیزارم ازعقب بکنی خیییییییییییلی تعجب کردم از کارش اخه مونا از پشت خیییییییییییلی دوست داره ولذت میبره ولی نزاشت ممل بکنه بعدن که ازش پرسیدم گفت خاستم تو کف بمونه و زود بوده فعلا بهش بده این حرفش حشریم کرد و فهمیدم که واقعا از ته دلش میخاست که ممل بکنتش خلاصه صدای تلمبه های محکم ممل تو کوس مونا دیونه کرده بود هم منو هم مملو مونا بهش گفت تورو خدا ابمو بیار مونا یه اخلاق خیییییلی خوبی داره که باید فقط تو یه حالت یا تو یه پزیشن ارضا میشه اونم اینجوری که میخوابه به پشت پاهاشو دراز میکنه می‌چسباند بهم باید تو اون حالت بکنیش فقط تا ارضا بشه سریع برگشت و دراز کشید تا اون حالتی بکنه تا ارضا بشه ممل نشست روی پاهاشو کیرشو کرد تو کوس مونا و هی عقب جلو میکرد که چون کیرش کوچیک بود یکم هی درمیومد بیرون. اون حالت که مونا ارضا میشه یه کیر گنده میخاد چون کیر من خداروشکر گنده بود خیلی راحت باهاش ارضا میشدولی متاسفانه چون کیرممل کوچیک بود راحت نمیتونست ارضا بشه تا اینقد ممل تلمبه زد و سعی کرد که بعدن تو فیلم دیدم مونا یجای چند دقیقه هییییچی نمیگه همونجا بوده که بلاخره ارضا شده بود خودش بعدن بهم گفت که اونجا که چند دقیقه لال شدم هیچی نگفتم حالم خیییییییییییلی بد شده بوده ارضا شده بوده بیچاره مملم خسسسته شده بود اینقد کرده بود ولی بازم داشت تو کوس خیس مونا تلمه میزد وصدای ناله های مونا بود که منم واسه اخرین بار ارضا شدم و افتادم رو بالش هرچی مونا بهش گفت ارضا شو بازم که گفت نمیتونم فقط خاستم تورو ارضا کنم یه نیم ساعتی لم دادن بقل همو جفتشون بهترین حالو کرده بودن و خیییییییییییلی لذت برده بودن این بود اولین داستان من ولی خدا شاهده تک تک این حرفا عین حقیقت ببخشید طولانی شد فقط یه نصحیت کوچیک واسه کاکولدا سعی کنید اجازه بدین نفر سوم مرد یا هرکسی که میخاد بیاد و خانمتون انتخاب کنه واقعا بهترین لذت دنیا دیدن عشقت که واقعا داره ازته دل حال میکنه نه اینکه فیلم بازی کنه جلوت اگه از داستانم خوشتون آمده بود بگین این جریان عشقمو ممل بازم ادامه داره قرار بازم همو ببینن دوست داشتین بگین بعدن تعریف کنم

نوشته: مورتاز


👍 10
👎 9
45301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

927268
2023-05-10 00:42:53 +0330 +0330

کاش آخرش مینوشتی ؛این بود یک داستان تخمی از یک آدم کونی…
چون واقعاً تخمی بود داستانت و کاملاً تخیلی

1 ❤️

927281
2023-05-10 01:05:48 +0330 +0330

با حرف اخرت موافقم و همچنین لذتی که دیدن سمس خانم برای شوهرش داره

1 ❤️

927311
2023-05-10 03:32:06 +0330 +0330

نصیحت هم میکنی عن تو عن سیرابی بکش سیفونتو

1 ❤️

927321
2023-05-10 05:33:39 +0330 +0330

یه سوال مگه دهن باز نمیمونه؟
چجوری چشمات باز موند؟!

2 ❤️

927343
2023-05-10 09:27:49 +0330 +0330

پاهای مونارو شونهاش بود و محکم تلمبه میزد مونام فقط با ناله هاش میگفت تورو خدا تا تهههههه فشار بده ابتو نمیاریا خیییییییییییلی حالش بد بود ولی متاسفانه ممل خان نتونسته بود جلو خودشو بگیره با دیدن قمبل مونا و خیسیش و ناله هاش خودشو خراب کرده ، کار به بقیه چرت بودن داستانت ندارم فقط این پوزیشن را برام توضیح بده که چطوری بود مونا قمبل کرده بود داشت از پشت کسش گائیده میشده ولی پاهاش رو شونه های ممل بود ؟؟؟!!!

1 ❤️

927363
2023-05-10 13:39:27 +0330 +0330

خوب بود

1 ❤️

927387
2023-05-10 17:41:44 +0330 +0330

جقی بودن حق مسلم توست!!

0 ❤️

927388
2023-05-10 17:46:48 +0330 +0330

چند خط از داستان رو بیشتر نخوندم. ارزش نداره.
فقط اسمت:مورتاز
وجدانا مورتاز؟ مورتاز آخه؟ یعنی چی؟
تمام سینک‌های تمام آشپزخونه‌ها، حواله‌ت بادا ابله بی‌سواد الدنگ متوهّم مزخرف!

0 ❤️

927472
2023-05-11 05:55:45 +0330 +0330

عجب !نمیدونم چرا اینجور شده همه نویسنده ها شدن بی غیرت فقط برای جنده شدن زنها شون تلاش میکنند خاک عالم برسرت منم زن درشت دوست دارم بیا دایرکت آدرس بده منم زنتو بکنم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها




آخرین بازدیدها