معلم زبان آکادمی

1402/11/21

سلام اسم من طاها هست و ۱۷ سالمه.داستانی که براتون مینویسم برمیگرده به یه سال پیش.یکم از خودم بگم که ۱۷۷ قدمه و فیسم خوبه و چون والیبال کار میکنم یکم عضلانی تر از رفیقامم.خب داستان از جایی شروع میشه که خانوادم به‌ زور منو فرستادن آکادمی زبان به بهونه این که توی مدرسه زبان سخته میدونید که نمیشه خانواده رو متقاعد کرد.
حالا بعد از ثبت نام و هماهنگ کردن تایم باشگاه و زبان ما راه افتادیم تعیین سطح دادیم و کلاسارو مرتب رفتیم.
استادمون یه آقا بود که نزدیک ۳۰ سنش میشد و کلاسمون هم ۲۰ نفر بودن که ۱۰ تا دختر و ۱۰ هم پسر بود. دخترا که اصلا خوب نبودن و منم هیچ توجهی بهشون نمیکردم.
حالا پنج جلسه ای گذشت که گفتن میخوان معلمارو عوض کنن و از جلسه بعد معلم عوض میشه.آقا ما جلسه بعد اومدیم معلم جدید با یکم تاخیر که وارد کلاس شد من کلا جا خوردم یه دختر تقریبا ۲۳ ساله و خوشگل با ممه های تقریبا میشه گفت ۶۵ اینا و کون خوش تراش که از دستاش معلوم بود خیلی سفیده.اسمشو تو این داستان میذارم زهرا.
هر بار که زهرا میومد سر کلاس یه رژ لب قرمز آلبالویی میزد که خیلی بهش میومد با موهای تمام مشکیش.
حالا یه چند جلسه ای گذشت من باهاش گرم گرفتم چون ادم خون گرمیم.
اونور کلاس چنتا پسر کم سن بودن که زهرا هر جلسه باید تکالیف رو توی کتاب براشون علامت میزد و بخاطر همین خم میشد.
منم چنباری عکس گرفته بودم از چاک‌ کونش در همین حالت ولی یه بار یه دختره لو داد منو که بعد اون دیگه هر جلسه گوشیمو میگرفت ولی صمیمیت سر جاش بود.نزدیک به آخرای ترم بود که یکی از فامیلامون تو شهرستان فوت کرد و ما یه هفته و نیمی رفتیم شهرستان.بعد برگشتن که همون روز هم کلاس زبان داشتم که رفتم زهرا گفت جلسه بعد امتحان فاینال داریم که من جا خوردم ولی یهو برگشت گفت طاها رفتنی بمون باهات کار دارم.
آخر کلاس شد و همه رفتن و منو زهرا موندیم همونجور که داشت وسایلشو جمع میکرد منم سر میز وایساده بودم که گفت چرا نمیومدی .قضیه رو تعریف کردم که گفت شماره مامانتو بده که باهاش هماهنگ کنم یه جلسه برا جمع کردن مطلب برات بذاریم حالا منم اصلا فکر سکس و این چیزا به سرم نزده بود و شماره مامانمو دادم بهش و خدافظی کردم.
رسیدم خونه و دیدم مامانم داره حرف میزنه با تلفش که متوجه شدم زهراعه بعد اینکه تموم شد بهم گفت طاها فردا ظهر زهرا میاد خونه ما که درسارو برا امتحان فاینال برات جمع کنه که یهو تو کونم عروسی شد حالا چرا چون فردا ظهر مامانم اینا میرفتن شهرستان برا هفتم فامیل فوت شدمون.حالا منمو زهرای سکسی
فردا شد من اسپری تاخیری که از رفیقم کش رفته بودمو گذاشتم روی میزم که یادم نره یه وقت و بزنم به امید اینکه یه اتفاقی بیوفته.
مامانم اینا بعد حاضر شدن شماره زهرا رو بهم دادنو رفتن بعد منم زود به زهرا زنگ زدم که کجاس گفت داره میاد.که منم دفترو کتاب رو آماده کردم و سر میز ناهار خوری نشستم. که یهو زنگ زده شد و رفتم درو باز کردم و اومد داخل رفتم شربت اوردم که مامانم گفته بود ازش پذیرایی کنم.
حالا یه شربتی خورد و نشستیم که گفت من سر این میز راحت نیستم بریم سر میز خودت حالا ما رفتیم که بعد از نشستن چشمم افتاد به اسپری تاخیری که زهرا درس داشت بهش نگاه میکرد برداشتش و گفت مینی اسپری هست؟ که یهو روشو خوند فهمید چیه.
گذاشتش عقب میز و گفت درسو شروع کنیم و همین کارو هم کردیم
وسطای درس بود که بهم گفت یکم استراحت کن منم رفتم بازم شربت اوردم که دیدم داره با دقت روی اسپری تأخیری رو میخونه و منم داشتم از خجالت اب میشدم که یهو با پررویی و بدون خجالت گفت چقدر تأثیر میذاره؟
لکنت زبون گرفتم که با تته پته گفتم چی اون اسپری؟
گفت نه مستی شربتی که برام آوردی منم خندیدمو بازم رد شد بعد خوردن شربت گفت گرمه میشه کولر رو بزنی؟چون‌کولرمون خراب بود و منم بهش گفتم که یهو دیدم داره مانتوشو در میاره و یه تاپ سیاه از زیر پوشیده .وای انقد سفید بود که یهو یادم افتاد نباید تابلو کنم ولی دیر شده بود و یهو زهرا گفت چیزی دیدی تو گردنم که محو شدی؟ گفتم اره انقد سفیدی که محو شدم گفتش عه؟ گفتم بله دیگه ولی بازم خجالتی بودم بازم نشستیم سر درس که من با دیدن ممه هاش حشری میشدمو کیرم سیخ میکرد کیرمم ۱۶ سانته و دورش ۱۴ عه از کیر رفیقای بیشترم کیر بزرگتری دارم نسبتا.
حالا من سیخ کردمو هی میدم زیر کش شلوارم که معلوم نشه ولی دیگه کار از کار گذشت و نبض میزد بعد از شانس زهرا گفت طاها میشه یه لیوان اب خنک برام بیاری منم دیدم اوضاع خیطه دل و زدم به دریا و از روی صندلی پا شدم که کیرم تا ناموسا معلوم شد و منم با خجالت سریع رفتم و زود اومدم نشستم که بعد نشستن نصف آب لیوان رو خورد و بقیه رو گذاشت رو میز و گفت بدجوری راست شده اره؟منم بازم دلمو زدم به دریا و گفتم اره دیگه از سفیدی تو کیر چیکار کنه خود شلوار هم راست میکنه.
که با تعجب بهم نگا کرد و کتابو از روی میز کشید و خورد به لیوان که گذاشته رو میز و افتاد رو شلوارمو خیس شدم که اوضاع رو دید گفت میرم بیرون عوض کن شلوارتو بعد بیام و رفت بیرون منم زود شلوار شورتمو در آوردم که یهو اومد تو که لیچانشو برداره که باهام چشم تو چشم شد منم کیرم نبض میزد این سومین بار بود که دلمو زدم به دریا و رفتم بغلش کردم و با کمال ناباوری بغلم کرد و لپای کونمو گرفت منم دستمو سریع و سیل بردش از زیر شلوار و روی شورت روی کصش که جا خوردم که هیچ واکنشی نشون نداد و بعد ۳۰ ثانیه اون مدل نفس نفس زدن اروم شلوارشو جوری که متوجه نشه داشتم میکشیدم پایین که یه خودشو ازم جدا کرد و خودش شلوارشو در اورد و یه شورت سیاه که خیلی به بدنش میومد نمایاش شد رفت و اسپری تأخیری روی میزمو اورد و گفت بیا جلو و کامل زد به کیرم حتی به تخمام و سریع با ناخوناش کیرمو گرفت و من دردم گرف و رفتم عقب و اونم با من اومد تا جایی که پام خورد به تخت و افتادیم رو تخت کرم لای پاش افتاده بود که نبض میزد که یهو خواستم زرنگ بازی در بیارمو شورتشو دادم کنار که بکنمش داخل کصش که یهو جلومو گرفت و گفت که باکره هست ولی باور نکردم تف به دستش زد و رفت پایین و یکم برام ساک زد دستاش خیلی نرم بود و من لحظه شماری میکردم کصشو ببینم که اومد بالا و گفت پاشو و خودش به پشت خوابید و شورتشو در اورد یا خدا چی میدیدم یه کص سفید که یه قسمت خیلی کوچیکی ازش صورتی بود و با اون سن از همه رلای کم سن من بهتر بود و یه تار مو هم نداشت فک‌کنم رفته‌بود لیزر بهم گفت بذار دم کونم منم اطاعت کردم و گذاشتم گفت خیلی اروم فشار بده منم اولش اروم ولی یهو محکم کوبیدم که کونشو سفت کردم و تونستم تا نیم برم داخلش و یه جیغی زد که از صدای باند خونگی ما بلند تر بود که جلو دهنشو گرفت و اشاره کرد ادامه بدم و منم اروم اروم رفتم داخلش داشت هم درد میکشید هم میخندید که من در اوردم و یهو وارد کصش کردم و بله درست حدس زده بودم باکره نیست که بازم جیغ زد و اینبار خودم جلو دهنشو گرفتم و خوابیدم روش و تاپشو بالا زدم و سوتینشو پایین پستونای صورتیشو گاز اروم میزدم نمیدونستم دردش میاد انقد و ولشون کردم و گرفتم تو دستم اروم عقب‌ جلو میکردم که یهو احساس کردم یهو زیرم لرزید بلهه به این زودی ارضا شد ولی من دیگه شرو کردم تلمبه زدن کامل
هر بار کامل میکشیدم بیرون و باز تا ته میکردم و سرعتم کم‌بود
دستشو انداخت پشت کونم و هربار میکشیدم بیرون منو به سمت خودش میکشید و سرعت بیشتر میشد بعد ۲۰ دقیقه پوزیشن های مختلف نوبت رسید به سرپایی پاشد و دستشو انداخت رو میز و پاشو گذاشت رو شونم معلوم بود ژیمناستیک کار میکرد خیلی انعطاف داشت و من باز شروع کردم تلمبه زدن و یکم از بیحسی کیرم گذشت و احساس کردم آبم داره میاد از اونجایی که نمیخواستم بیرون بریزم کشیدم بیرون و یهو کردم تو کونش و آبم با فشار چند بار پاشید داخلش و جا خورد و سریع گفت حموم کجاست منم بهش گفتم در کناری اتاقه بدون اینکه ازش بیرون بکشم آروم آروم رفتیم زیر اب دیگه کیرم شل شده بود داخل کونش که گفت اولین سکسم بود و تازه فهمیدم که پرده ارتجاعیم و من پرام یهو ریخت و بعد مشغول خالی کردن کونش شدیم تا قطره اخر.
بعد این فهمیدم که اصلا ارتجاعی نیست و شوهر داره و بعد یه خاطره سکسی دیگه بهم گفت که بچه دار شده ولی منم میترسم بچه از من باشه.

امیدوارم خوشتون اومده باشه اینو به عنوان اولین داستان قبول کنین ازم
شایدم غلط املایی داشته باشم چون پیش نیومد با لپ تاپ تایپ کنم شرمنده.

نوشته: طاها


👍 7
👎 25
32001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

970444
2024-02-10 23:55:28 +0330 +0330

اصل ماجرا:

معلم هیچوقت عوض نشده!! 😁 😛 😎 👿


970447
2024-02-11 00:03:31 +0330 +0330

کسکش ده روز رفتید ختم تازه بعد چندروز برگشتی و مادرت میره هفت اخه مگه مجبوری؟؟؟؟
بعدم مگه داریم دور کیر 14 باشه کسکش مگه کیرت مربع هست جلقی جقی کونی سولاخی ۳

2 ❤️

970461
2024-02-11 00:49:57 +0330 +0330

همون گفتی والیبال کار میکنم عضلانی هسی ۱۷ سالته فهمیدم کونی هسی با زیربغل فیلم جق میزنی

1 ❤️

970474
2024-02-11 01:28:07 +0330 +0330

نویسنده طاها ۹ ساله
آخه مجلوق کونی اینا چه کسشریه به خورد خواننده میدی

1 ❤️

970479
2024-02-11 01:49:16 +0330 +0330

اصل داستان:
کلاس زبانی که می‌رفته، جانی بادمجانی استادش بود و قانون جالبی داشت که هرکس، پایین‌ترین نمره‌ی فاینال رو بیاره، بایست به جانی و هرکی که انتخاب می‌کرد، می‌داد. قهرمان داستان که خارش مزمن داشت، با نمره‌ی دو، به جانی بادمجانی و مسعود کبود و عزبز کیرتیز و حسن تقه‌زن داد و شد گشاد.
فرهنگ آکسفورد حواله‌ت بادا ابله متوهّم الدنگ گشاد خالی‌بند داغون بی‌سواد!

5 ❤️

970488
2024-02-11 02:31:36 +0330 +0330

تراوشات ذهنی یک مجلوق

1 ❤️

970520
2024-02-11 06:46:34 +0330 +0330

سلام @لاکغلطگیر دمت گرم دادا خیلی خندیدم از کامنت قشنگت مرسی

2 ❤️

970539
2024-02-11 09:34:30 +0330 +0330

آخ آخ آخ میدونم خیلی دردت اومده ولی دفعات بعد لذت میبری
روتین همه داستانی کسشر سکسی :
۱ یه عدد معلم که روش کراش زدن
۲ یه خونواده که میرن سفرو شرایطو واسه کس گاییدن بچه جقیشون فراهم میکنن
۳ یه کسخول مشنگ هپو که فکر میکنه همه مثل خودش از پشت کوه اومدن

آره ابلح ما از پشت کوه اومدیم ولی با هلی کوپتر

2 ❤️

970550
2024-02-11 12:19:11 +0330 +0330

نوشته کیرم ۱۶ سانته دورش ۱۴ 🤣🤣🤣
ملجوق این یه مستطیل بزرگ نه کیر اخه کصشعر مینویسی لاقل اینجوری ننویس

1 ❤️

970562
2024-02-11 13:46:42 +0330 +0330

سریع و سیل???

2 ❤️

970571
2024-02-11 14:39:06 +0330 +0330

برای فوت فامیاتون یک هفته ونیمی رفتیدشهرستان ،بازچطوری دوباره خانواده برای هفتم فامیلتون رفتن شهرستان؟؟؟!
لااقل بعدازاتمام داستان،یکبارروخوانی کن ببین ایرادیااشکالی داره یانه

1 ❤️

970593
2024-02-11 17:58:57 +0330 +0330

اگر واقعا کلاس زبان رفته بودی میفهمیدی تو کلاسا دوربین وهست و کج نگاه کنی کونت میزارن چه برسه بخای با گوشیت عکس بگیری.بعد خیلی راحت عکس میگرفتی یه دختره لوت داد بعد معلم گوشیتو گرفت ولی صمیمیت هنوز مونده بود؟ خخخ حالا اینارو ول کن کی از خواب پاشدی؟😂

1 ❤️

970597
2024-02-11 19:00:10 +0330 +0330

می‌سپارمت دست بچه های سایت…

1 ❤️

970605
2024-02-11 20:04:09 +0330 +0330

We need you Ahmad

1 ❤️

970699
2024-02-12 09:10:51 +0330 +0330

طول 16 قطر 14 یعنی مستطیل

یهو کرد تو کسش و‌متوجه شد باکرس خونم که نیومد از کجا متوجه شد

چرا بعد متوجه شدن اون اجازه داد ادامه بده

چرا انقدر راحت پا داد

ژیمناست هم که باشه پاشو بزاره رو شونت در خالت ایستاده یعنی 180 زدن اون حالت چطوری کردی توش
اصلا کردی توش چطوره در حالت ایستاده از روبرو دراوردی کردی کونش؟
چطور باهم رفتین حموم

خلاصه اینکه شربت رو بخور میام بیام جلو پدرت کونت بزارم

1 ❤️

970721
2024-02-12 14:01:05 +0330 +0330

همه جا رو اسپری تاخیری زد و بعد ساک زد؟!
صحیح

1 ❤️

970743
2024-02-12 18:29:13 +0330 +0330

آقا یا خانم اَدمین . لطفاً اجازه ندید هر بچه مُزلّفی اینجا داستان های چِرت و جَفنگ آپلود کنه . آخه بچه 17 ساله اینجا چکار داره واقعاً ؟!

1 ❤️

970745
2024-02-12 19:10:37 +0330 +0330

شهوانی شده پر کونی، میان تخیلات کیری خودشونو مینویسن

1 ❤️

971031
2024-02-14 23:15:49 +0330 +0330

خدازده هرچی سوژه جق با این معلمه رو داشتی یجا نوشتیااا

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها




آخرین بازدیدها