خاطره ای برای زن متاهل جوان فامیل

1401/11/17

دلت میخواد برات اون راز بزرگی که در سکسی داشتم رو تعریف کنم +همونی که آخرش حالم خراب شد و تگری زدم؟!

-تعریف کن راستی آره

+رفیق چشت روز بد نبینه که ما یک دوست یا بهتره بگم یک همکار داریم که سالهاست میشناسمش…
هیچوقت تو فکر رابطه باهاشم نبودم!
تا اینکه یک جریاناتی شد و نهایتن یکم با هم صنیمی تر شدیم .
خیلی زود کارمون بخونه اون کشید .
اون علاوه بر طراحی صحنه تئاتر ، مجسمه سازی هم میکرد.
خونش هم کارگاهش بود و هم محل زندگیش.
خلاصه بگم ،
همون اولین شبی که خونش رفتم و شروع کردیم به ماچ بازی و خوردن سر و گردن هم .
خیلی خوشگل نبود اما بدن خوبی داشت .
خوب بلد بود چیکار کنه. مدام دستش رو به داخل شلوارم میبرد اما کامل نمیرفت داخل.
یکم خودم رو بالا آوردم تا دستش بیشتر بره تو .
اونم اینبار دستشو تا زیر خایه هام برد و من داشتم به سمت پایین حرکت میکردم که انگشتش رو برد سمت سوراخ کونم .
حس عجیبی بود و اضطراب آور .
بعد بلدشدسم رفتسم تو اتاقی که خیلی هم بهمریخته بود لباسامونو خودمون در آوردیم .
سینه هاشو میمکیدم و گردنشو دستم رو بردم سمت کُصش و انگشتم رو کرپم داخل و یکم عقب جلو کردم.
اونم کیرمو گرفت و بالا پایین میکرد ولی نمیخورد ، احساس کردم خیلی مایل نیست
و چون خودمم اصلن دلم نمیخواست کصشو‌ بلیسم ، آوردمش بالا و کردم تو کصش و خیلی زود آبم اومد و کشیدم بیرون. ناخواسته ازش معذرت خواستم . خندید و افتاد روم .

بار بعدی که خونش رفتم اما قرار بود دوتا از دوستانشم بیان.
یک دختر و پسر هم که دعوتشون کرده بود.
قرار بود واسه شام بیان اما ما تقریبن رو کار بودیم که صدای زنگ بلند شد.

اون گفت: همینجوری باش من لباس میپوشم
میارمشون میگم برن کارگاه…

رفت و منم سیگار روشن کردم یک ربع شد، نیم ساعت شد و حدودن ۴۰ دقیقه گذشت
اما نیومد.
سکوت مطلق بود !

بلندشدم موبایلشو گرفتم جواب نداد یا شاید نبرده بود…

تو این کش و قوص بودم که صدای حرف زدنشون رو شنیدم و
اون اومد تو اتاق و دوستاش رفتن به کارگاه.

یکم کنار هم درازکش بودیم که
گفت : تو که فلانی رو میشناسی اما گفتی نمیشناسم!
گفتم: یادم نمیاد ، شاید اسمش رو بخاطر ندارم، ببینمش شاید بشناسم!
بعد به شوخی گفت: پس بپوش بریم پیششون وگرنه اونا میان تو
گفتم فلانی بیاد مشکلی نیست !
همینجور کصشعر گویان ،خندیدم و رفتیم!
رفتیم تو کارگاه‌ و سلام و احوالپرسی و … کردیم.
من هرچی فکر کردم ، خدایا من هیچ جوره بیاد ندارم این دختره رو قبلن دیده باشم ، یا اینکه انقدر حافظم تعطیل شده!

که خودش بعد چند دقیقه ، آشنایی داد و من یهو شماختمش!!! سالها پیش مدت کوتاهی سر یک نمایش همکار بودیم.
کاری که خیلی بازیگر و عوامل داشت.
فلانی الان با اون موقع ، هم چهره و هم تیپش خیلی فرق میکرد.
بینی و گونه و همه جاش عملی بود.
بشوخی گفتم: عجبا اون موقع شبیه دختر دبیرستانی ها بودی!
ولی الان یک آدم دیگه ای!

خلاصه میکنم …

پسره هم آدم بدی نبود ولی یکمی سوسول و کم سن و سال بود.

من دیگه کم کم بی حوصله شده بودم و میخواستم برم که دوست اصلیم، آروم بهم
گفت: بیا یک چیزی فلانی آورده،‌ تو هم باش وگرنه حوصله ندارم
کنجکاو شدم…!

فلانی پسره رو فرستاد تا اون یک چیز رو بیاره و
بعد رو به ما کرد و گفت: پس شما باهم دوست شدین؟!
گفتم: بودیم که! پونصد و اندی سالی میشه گمونم.

جواب داد: نه کصخل، منظورم اینه که ترتیبات همو دادین دیگه…! هاهاها
گفتم : هه هه هه ، میخندی؟ باید بخوری😂😂😂
نه اینو نگفتم ….
گفتم: خوب نمیدونم یادم نمیاد…
روکردم به دوست اصلی و
پرسیدم : قبلن با هم سکس نداشتیم که!
گفت: معلومه ‌نه! جدی میپرسی؟
گفتم: راستیتش، من الان دیگه به همه چیز شک دارم بخصوص بعد از دیدن فلانی و یادآوری اون فلانی….!
یکم گذشت ولی هنوز پسره بر نگشته بود.

در اون بینا بین من یک فضایی بینشون حس کردم، یک حالت هایی که توضیحش راحت نیست. که البته درست هم بود…!

گفتم: شما ولی معلومه بدفرم برنامه داشتین با هما نه؟!
اونا یکم هم نگاه کردن و با حالتی بین کنجکاوی و نارضایتی مدام از من میپرسیدن که تو این قضیه رو از روی چه دلیلی گفتی؟
هی اصرار میکردن: کی بهت گفته؟ و راستشو بگو و اسم صد نفرو قطار کردن…
تو دلم گفتم، اون لاسوگاساس هارو ببین همه، همه چی رو در جریانن ، ماشالله بهشون…

بهشون گفتم نه آخه من تازه خود فلانی رو شناختم بعد چطوری درباره رابطهٔ کسی که نمیشناسم و دوستم از کسی چیزی شنیده باشم!
یکم فکر در روز برای انسان ضرر نداره!!
بعد اینکه ببو هم اگر بودم با دیدن رفتارتون میتونستم حدس بزنم … یک چیزایی میگینا!!
مشخصه دیگه همین…

زمان کنی سپری شد و پسره هم اومدو گفتم الان چی میخواد نشونمون بده … ماری جوانا آورده بود با خودش و یکم کشیدیم و مشروب خوردیم و خوردیم و خوردیم و کشیدیم… پسره که جند بار هی رفت و اومد و من نمیدونم مشکل عمل داشت یا دیلر بود و میرفت میفروخت میومد ، هنوزم نمیدونم ، به هر دوش میخورد.
بار آخری که پسره رفت قبل از اینکه برگرده ما دیگه پاتیل بودیم…

در کلام تریسام پیش میرفتیم ولی کم کم در عمل هم شروع کردیم. اونا بعد از این حرفا دیگه راحت بودن و جلو من مدام همو
می بوسیدن. دوست اصلی که بین منو‌ اون بود، هی من رو میبوسید و بعد اونو ….انقدر ادامه داد ….و لباس های مارو ‌میکشید که دیگه فقط یک بدن بین من و فلانی فاصله بود.
بعد منم کمی اکتیوتر شدم و دستم رو بردم جلو تا بدن‌‌فلانی رو لمس کنم … چنان پوستش داغ بود که نگو… حرارتش منو دیوونه میکرد! همین الان که دارم میگم کیرم راست شده….!

-حالا‌ ادامه رو بگو…!

+باشه….!

دستمو بردم سمتش و اونم دست منو نوازش میکرد ولی جفتمون فقط دوست اصلیمو میبوسیدیم و به هم کاری جز تاچ نداشتیم.

توی کارگاه یکم وضع ولو شدن سخت بود

بدون اینکه حرفی بزنیم رفتیم تو اتاق
بعد دوستم عین این جنده ها خودشو پیج و تاب میداد و حتی یبار فلانی گفت: آروم تر عشقم…!

+اینا رو میپرم چون دیگه خودت میدونی چی شد دیگه…

-آره ولی پسره چی شد اومد…؟

+آره اصل ماجرا مونده …
پسره اومد از پشت در هم صدایی زد
فلانی ، تو هستی من باید دو ساعت دیگه اونجا باشم
اونم آروم گفت :کونیه دیگه نمیدونه کی نباید پارازیت بده.

بعد بلندتر گفت ردیف کن بعد بیا تو…
اینو که گفت من لوچمو‌‌ جمع کردم که بیخیال
بعد فکر کردم خوب ضربدر میکنیم خیالی نیست، تموم میشه میره.
یکم بعدش پسره اومد‌ تو ….
دیدم لباس قبلیش و میکس کرده با یک لباس زنونه.
یک لحظه فکر کردم نکنه ترنس بود و من متوجه نشدم…

مشروب و گل هم البته بی تاثیر نبود که اونجارو ترک نکردم
اون لحظه
عجیب دوست داشتم سکسشونو ببینم …

اما جریان جوری پیش رفت که نهایتن سه تاشون رو کردم ….
پسره یک تار مو نداشت رو تنش، یکی دوبار کیرش به پام خورد اما زیر سیبیلی رد کردم ، نمیدونم یکی دو انگشتی که بهم شد کار اون بود یا نه
اما نهایتن همینکه آبم اومد، به دقیقه نرسید که دویدم تو حموم یک ربع تمام تگری زدم!!!

یعنی تا قبل ارضا ناراضی بودم از شرایط ولی قابل تحمل بود
ولی بعدش فاجعه بود.

-الان حالت چطوره؟

+خوبم، چند وقتی گذشته از ماجرا.

(شب بعد)

-اگه ناراحت نمیشی چند تا سوال میتونم در مورد داستان دیشب بپرسم؟ چون تجربه اینجوری ندارم میخوام بپرسم، اگه اجازه بدی.

+بپرس عزیزم راحت باش.

-لذتت با دوستت بیشتر بود یا فلانی؟
یعنی عکس العملهات و گرایشت به کدوم بیشتر بود؟
فیزیکی منظورمه، یا اینکه دیگه اونجا و در اون لحظه تفاوتی بینشون برات وجود نداشت؟

+راستش به فلانی ، خوب طبیعی هم هست وبلی نمیدونم بعد از چند بار هم همین حس رو خواهم داشت یا نه
البته با همه جذابیت این رابطه ، ولی نهایتن برامدخوب تموم‌نشد.
در کل چه موازی و چه ضربدری ، یکجورایی حس شهوانی آدمو تحریک‌میکنه…!
ولی برای خودم گمان کنم خیلی سخت باشه کسی رو که عاشقش باشم رو بتونم توی این وضعیت تحمل کنم.
ولی اونم شاید با کار کردن رو ذهن حل شدنی باشه ، نمیدونم.
من مست بودم اون فلانی و دوستم هم تعمدن به این سمت هدایتمون‌کردن……
الانم حالم بهم میخوره وقتی یادش میافتم!

اولش خیال کردم که دوستم داره کیرم رو میخوره
ولی بعد گرخیدم وقتی دیدم پسرست… چه ساکی میزد بد مصب.
از اونا وارد تر بود. کونی بود دیگه کونی جون.

-من در زمان بارداریم خیلی گرایش به داستان ۳ تایی داشتم.
خیلی زیاد لذت میبردم. اصلا نمیدونم چرا انقدر ولعش رو داشتم.
اما بعدش دیگه هیچ تمایلی نداشتم.

نوشته: دولوِرن


👍 2
👎 30
87301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

913800
2023-02-06 02:07:26 +0330 +0330

کیرم دهن خودتو فلانی! کیری ترین داستان شهوانی بود. دفعه دیگه نئشه میکنی چیزی ننویس بخور!!!

6 ❤️

913807
2023-02-06 02:29:15 +0330 +0330

بسیار تخمی بسیار کیری و بسیار مضخرف و گوه نوشتی

سردرد کرفتم اینقد گفتی فلانی کیر کل اعضای شهوانی توی دهن خودت و تمام فلانی های توی داستانت

4 ❤️

913818
2023-02-06 04:16:21 +0330 +0330

_کصخله نه
+نبابا کستان نویسه
_عه شنیدم زیاد شدن
+آره کستان نویس های کص مغزن دیگه تو شهوانی پره از این کستان نویسا
_اره کیرم دهنشون شیشه میزنن کسکشا

2 ❤️

913821
2023-02-06 05:12:56 +0330 +0330

کیرم تو این داستان کسشعری که تفت دادی،مادرتم گاییدم اونم با فلانی

2 ❤️

913831
2023-02-06 07:05:48 +0330 +0330

کیر فلانیهای شهوانی تو سوراخت با این نوشتنت

0 ❤️

913834
2023-02-06 07:50:13 +0330 +0330

فلان فلانی تو فلان نویسنده

0 ❤️

913836
2023-02-06 08:01:09 +0330 +0330

دیوث مگه نمایشنامس؟
فلانی بگادت با این داستانت

0 ❤️

913854
2023-02-06 11:13:05 +0330 +0330

کیرم تو ذهنت با فلانی

0 ❤️

913856
2023-02-06 12:00:22 +0330 +0330
  • متاسفانه نه نگارش روی اصولی داره نه هماهنگی بین کلمات و واژه ها پیدا میشن.صرفا یه نوشته بی خاصیت بود که حالت تهوع می داد خوندنش و میخواستی سریع تموم شه بره گم شه کیر توش.
    میدونی چون آدم وقت میزاره چند سطر میخونه زورش میاد نخونه تا آخر.خیلی تخمی.بی سر و ته.غیر قابل درک.مثلا اینو بخون👇

فلانی می رفت و اون گفت اونا تا نیان فلانی اومد ازش گفت تا اون بره،فلانی نیاد میگن تا اون یا اونا باید رفت.

میبینی چقد مسخره اس وقتی نتونی ارتباط برقرار کنی با خواننده!!!

0 ❤️

913882
2023-02-06 16:10:08 +0330 +0330

مغزتو گاییدم
دوست اصلیو و فلانی
کیرم تو دهن خودتو دوست اصیلتو فلانی

0 ❤️

913911
2023-02-07 00:15:42 +0330 +0330

احساس میکنم یه پدری این بین این داستانو نوشته 🙂 اصول نوشتاری خیلی بد بود ولی فضاش عالی بود بنظرم با اینکه تا اخر نخوندم…
کاش یه گزینه ای بود بین لایک و دیس لایک ب این شکل 👈 ❤ و میزدم رو اون
ول خب لایک 🙂

0 ❤️

913913
2023-02-07 00:31:10 +0330 +0330

چه وقتایی که بخاطر نوشتن این محتوا از دست میدید
و چه وقتایی بخاطر از دست رفتن وقتتون از کاربران میگیرید.

0 ❤️

913915
2023-02-07 01:15:45 +0330 +0330

میگم از طرف چندم شخص تعریف میکنی😂😂😂

0 ❤️

913930
2023-02-07 01:59:31 +0330 +0330

کیر فلانی تو کص ننت

0 ❤️

913940
2023-02-07 02:31:01 +0330 +0330

کیرم توی لپ تو و کوس فلانی
منیوچ

0 ❤️

914004
2023-02-07 11:01:50 +0330 +0330

به بندم نتونستی درست بنویسی

0 ❤️

914074
2023-02-07 19:26:03 +0330 +0330

ننویس

0 ❤️

914075
2023-02-07 19:44:04 +0330 +0330

آنقدر مزخرف نوشته بودی که آخرش قاطی کردم نفهمیدم تو اصلا مردی یا زن
اون فلانی باردار بود یا تو؟

0 ❤️

914092
2023-02-07 23:38:40 +0330 +0330

+گفتم کیرم دهنش
_دهن فلانی یا فلونی
+نه بابا این دولورن
_اهان پ کیر منو تو و فلانی و فلونی تموم بچه ها تو دهنش

0 ❤️

914105
2023-02-08 01:06:35 +0330 +0330

کیر فلانی دهنت،جون ناموست دیگه ننویس

0 ❤️

914170
2023-02-08 08:49:57 +0330 +0330

مغزمون رگ ب رگ شد گوه گیجه گرفتیم این چه سمی بود فلانی

0 ❤️

914356
2023-02-09 12:55:22 +0330 +0330

بابا یک اسم کیری روی اون فلانیه کس کش بذار ننه کیرمون گاییده شد اونقدر خوابید وپاشد

0 ❤️




آخرین بازدیدها