سکس و ضربدری یهویی

1402/07/08

سلام و درود * داستان کمی طولانیه *
این خاطره(سکس و تجربه) برمیگرده به حدود ۵.۶ سال پیش. خوب از خودم بگو که اسمم محمده و اون موقع ۲۲سالم بود فیسم مردونس و معمولی قدم بلنده و کمی چاقم اهل غرب تهرانم. یه روز تو قهوه خونه نشسته بودم دیدم رفیقم رضا (فیس خوب و بدنساز)هی با گوشی چت میکنه و میخنده بهش گفتم چی شده شنگولی گفت رفتم تو یه گروه تلگرام (که اون موقع تازه مد شده بود) مخ یکیو زدم دارم با اون چت میکنم گفتم ببینم عکسشو ، نشونم داد یه دختر ۲۲ساله و خوشگل بود به اسم سارا گفتم خوبه دیگه خوب کُسی تور کردی. گذشت یه دو سه روزی برگشت بهم گفت سارا میگه شوهر داره چی کارش کنم؟ منم فک کردم داره شوخی میکنه و میخواد رضا رو امتحان کنه گفتم داره الکی میگه دختر ۲۰ ساله شوهرش کجا بود برو بهش بگو شوهرداری ایدز که نداری . خلاصه گذشت و کاره رضا شده بود صبح تا شب چت کردن با سارا ، تا بهش گفتم چته پس چرا یه بیرون نمیری با سارا گفت نمیتونه بیاد و شوهرش نمیذاره (من بازم فکر میکردم داره الکی میگه)حالا پس فردا با دختر خالش قراره بیاد ببینمش حیف که دختر خالش داره میاد وگرنه میبردمش کوهسار یه حالی میکردم. گفتم لاشی پس من چی منم میام مخ دختر خالشو من میزنم. بالاخره دوشنبه صبح شد و من سوئیچ ماشینمو دادم به رضا که بره صادقیه دم مترو دخترارو سوار کنه بیاره قرار شد بریم سفره خونه چون کاری نمیتونستیم تو قرار اول بکنیم. رضا با سارا و دختر خالش فاطمه اومدن دنبال من که من تا سارا رو دیدم کیرم راست شد یه دختر ۲۰ ساله با قد تقریبا ۱۶۵ و فیس واقعا جذاب از اون طرف هم فاطمه دختر خالش که ۲۵ سالش بود و فیس معمولی داشت و بد تر از من چاق بود ولی ممه های درشتی داشت فک کنم ۸۰ بود کمه کم. من سوار ماشین شدم سلام علیک و راه افتادیم سمت جنت آباد که یه سفره خونه آشنا اونجا سراغ داشتیم رسیدیم چون سر ظهر بود سفره خونه خلوت بود فقط ما بودیم و کارگرای سفره خونه. داشتیم قلیون میکشیدیم و حرف میزدیم که گوشی من اس ام اس اومد دیدم رضا نوشته من حالم بده یه کاری بکن . با خودم گفتم اخه دیوث من چیکار کنم برات اخه . بحث و انداختم وسط که پاشیم بطری بازی کنیم که سارا گفت اخه اینجوری و اینجا حال نمیده باید سرمون داغ باشه نفهمیم چی کار میکنیم. رضا هم از خدا خواسته گفت من مشروب دارم اگه پایه این بیارم بخوریم. منم گفتم اخه اینجا که نمیشه مشروب خورد اگه دخترا مشکل ندارن بریم خونه سجاد خودش دمه مغازس تا شب نمیاد(البته خونه که نبود یه سوییت ۳۰ متری تو سردار جنگل داشت) دخترا هم از خدا خواسته گفتن باشه بریم. تا بچه ها قلیونشونو میکشیدن من رفتم کلید و گرفتم و مزه خریدم. اومدم گفتم بریم. رسیدیم خونه نشستیم مشروب خوردن که سارا میگفت من زیاد نمیخورم و حالم بد میشه و از این حرفا ولی فاطمه از اون طرف بیشتر از من و رضا مشروب میخورد هی می گفت بریز بریز من پشمام ریخته بود. به آخرای شیشه مشروب رسیدیم دیدم سارا و رضا دارن لب میگیرن و رضا از پشت داره با کونه سارا ور میره دیگه واقعا حشری شده بودم گفتم اومدیم خونه یه بازی کنیما به بهونه بازی میخواستم منم با فاطمه خودمو خالی کنم. که فاطمه گفت سورپرایز یهو یه پک گل دراورد که بزنیم شاد شیم . من یه نگاه به رضا کردمو رضا یه نگاه به من کرد اخه ما تا اون موقع چت مست نکرده بودیم اصلا کلا ۳.۴ بار گل کشیده بودیم. تو رودربایستی گیر کردیمو قبول کردیم ولی سارا برعکس مشروب خوردنش گل و سریع گرفت و شروع کرد کشیدن داد به ما که بکشیم گلو کشیدیم گفتیم دیگه بازی رو شروع کنیم که بعد ۵ دقیقه بازی کردن رضا به سارا جرات داد از فاطمه لب بگیره که اونم شروع کرد لب گرفتن من انگار داشتم پورن لز زنده تماشا میکردم که جرات افتاد به من که به سارا بگم چی کار کنه گفتم باید پاشی شلوارتو دربیاری برامون شیک بزنی اونم پاشد یه شیک باسن زد و همونجوری نشست . کم کم دونه دونه لباسارو دراورده بودیم بازی هی سکسی تر میشد که دیدم تازه گله اثر کرده و من چت مست چت مستم به خودم اومدم دیدم سارا داره از رضا لب میگیره و فاطمه داره براش ساک میزنه رضا هم بد تر از من تو آسمونا بود تو همون پوزیشن از پشت صورتمو چسبوندم به کون فاطمه که کس تپلش افتاده بود بیرون شروع کردم لیس زدن و خوردن که یه آهی کشید و کیر رضا رو ول کرد اومد 69 شدیم که سارا داگی شد و رضا شروع کرد به کردن انقدر کس فاطمه رو خوردم که آبش اومد پاشدم بکنمش چشمم افتاد به سارا که داشت زیر رضا ناله میکرد و یه آهی میکشید که عقل از سر آدم میبرد نمیدونم چی شد دست خودم نبود یهو پریدم رضا رو کنار زدم کردم تو کسش فاطمه هم که انگار بهش برخورده بود اومد جلو من به رضا گفت بیا بکن تو کونم کونمو جر بده که من سارا رو برعکس فرغونی کردم که فیس تو فیس باشیم لامصب اینقدر خوشگل بود آدمو دیوونه میکرد که بهش گفتم میشه منم از کون بکنم که گفت نه و از کون ندادم و این چیزا که دوباره جامو با رضا عوض کردم فاطمه که مثلن با من قهر بود نزاشت بکنمش که رفتم یه خورده کسشو خوردم دوباره آبش اومد رام شد کردم تو کونش که دیدم داره آبم میاد ریختم تو کونش اصلن نفهمید و رضا هم گفت داره میاد که سارا گفت نریزی توش حامله میشم دراورد ریخت رو فرش هممون عینه جنازه افتادیم رو زمین و خوابیدم … تقریبا ساعت ۷و نیم۸ بود که با صدای زنگ تلفن سارا از خواب بیدار شدم دیدم گوشیش ۲۰ بار زنگ خورده بیدارش کردم گفت وای بدبخت شدم شوهرم زنگ زده که من دیدم نه داره جدی میگه پاشدن جمع کردن خودشونو سریع از خونه زدن بیرون که برن خونه خالش یا همون فاطمه که سمت شرق بود فک کنم نارمک اونطرفا بود. منم با رضا پاشدیم که به رضا گفتم دمت گرم خیلی حال داد و از خونه زدیم بیرون که بریم دوباره قهوه خونه دیدم بله آقا دزده اومده زده باطری و کامپیوترو و سیستم ماشینو همرو برده اصلن حالم گرفته شد که گفتم بیا این پاخوری زن شوهر دار بود اونموقع ۸ تومن پولم رفت و شبش رضا دید سارا بلاکش کرده و دیگه هم نه خبری ازشون شد نه زنگی زدن

نوشته: Mohammad.wes


👍 14
👎 16
69001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

950491
2023-09-30 23:51:26 +0330 +0330

برای قرار اول یه ذره زیاد نبود مملی😁والا جنده هم این مدلی کص نمیده که ذهن کصوی تو میده

3 ❤️

950508
2023-10-01 00:43:43 +0330 +0330

عزیزم نه چک زدن نه چونه ،کلی مشروب خوردن و حال کردن و آخرش هم یه پک گل رو بهتون ۸ تومن فرو کردن و شما هم هنوز حالیتون نشده از کجا خوردین

4 ❤️

950537
2023-10-01 03:36:59 +0330 +0330

بدبخت اوسکول این یه شیوه دزدی بوده تو یه زمانهایی.اوشکول.کیرت کردن یه دست دادن عوضش ده تومن ازت زدن.

2 ❤️

950539
2023-10-01 04:19:42 +0330 +0330

داستانت واقعی بود منم لایک کردم

چون به پاخوری زن شوهردار اعتقاد دارم

1 ❤️

950542
2023-10-01 05:57:47 +0330 +0330

کیراتون رو نپسندیدن

1 ❤️

950569
2023-10-01 09:02:19 +0330 +0330

فقط دو سه بار گل کشیده بود زن شوهردار ناز میکرد بیاد بعد اومد پست کرد گل کشید به دو تا کیر کس داد
ملجوق

1 ❤️

950590
2023-10-01 14:25:46 +0330 +0330

چرندیات یه مجلوق کوس ندیده بدبخت

0 ❤️

950747
2023-10-02 08:49:58 +0330 +0330

داداش اگه هی تند تند بخودت نمیومدی رضا و سارا هم لب تو لب نمیشدن و کار به سرقت نمیکشید.تقصیرخودته هی بخودت میومدی میدیدی اینا لب تو لبن😂😂😂😂

0 ❤️

951777
2023-10-08 09:12:10 +0330 +0330

خب همینه دیگه یهتون نساخته از این به بعد بجای زن شوهردار مرد زن دار ببر بکش رو خودت مطمینا بهتون میسازه چه بسا یه پولی هم گیرتون اومد

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها




آخرین بازدیدها