زنم عاشق بیغیرتی هایم است (۱)

1401/08/29

من حمید هستم ،میخواهم از دیدن اولین فیلم سوپر که با حمیرا(اسم زنم) دیدیم داستان را شروع کنم،،،،آنشب به حمیرا پیشنهاد دیدن فیلم سوپر از یک مهمانی بزرگ که یکی از دوستانم بمن داده بودکردم که باهم ببینیم ،،،شروع فیلم مهمانی بزرگی برپا بود و میهمانان میخکوب زیبایی های زنی شده بودندکه روی استیج با لباس خاصی با همسرش می رقصید.
چنان به بدنش تاب میداد و با پاهای خوش تراشش زیبا میرقصید که نه تنهامردها بلکه زنهای نشسته در تالاررا هم مجذوب خودش کرده بود زن سبزه رو و زیبابود که قد نسبتا بلندی داشت. یک لباس ماکسی بلند بر تن داشت که کاملااندام سکسی اش را نمایش میداد. زیبایی لباسش به این بود که بخش کوچکی روی رانهای جلوی لباس از کمر لخت بود. وقتی میرقصید پاهایش به زیبایی تاب میخوردند و هر بیننده ای را به خود جلب میکردند. بخشهای روی سینه هایش نیز باز بودند. چیزی که فیلم را جذاب ترساخته بود این بود که همسرش هم در رقص با او همکاری میکرد تا اندامش را بیشتر به نمایش بگذارد. آن زن طوری میرقصید که تمام پاهایش از چاک روی رانهایش بیرون بیفتد. پاهای خوشتراشی که نگاه هر بینندهای را به خودش جلب میکرد. رقص آن زن با شوهرش با کف زدن وهلهله حاضرین در تالار بیشتر مردها را تحریک میکرد. حس خاصی در من پیدا شده بود به حمیرا گفتم ایکاش مثل این زن تو هم توی این تالار میرقصیدی واندام زیبایت را همه تحسین میکردند ، باتعجب گفت یعنی دوستداشتی جلو اینهمه مرد مثل این زنه میرقصیدم؟گفتم آرزوم بود اینکه مثل تو همسر زیبایی داشته باشم و او را تا بیشترین حد ممکن بیارایم و با یک لباس فانتزی در یک مجلس مختلط برقصد،حمیرا گفت یعنی غیرتت بتو چنین اجازه یی میده تا مردم از اندام زنت لذت ببرند،در حالیکه دستم را لای چاک کسش میکشیدم گفتم خیلی دوست دارم تا مرد ها برای زنم شق کنند،و. همسرم تمام جذابیت خود را برای دیگران به نمایش بگذارد و حتی سعی کند مردهای دیگر را تحریک یا حتی حشری کند. با تعجب بمن دید و بوسه دآغی از لبش گرفتم و  کیرم را دستش دادم .و ادامه فیلم را میدیدیم که زیر نور کم پرتویی که روی استیج میتابید زن همچنان با همسرش میرقصید. ناگهان  مرد دیگری را دیدیم  که با همسرش در حال رقصیدن به آنها نزدیک شده بودند. پشت مرد به آن زن خوش اندام بود. در لحظه ای کوتاه دستش را از پشت به باسن او مالید.کاملا معلوم بود که شوهر آن زن این صحنه را در همان لحظه دیده است اما انگار نه انگار. نه تنها عکس العمل خشم آلودی نسبت به مرد غریبه نداشت، بلکه روی صورتش لبخندی هم پیدا شد. زن هم با انرژی بیشتری میرقصید و تاب بیشتری به بدنش میداد. مخصوصا باسن خود را بیشتر عقب میداد. انگار دارد به عشق مردی که دستمالیش کرده بود، سکسیتر میرقصد. با دیدن این صحنه به حمیرا گفتم کاش جای شوهر آن زن بودم ،حمیرا در حالیکه کیرم را میمالید گفت معلومه حال میکنی که کیرت داره تو دستم تکون تکون میخوره.
مرد جریتر شده بود. بار دیگر دستش را روی باسن زن کشید. اما این بار دقیقا وسط باسن را لمس کرد، طوری که لباس کمی کشیده شد. شوهر زن باز هم فقط این صحنه را نگاه میکرد. متوجه شدیم که او هم از انگشت شدن زنش تحریک شده است. برآمدگی کوچکی روی شلوار مرد دیده میشد. زنم گفت ببین کیر مرده کاملا از رو شلوارش پیداس احتمالا برای همین بوده که اجازه داده همسرش با این لباس در عروسی حاضر شود. در لحظه های بعد چنان با عشق به صورت همسرش نگاه کرد که تا بحال ندیده بودیم. در همین حین مرد بار دیگر زنش را دستمالی کرد. این بار زن لبخند شهوت آمیزی به شوهرش زد و لحظه ای چشمهایش را با لذت بست. مرد در همین لحظه جمله های به او گفت. زن نیز در همان حس شهوتناک سرش را به نشانه تایید همسرش تکان داد.
بعد از اینکه رقصشان تمام شد، پشت میزی در همان نزدیکی نشستند. ابتدا مرد نشست و سپس همسرش. وقتی نشست یکی از پا ها را روی دیگری انداخت. شوهرش هم در حالی که سعی میکرد کسی دستش را نبیند بخش جلویی لباس را کنار زد تا پاهای سکسی همسرش بیشتر در معرض دید باشد.  متوجه شدیم  شرت آن زن مانند لباسش قرمز است.زنم  با خود گفت » عجب مرد بی غیرت و بی ناموسی است. اصال خودش دوست دارد همه توی نخ زنش باشند. من هم با صدای آرام گفتم چقدر شبیهش هستم زنم با تعجب و حیرت بمن میدید و من کس نازش را میمالیدم،،،، کمی بعدتر یک مرد خوش اندام و هیکلی و مرد دیگری که ظاهرا دوستش بود به میز آنها وارد شدند و همانجا نشستند و شروع کردند به خوش و بش کردن با آنها. البته مشخص بود بیشتر به قصد الس زدن با زن آمده اند. مردها بیشتر صحبت میکردند و زن قهقهه میزد. شوهرش هم خودش را به نفهمی زده بود. وقتی الس زدنشان تمام شد یکی از مردها کارتی را از جیبش در آورد و به زن داد. زن هم خیلی محترمانه تشکر کرد و با لبخندی روی شوهرش رابوسید و کارت را به شوهرش داد و با آن دو مرد سالن را ترک کرد،داشتم ادامه فیلم را نگاه میکردم که حمیرا فیلم را خاموش کرد وگفت دیدن این فیلم بمن هیچ لذتی ندارد ولی فهمیدم که تو کمی حس بیغیرتی داری که چنین صحنه هایی خوشت میاید ،با اینکه کمی احساس شرم میکردم به آهستگی گفتم عزیزم ناراحت نشو اما خیلی دوست دارم ببینم کسی تو را دستمالی میکند و بعد خابوندمش و شروع به لیسیدنش کردم اول کسشو حسابی لیسیدم بعدكون  و پستون و گردن و خلاصه نموند جايي از بدنش كه نخورم و ليس نزنم بعد کیرم را دادم دستش .كيرمو لاي دستاش گرفت و نوازشش كرد.بوسيد و باهاش بازي ميكرد.بعد گذاشتش تو دهنش و شروع کرد به مک زدن ديگه کیرم  حسابي آتيش گرفته بود.بهش گفتم رو زانوهات بشین که از پشت کستو رديف كنم.رو زانوهاش نشست و سرشو چرخوندو چشمکی زد .منم رفتم پشتش و دستم رو از زير رونهاش بردم طرف كوسشو شروع كردم به مالوندن كوسش.حسابي حال اومده بود و آب كوسش داشت دستمو خيس ميكرد . كيرمو ماليدم به كوسشو حمیرا حسابي حال میکرد چون ناله هایش بلند شده بود و طلب كير ميكرد.منم كيرمو حسابي با آب كوسش خيس كردم و آوردم جلو و گذاشتم دم كس سفید زنم  و هل دادم تو.با رفت وبرگشت کیرم توکسش او هم خودشو سفت ميكرد و سوراخ كونش قشنگ باز و بسته میشد .صحنة قشنگي بود.كم كم با کونش  هم بازي ميكردم  دستامو گذاشتم رو قنبلهاي كون بزرگش و تلمبه میزدم.و حسابي از دیدن سوراخ  كون تنگش لذت میبردم بود و كيرم داشت ميتركيد. که حمیرا گفت :دوست داشتی الان میدیدی کیر بزرگی تو کسم رفته داره تلمبه میزنه و تو داری نگاه میکنی؟با این حرفش بی اختیار گفتم آره جوونم  زنم باخنده گفت الان میبینم واقعا بیغیرتی درحالی که با كوس حمیرا ور ميرفتم و اونم تو عالم ديگه اي بود گفتم این حرفها را بذار کنار بگو کیر کی تو کست میبود که من نگاه میکردم کس دادنت را؟حمیرا هم که از قدیم تو کف پسر عموش بود با صدای بلند گفت کیر عارف ،کیر عارف تو کسمه آخ تلمبه بزن عارف جووونم پارم کن .بااین حرفهاش خیلی حشری شده بودم ومحکم تو کسش تلمبه میزدم و میگفتم کیر عارف تا خایه تو کسته داره پارت میکنه وبه سرعت تلمبه هایم افزودم،،حمیرا دو باره پرسید کیر کی؟گفتم کیر عارف ،،دوباره گفت بلند تر بگو کیر کی تو کسمه گفتم عارف،کیرعارف تو کسته داره ترتیبتو میده و زنم فقط ناله ميكردو آخ و اوخ ميكردو میگفت محکمتربزن عارف عزیزم اااخ.ديگه كم كم آبم داشت ميومد…با دستهایم  قنبلهایش رابه دو طرف کشیده بودم ودیدن  سوراخ تنگ کونش درانوقت بیحد حشری کننده بود .بهش گفتم:عزیزم من كه كم كم آبم داره مياد.با صداي خفيفي گفت:بیغیرت آب کیر عارف بگو دارم به عارف کس میدم محکمتر تلمبه بزن عارف کسم کن   پارم کن.فهميدم كه زنم داره خیلی  حال ميکنه.با اين حرفاش بيشتر حشري شدم و با سرعت بيشتري ميكردم تو كسش.ديگه آبم داشت ميومد و منم نتونستم جلوي خودمو نگه دارم.آبمو با فشار تو كسش خالي كردم و تو همون حالت خابوندمش و خودمم خابیدم  روش دراز كشیدم.ديدم كه اونم صداش درنمياد.گفتم عزیزم هر چي آب داشتم ريختم تو كست.خنديد و گفت تا اسم عارف را بلند دومراتبه گفتی من هم ارضا شدم و كسم را  پاره کردی وبا دیدن سرازیرشدن آبهای کیرم از لبه کسش هر دومون خنديديم و دراز كشيديم.چند لحظه بعد بلند شدم و رفتم حموم تا خودمو بشورم.وقتي اومدم بيرون ديدم حمیرالباساشو پوشيده و بمن گفت تو که حس بیغیرتی داشتی چراقبلا بمن چیزی نگفتی تا از زندگی و سکسامون بیشتر لذت میبردیم،گفتم متوجه نمیشم منظورت چیست باخنده گفت بعدا برایت توضیح میدم…

ادامه...

نوشته: حمید


👍 39
👎 6
89401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

903477
2022-11-20 01:24:46 +0330 +0330

کص ننت با میمنت

2 ❤️

903479
2022-11-20 01:28:24 +0330 +0330

من داستانت را که خواندم کیرم بجای اینکه بلند شود از خنده پاره گشت کس زنت را سگ بگاید با طرز نوشتنت 😂دیوث داستان سکسی بود یا شاهنامه

5 ❤️

903500
2022-11-20 04:10:55 +0330 +0330

ادامه بده.با ادبیات بهتر

1 ❤️

903562
2022-11-20 20:04:05 +0330 +0330

چو قافیه تنگ آید شاعر به جفنگ آید

0 ❤️

903574
2022-11-20 22:29:36 +0330 +0330

دهنتان را نمودم…جناب کوسشعرالملووک عزیز

0 ❤️

903622
2022-11-21 07:02:17 +0330 +0330

نگفتی عارف زنت را کس کرده؟

0 ❤️

903623
2022-11-21 07:03:57 +0330 +0330

ادامه لطفا عالی بود

0 ❤️

903624
2022-11-21 07:05:58 +0330 +0330

خوب بود

0 ❤️

903625
2022-11-21 07:11:58 +0330 +0330

بیغیرتی کامل

0 ❤️

903626
2022-11-21 07:14:04 +0330 +0330

0 ❤️

903627
2022-11-21 07:15:40 +0330 +0330

عارف بکن زنت است

0 ❤️

903847
2022-11-23 10:44:56 +0330 +0330

چقدر ادیبانه نوشته ای جاکش قلی میرزا!
از کیر عارف در کص حمیرا غافل مشو!
گندم از گندم بروید جو ز جو!

0 ❤️

903864
2022-11-23 15:10:55 +0330 +0330

کس زنت حتما کیر عارف را خورده بیخیال عزیزم

0 ❤️

905123
2022-12-03 02:08:49 +0330 +0330

اسنقد کتابی و عامه نوشتی که ذهنم از اول داستان رو نوشتارت چرخید نفهمیدم داستان چی شد ، فقط فهمیدم تو کسکشی و دوست داری زنت جنده باشه

0 ❤️




آخرین بازدیدها