همجنس‌گرایی با پسر خالم

1401/09/15

سلام من شایانم (البته اسم مستعار)من یه پسر تپل تقریبا خوش کون سالارم که کلفت .الان که این داستان می‌نویسم 17سالمه خوب من با پسر خالم خیلی راحتم هستم اوایل که میومد خونمون خوب فقط بهر بازی بازیگوشی بودیم در ضمن بگم قبل از اینکه از محل ما برن خیلی زود به زود همو می‌دیدیم بعد که دور شدن وقتی میومدن مجبور بودن شب بمونن چون راه دور بود اولین رابطه ما شروع شد تقریباً15سالم بود شب بود همه خوابیده بودن ازش سوال کردم سالارت چند سانت گفت بزرگ بهش گفتم دروغ میگی یجورایی شاخ تو جیبش کردم گفتم بزار بگیرمش بله برا اولین بار سالار عشقم گرفتم گفتم این که خیلی کوچیکه هی تحریکش کردم که از منو بگیره برا اولین بار بود دست غریبه بهش میخورد وای هیچ وقت یادم نمیره گرفتش دست گفت چقدر کلفت منم سالار اونو گرفته بودم اون بی حرکت بود بعد من سالارشو فشار دادم دیدم سالارمو فشار داد بالا پایین کردم بالا پایین کرد وای میلرزیدم چه حسی بود تو دلم آشوب بود دیگه داشت میزد برام سالارشو ول کردم گفتم ابم داره میاد دستشو کشید بیرون وای تا حالا انقدر آب نیومد بود بیرون ازم ریخت تو شلوار شرتم به گوه کشید گفتم بزار من برم حداقل اینا که ریخته رو بشورم خلاصه رفتم شستم آمدم بازم سالار شق بود دستم کردم زیر کونش گفتم برگرد یکم مقاومت کرد ولی کم ،میدون داد بهم برگشت وای شلوارشو کشیدم پایین فکردم الان بکنم توش می‌ره بعدم پوزیشنش خوب نبود سالار نمی‌رسید به سولاخش بروز رسوندم دیدم کردن از پشت به این راحتی هام نیس هیچی نشد که نشد همینجوری هی مالیدم در کونش باز ابم آمد دیگه عادمون شد بود خیلی دور به دور میومدن ولی وقتی میومد شبا از حرف های سکسی شروع میکردیم میکشید به جق اون برام میزد دستشو نگه میداشتم، آخه ابم یکم زود میاد میگفتم اینجوری حال نمیده برگرد بعضی وقتا بزور بعضی وقتا بدون هیچ مقاومتی بر میگشت منم کاری بلد نبودم بکنم در حد فقط مالیدن در پشت تا اینکه چند ماه پیش ما رفتیم اونجا یعنی قبلش می‌رفتیم ولی چون همه پیش هم می‌خوابیدم فرصت مالیدن نمی شد یه اتاق داشتن که انباری طور بود پلی استیشن 1داشت که تلویزیون(مخصوص خود پلی استیشن) تو اون اتاق بود ما به بهانه پلی رفتیم تو اتاق خوب یکم پلی بازی کردیم دوباره بحث سکسی شد گفتم برو بابا ازت خیلی کوچیکه گفت بزرگ شده خودمو زدم به اون در که بگیرمش اونم از منو بگیره همینم شد از هم گرفتیم گفتم اصلا میزاریموشون به هم گذاشتیم از من خیلی کلفت بود گفتم دیدی بحث الکی کرد من گرفتم براش جق زدم گوشی باز کرد فیلم سکس گذاشت سالارمو گرفت آروم میمالید گفتم خشک درد میگیره بزار بکنمت گفت توکه بلد نیستی گفتم اگه کرم بود می‌تونستم گفت کرم تو سالن همه هم هستن چطور بیارم گفتم ولش برگرد به بدبختی برگشت که شرط گذاشت بعدم من برگردم تو برگشت اینبار شلوارشو تا نصفه کشیدم پایین دیگه ترس نداشتم شاید یکی ببینه گذاشتم رو سولاخش که موهاشو زد بود میرفت تو نوک کیرم سولاخش خیلی تنگ بود نتونستم کاری کنم نمی گذاشت تف بزنم می‌گفت بدم میاد ابم آمد گفتم بیخیال کرم جور کن اون روز نشده ولی فرداش از قبل هماهنگ کردیم جلو جمع گفتم بریم پلی استیشن بازی کنیم اونم گفت بریم یه در بطری نوشابه برداشت توی یخچال کرم بود برداشت آورد گفتم این که خیلی سرده گفت طوری نیس یکم فیلم میبینم تا گرم بشه مشغول فیلم دیدن مالیدن برا هم بودیم که دیدم کرمه سرمایش رفته یکمش برداشتم مالیدم به سالارش اونم مالید برام گفتم برگرد قبول نکرد گفت تو نوبتت تموم شد حالا تو باید برگردی گفتم نه دیگه نزاشتی تف بزنم من نکردمت که قبول نمی‌کرد بزور راضی شد برگشت به پهلو خوابید وای تو دلم آشوب بود ولی یکم برام عادی شده بود کرم برداشتم مالیدم به سوراخش انگشتم کردم تو گفت آیییی ناخون داری گفتم میخوام دردت نگیره یه داستانهایی هم خونده بودم در مورد گی ها ولی زیاد بزرگش کرده بودن من همون یه انگشت کردن جا باز کرد هرچی گفتم داگی بخواب قبول نکرد گفت یه وقت یکی میبینه بزور کونشو یکم دادم بالا به سالارم برسه رو پهلوش خوابیده بود سر کیرم گذاشتم رو سولاخش آروم فشار دادم تو نمی‌رفت یکم زور زدم ولی عکس‌العملی نشون نداد فکنم بخاطر این بود که سالارمو با عرض کردم توش سالارم تا نصفه رفت تو وایی که زوری جلو ابم گرفته بودم تلمبه زدم وای توش چقدر داغ نرم بود دیگه داشت ابم میومد بهش گفتم داره ابم میاد چیکارش کنم گفت بریز داخلم منم ریختم با اینکه روز قبلش ابم آمده بود بازم زیاد بود انقدر ترس داشتم نکنه یکی از راه برسه سریع کشیدم بیرون گفت من برم دستشویی بیام رفت آمد ولی حرفی از کردن من نزد یکم باهم تو اینستا چرخیدیم که گفت برگرد میخوام بکنمت منم برگشتم سالارشو چرب کرد سولاخ منم چرب کرد همینجوری میخواست بکنه منم مثل خوش به پهلو خوابیدم نتونست بکنه کونم بزرگ بود اونم یکم خجالت کشید بهانه کرد نتونست بکنه گفت جق میزنم داشت میزد دوباره گفتم برگرد با سولاخت بازی کنم زود تر ابت بیاد برگشت سولاخش یکم جمع شده بود منم سالارمو روش بازی دادم هم آب اون آمد هم باز آب من تازگیا خیلی داستانا داشتیم اگه خوشتون آمد برا همین ماه قبل تعریف میکنم

نوشته: شایان


👍 3
👎 17
16701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

905591
2022-12-06 01:48:11 +0330 +0330

کون دادن شده هنراول بچه های امروز

2 ❤️

905592
2022-12-06 01:52:37 +0330 +0330

هنوز کصخولی خبر نداری🥲

1 ❤️

905612
2022-12-06 04:07:07 +0330 +0330

گاییدی از سالار سالار کردنت اه🤮

1 ❤️

905613
2022-12-06 04:11:13 +0330 +0330

چقدر خود شیفته ان اینایی که افتاده توی دهنشون هی به کیرشون میگن سالار سالار.گائیدین بابا.چرا فکر کردین کیرتون اسمش سالاره.خب اگه اینطوره خر بخاطر کیرش از همتون سالارتره.
درضمن قصه بی سر و ته ات با اون لهجه ای که نوشتی خیلی ضعیف بود

1 ❤️

905666
2022-12-06 14:05:10 +0330 +0330

داستان خیال پردازی ات غلط املایی که نگو
بدون کاندوم کردی نفهم می دونی کاندوم کارش چیه
بیا خودم جرت بدم تا بفهمی مفعول بودن چه حالی داره
نه تو ۱۵ ساله بود نه پسرخاله ات
از این دروغ های شاخدار ات دیگه نگو تو داستان ات

1 ❤️

905803
2022-12-07 15:12:56 +0330 +0330

کونی خان ،،مگه تاریخ هی میگی سالارخان،ستارخان

0 ❤️

908607
2022-12-29 06:20:48 +0330 +0330

کیروم تو حلقت عن آقا
😀😀😀

0 ❤️

908854
2022-12-31 04:23:34 +0330 +0330

سالار به منم میدی ؟؟؟
😂😂😂😂

0 ❤️




آخرین بازدیدها