ماجرای کوس دادن عمه من

1402/05/22

با سلام به همه خوانندگان این ماجرا خواستم اول کار یه چیزی بنویسم چون دیدم کامنت ها توی داستان ها خیلی اهانت آمیز و گاهی خارج از انصاف است که حواله نگارنده داستان شده . اینجا قسم یاد میکنم به همه مقدسات و ارواح گذشتگان و عزیزانم که عین واقعیت را بنویسم . نیازی به تایید و تکذیب کسی ندارم . ولی یک راز همراه من بوده که هرگز نتونستم بازگو کنم و اولین بار اینجا مینویسم . شرافت و انسانیت را هم کامل در نظر دارم و اگر دروغی اینجا بنویسم خودم را هرگز نمیبخشم . تنها اسم افراد را مستعار مینویسم که جانب احتیاط رعایت بشه و آبرویی از کسی ریخته نشه به اشتباه . اسم من علی و ۳۷ ساله هستم . یه دوستی دارم به اسم فرید هم سن خودم که قبلا توی یه شرکت ۴ سال با همدیگه همکار بودیم و ایشون جایی بهتری کار براشون پیدا شد و از اون شرکت رفتند و جایی دیگه مشغول شدند ولی دوستی ما پا بر جا موند . چند باری با فرید مهمونی شبانه رفتیم و خب دوست دخترش را هم آورد و من دیدمش و خدایی دختر با کمالاتی بود و اسمش نسرین بود . فرید توی یه کارگاه بزرگ سر کارگر شده بود و مشغول کار بود و هم حقوق کار روز را می گرفت و هم با کارفرما حرف زده بود و به عنوان نگهبان شب ها اونجا یه شب در میان با یه نفر دیگه میخوابیدن و حقوق یه نگهبان را تقسیم میکردن و در کل براش صرفه بهتری داشت و از محل کار جدیدش راضی بود و اتاق و اسباب و شرایط کارگاه هم خوب بود و گاهی شب ها که شیفت فرید بود میرفتیم پیش هم گاهی پاسور بازی و تخته نرد و بگو بخند داشتیم و گاهی فرید ترتیب نسرین را توی اتاق نگهبانی کارگاه میداد و راه و چاه را کامل بلد بود که چیکار کنه که سوتی نده و کسی نفهمه . یه شب حال فرید خیلی بد بود زنگم زد رفتم پیشش و مشروب خورده بود و درد دل کرد و فهمیدم نسرین باهاش کات کرده و برای همیشه رفته و کار از کار گذشته . خواستم آشتی شون بدم روی مختصر شناختی که داشتم ولی موفق نشدم و نسرین حرفای بدی راجع به فرید زد و وقتی به فرید گفتم دیگه واقعی کفری شد و گفت گور پدر نسرین و بیاد آشتی هم بکنه من نمیخوامش دیگه و تمام شد رابطشون . بعد یه ماه یه شب رفتم پیش فرید و درد دل کرد و گفت تنهام و دنبال دوست جدید پایه هستم . وسط حرفا چند تا فحش هم به نسرین داد . گفتم تا حال میداد خوب بود الان بد شد و خندیدم . گفت میداد و بازم اگه کسی زرنگ باشه میکنتش و رسیدیم به این حرف که من اجازه دارم با نسرین وارد رابطه بشم و فرید ناراحت نمیشه؟ فرید گفت داداش نوش جونت اگه موفق شدی مخش را زدی و حالتو کردی خبر خوشی هات را دوست داشتی بهم بده . از همون شب با نسرین پیامکی و چتی شروع کردم به آشنایی بیشتر و حدودا طی ۲ ماه باهاش اوکی شدم . بازم گفتم به فرید بگم یهو روزی بفهمه ناراحت نشه . فرید گفت بکنش و نوش جونت و من مگه حسود هستم ؟ یا کم و کاستی برای من داره تو باهاش باشی ؟ و خب منو نسرین اوکی شدیم باهمدیگه و مرتب حال میکردیم و دوست و پایه هم شدیم همه جوره و گاهی فرید میپرسید هنوز با همدیگه هستین؟ و
منم میگفتم آره و سری به نشان حسرت یا تایید تکون میداد و متوجه میشدم دلش پیش نسرین گیره و هنوز دلش میخوادش ولی غرورش اجازه نمیده که بگه بهم . یه شب بهم گفت تو به چیزی که میخواستی رسیدی و من هنوز تنهام و کیس خوب سراغ داری معرفی کن دوست بشیم و من سه چهارتا معرفی کردم و فرید رفت محل کارشون یا تلفن زد ولی موفق نشد که با هیچ کدوم ارتباط دوستی پیدا کنه . باز یه شب رفتم پیش فرید و خیلی داغون بود از همه لحاظ و گفت کیس واسه من دیگه سراغ نداری؟ گفتم بخدا همه را گفتم بهت و به شوخی گفتم فقط عمه مم مونده که شماره و ادرس بدم و بری ببینی . شوخی شوخی گفت شماره ش را بده . من چند تا عمه دارم و عمه آخری من ۷ سالی از من بزرگتر هست و ساکن یه شهر های نزدیک محل سکونت ما هست که نیم ساعتی با ما فاصله داره محل سکونتشون و شوخی شوخی عکس پروفایل عمه اکرم منو دید توی گوشی و گفت عجب نازه و خوشگله و تو‌بزار ببینم من با عمه ت میتونم دوست بشم و شوخی شوخی شماره ش را هم گرفت و بهش گفتم فرید اگه شر شد روی من حساب نکن و کار به دادگاه و شکایت رسید خودت باید بری جواب بدی و فرید گفت نه زیاد پیگیر نمیشم و اگه راه نداد اینم مثل بقیه بی خیالش میشم . سه هفته بعد فرید بهم گفت اجازه هست با عمه خانمت برم سر قرار ؟ فکر کردم شوخی میکنه . رفتم پیشش و چت ها را دیدم و گفت چطوری عمه اکرم را آروم آروم آورده توی راه و مخش را زده . هم تعجب کردم هم هنگ کردم هم موندم چی بگم . گفتم رفتی قرار گرفتنت زنگ من نزنی شرف منو‌ ببری و بگی شوخی بود و دوربین مخفی بود و ادا بود و… هر جوری شد خودت کردی و پای خودت . فرید گفت حتی عمه ت داد و کردم پای خودم ؟ و خندید . گفتم اگه داد که پای خودش و دلش خواسته بده و من چیکارش کنم و به من چه و خندیدم . آخر شب فرید پیام داد با عمه جونت رفیق فاب شدم دلت بسوزه . باور نکردم و توی واتس آپ عکسهای عمه اکرم را فرستاد برام و دیدم بله عکس خود عمه اکرم هست و عکسهای مجالس خصوصی را هم بدون حجاب براش فرستاده و به فرید اعتماد کرده . خواستم حرفی بزنم حرکتی بکنم ولی دیدم دردسر برای خودمم درست میشه و گندش بیشتر بلند میشه . ۴روز بعد فرید گفت کار عمه ت را ساختم . اول باور نکردم و رفتم پیشش و سیر تا پیاز ماجرا را برام تعریف کرد و حتی چت های بعدش را هم نشون من داد و دیدم عمه اکرم خودش خیلی ابراز لذت کرده و بهش فاز داده و یه جورایی اوکی برای ادامه داده . اولش برام غیر قابل باور و غیر قابل هضم بود . بعد توی شوک فکری بودم . بعد از خودم و فرید بشدت دلخور شدم و توی افکارم با عمه اکرم جنگیدم که چرا به این راحتی راه داده به فرید و بعد دو هفته یه جورایی قبول کردم مقصر من هستم فرید هست عمه اکرم هست و همگی مقصریم ولی کاری بود که انجام شده بود . توی اون مدت که من درگیری ذهنی با خودم داشتم دو بار دیگه فرید عمه اکرم را حالش آورده بود و بهم گفت که مرسی از اینکه بهترین کیس را بهم معرفی کردی و خودش همه جوره هم مراقبه هم تشنه حال هست هم کارش را استاده و لذت زیادی دوتایی میبریم و این خوشی را بخاطر لطف تو داریم .عمه اکرم هم متاهل هست هم یه بچه داره هم‌ یه جایی نیمه وقت مشغول بکار هست . خودمم توی این اتفاق غافلگیر شده بودم . فرید از لذت با عمه اکرم میگفت و دل منو هم برده بود . حتی میگفت از نسرین خیلی بهتره و این دیگه بدجور منو برانگیخته میکرد که صحت حرفای فرید را بیشتر بررسی کنم . یه شب چتی نوشتم فرید کی قراره باز دوباره سکس کنین با عمه اکرم با همدیگه؟‌گفت چطور مگه ؟‌ گفتم میخواستم اگه میشه یه کوچولو فیلم بگیری و ببینم . نوشت شرمنده نمیشه فیلم گرفت و ناراحتی درست میشه و سند مدرکی درست میشه بر علیه خودم . گفتم بدون صورت فقط گردن به پایین را ببینم . گفت حالا ببینم چی میشه . هفته بعد فرید پیام داد که چیزی که گفتی را اوکی کردم فقط دوس داشتی بیا ببین روی گوشی خودم که میخوام پاکش کنم . شب رفتم پیش فرید کارگاه و گوشی را روشن کرد و فیلم حدود ۳ دقیقه ای از لحظه ای که عمه اکرم را حالت داگی کوسش را میکرد نشونم داد و دلم را جوری برد که توصیفش غیر ممکنه و واقعی حس کردم حقیقت را فرید میگفت که عمه اکرم از نسرین یه سر و گردن بالاتر و بهتره . کون بزرگ‌ عمه و لبه های تپلی گوشتی کوس کلوچه ای عمه اکرم و حالی که میداد و حرفایی که توی فیلم میزد و توی حس بود و منو‌ جوری تحریک کرد که قسم بخورم بالای ۵ بار فیلم را پشت سر هم دیدم و هر دفه که از اول برمیگشتم و می دیدم انگار دفعه اول بود . صدای ناله هاش و آب کوسش که مالیده بود به کیر فرید توی فیلم و مشخص بود چقدر هات هست و سوراخ کون بزرگش که مشخص بود رابطه مقعدی داشته قبلا و التماسی که میکرد برای جر خوردن و اینکه با دست خودش لای کونش را باز میکرد تا کیر فرید راحتر تا ته بره توش و کاراش و بدنش که توی اون ۳ دقیقه دیدم داشت منو دیونه میکرد . یهو فرید گفت کافیه شارژ باتری گوشی منو تموم کردی و خودت ببین من جلوت پاکش میکنم و نیای باز بگی بده ببینم فیلم را و اینم تو عالم رفاقت خواستم دلت را نشکنم . من اونشب تا صبح شق درد گرفتم .‌حتی خوابم نمیبرد . واقعی عمه اکرم بدن و هیکل محشری داشت . یکماه روی مخ فرید رفتم تا قرار شد عمه اکرم را که آورد کارگاه قبلش به من بگه و من بتونم از بیرون پنجره اتاق با برنامه قبلی حال کردن عمه اکرم و فرید را ببینم . بالاخره فرید قبول کرد و گفت چه تاریخی قرار سکس توی نگهبانی کارگاه دارن . غروب یه روز دوشنبه که قرار بود فرید باز عمه اکرم را بکنتش و هوا تازه تاریک شده بود خودم رسوندم کارگاه محل کار فرید و ماشین را با فاصله از کارگاه پارک کردم و پیاده رفتم توی کارگاه پیش فرید .هوا خوب بود و پنجره اتاق نگهبانی که توری داشت برای تبادل هوا باز بود . فرید گفت بهم تا نیم ساعت دیگه اکرم میرسه اینجا و با هم طاقچه پشت شیشه اتاق را پر وسیله و گلدون و فلکس چایی و اسباب کردیم جوری که از وسط اون وسایل یه روزنه باشه که من بتونم داخل اتاق را ببینم و چون بیرون تاریک هست و داخل روشن هست و چیزی بیرون مشخص نباشه . قرار بود با احتیاط و یواشکی داخل اتاقی که قرار بود عمه اکرم باز پاهاش بالا بره را ببینم . دل تو دلم نبود . هیجان استرس و انواع فکر مثبت و منفی توی ذهنم بود که فرید گفت اکرم ۱۰دقیقه دیگه اکرم با تاکسی میرسه نزدیک اینجا و باید برم بیارمش جوری که کسی متوجه نشه و تو برو توی محوطه توی تاریکی بشین پشت اتاق نگهبانی تا ما بیایم . بعدم گفت گوشی موبایلت را خاموش کن و بده . گفتم چرا؟ گفت محض احتیاط . گفتم فرید بهم اعتماد نداری؟ گفت اعتماد نداشتم اینجا نبودی و فقط محض احتیاط بده گوشی موبایلت را و منم دادم بهش و گفت ببخشین ناراحت نشو و رفت در کارگاه را باز کرد و رفت دنبال عمه اکرم که بیارتش توی کارگاه و منم منتظر شدم توی محوطه پشت اتاق نگهبانی . وقتی اومدن و صدای حرف زدن عمه اکرم را شنیدم دلم هوری ریخت . از بگو بخند هاش مشخص بود حسابی دلش رفته از اینکه تاکسی گرفته نیم ساعت فاصله را اومده که کوس بده معلوم بود خیلی مزه کرده بهش و وقتی رفتن اتاق نگهبانی منم پشت پنجره به حالتی که قبلا تنظیم کرده بودیم با فرید و وسایل را چیده بودیم که یهو منو پشت پنجره توی تاریکی و روشنایی عمه اکرم نبینه . عمه اکرم یه مانتوی زرد جلو باز پوشیده بود با شلوار جین که پاچه هاش کوتاه بودن و یه روسری سبز روشن روی سرش بود . وقتی رسیدن اتاق منم کشیک میدادم تا شروع کنن . حدود ده دقیقه گفتن و خندیدن و لب و بوس بهم دادن و خاطره و تعارف و عذر خواهی بخاطر شرایط و… که فرید بلند شد و سریع پتو را انداخت کف اتاق نگهبانی روی قالی و شروع کرد وسایل حال کردن مثل دستمال کاغذی و متکا را کنارش گذاشتن و عمه اکرم هم روسری را برداشت و آویزون کرد به گیره لباسی
که به دیوار بود و شروع کرد اول مانتو را در آورد و تاپ زیرش که مشکی بود را هم درآورد و شلوار جین را هم با زحمت از رون و کپل و کون بزرگش در آورد و اویزون کرد و فقط شورت و سوتین مشکی تنش بود و فرید هم که پیراهن و شلوار و زیرپوش را در آورد و فقط شورت تنش بود و همونجور ایستاده همو بغل کردن . بدن فرید لاغر و سبزه و پر مو بود و بدن عمه اکرم سفید و تپل و بدون مو و شروع کردن به لب و مالش همدیگه و قشنگ مشخص بود عمه اکرم توی راه که میومده توی ذهنش حسابی آماده شد و الان منتظره تا کیر بره توی کوسش و دل تو دلش نیست . دست کردن شورت همدیگه ایستاده و حین لب دادن واسه هم مالیدن و عمه اکرم گاهی آهی میکشید و انگار نفس کم آورده و شورت فرید را در آورد و نشست جلوی فربد و شروع کرد به خوردن کیر فرید که فکر مشخص بود حواسش پیش منم هست که پشت پنجره داشتم نگاه میکردم و گاهی که عمه متوجه نبود بسمت پنجره نگاه میکرد . بخاطر استرس کیر فرید شق شق نمیشد و مرتب عمه اکرم میگفت فرید جون پس شقش کن برام و فرید سعی میکرد و تمرکز میگرفت ولی حواسش پیش من بود فکر میکنم و کیرش شق شق نمیشد . .فرید به عمه گفت اکرم جون پا شو و بزار شورتت را در بیارم و عمه که پا شد و ایستاد فرید نشست و شورت عمه را در آورد و به همون حالت ایستاده چند تا بوس زد به کوس عمه اکرم و گفت چه نازه و خوردنی و خوش به سعادت شوهرت و عمه را خوابوندش روی پتو و پاهاش را بالا گرفت و شروع کرد به لای کوس قلمبه عمه را بوس کردن و لیس زدن و عمه هم با دو تا دستش ممه های گنده و بزرگش را نگه میداشت و ناله میکرد و میگفت یواش خواهش میکنم من اینجوری زود حالم میاد و سعی میکرد کمرش را تکون بده تا کمتر قلقلک بشه چوچولش به خاطر لیس های فرید و پاهاش را تنگ کنه تا فرید نتونه محکم لیس بزنه و زود ارضا ش کنه و فرید هم کون عمه را زبون میزد و انگشت میکرد و گفت آب کیرم را این دفعه هم توش میریزم خوشگله و عمه هم جون جون میکرد . عمه واقعی حال میکرد و از حرفا و حرکاتش مشخص بود که خیلی اینکارا دوست داره و سعی میکرد لذتش را ببره . بالاخره پوزیشن عوض کردن و عمه و فرید 69 شدن روی هم دیگه و حسابی از همدیگه را خوردن .‌ صدای ملچ ملوچ شون واقعی بود و گاهی عمه کمرش را تکون میداد تا یهویی ارضا نشه و فرید هم دوتا سوراخ عمه را هم خورد هم انگشت کرد و آماده کرد . عمه اکرم را جوری به حالت داگی تنظیم کرد که من بهتر ببینم کیر سیاه و نازک و دراز فرید چطوری میره تا خایه هاش توی کوس عمه اکرم و محکم میکردش و عمه هم سعی میکرد با دستاش باز تر کنه لای قمبل هاش را از همدیگه تا بتونه تمام کیر فرید را ببلعه و لذت ببره ‌ . حدود نیم ساعتی همه پوزیشنی که عمه خواست و فرید دوست داشت با همدیگه سکس کردن و حتی عمه گفت ایستاده دوسدارم و ایستاد و خم شد و فرید هم جرش داد و بیرحمانه کردش . آخر کار بود و عمه به فرید میگفت خواهش میکنم بکن منو‌ تا حالم بیاد و فرید هم عمه را به کمر خوابوند و پاهاش را بالا گرفت و کمر میزد توی کوس عمه اکرم و‌ اونم پاهاش بالا و باز و دست فرید همزمان واسش چوچولش را مالوند تا یهویی صدای بلند عمه که وای وای وای یواش یواش اخ اخ آی وای جر خوردم‌ پاره شدم و همراه حرکات کمرش که سعی میکرد بچرخونتش و پاهاش را ببنده تا فرید نتونه ادامه بده کمر زدن را و آب عمه اکرم‌ با نهایت لذت اومد و نوبت فرید شد که قول کون را گرفته بود قبلا از عمه و پا شد یه کوچولو وازلین از قوطی برداشت و سوراخ کون عمه را همین جوری که قمبل کرده بود و داشت از فرید خواهش میکرد یواش یواش بکنه کونش و میگفت خیلی وقته از کون ندادم تنگ شده و درد داره و فرید هم گذاشت سر کیرش را به سوراخ کون عمه و فشار داد و راحت فرو کرد و عمه فقط یه آی کوچولو گفت و شروع کرد به کون دادن و پاهاش را بازتر گذاشتن توی همون حالت داگی که کون میداد و کمرش را قوس داده بود تا راحت کیر فرید تا تهش بره توش و سعی میکرد برگرده ببینه یا از اون زیر و بین دوتا پاش ببینه و لذت ببره و سعی کرد با دست راستش از بین پاهاش دست بزنه به تخمای فرید و بمالتشون تا فرید هم لذت بیشتری ببره و میگفت فرید دوست داشتی زنت بودم و هر شب منو میکردی؟‌ و… فرید هم چند تا تکون محکم داد و گفت آرزوی منه زنی مثل تو داشتم و کاش زنم بودی و قربون صدقه عمه میرفت . من چون پنجره باز بود و صدایی اگه از من در میومد اونا میشنیدن فقط توی دلم اه میکشیدم و حتی نمیشد بلند یه نفس بکشم . بالاخره فرید آبش را توی کون سفید و گنده عمه اکرم تا قطره آخرش ریخت و خوابید روش و کلی ماچ بازی کردن باز و بعد تمیز کردن و دسشویی رفتن قرار گذاشتن توی هفته بعدی وقتی شرایط اوکی بود باز حال کنن . بعد عمه پوشید و فرید اونا رسوند به اولین تاکسی تلفنی و فرستادمش خونه و برگشت پیش من و گوشی منو داد و گفت بازم شرمنده و ببخشین و کلی حرفا زدیم با هم و قرار هایی گذاشتیم که مجال اگر بشه مینویسم براتون .

نوشته: علی


👍 7
👎 17
56901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

942125
2023-08-14 00:29:03 +0330 +0330

کیرمان به دهانت که راز را بازگو کردی نخوندم کونت می گزارم کونی کس ندیده با ارواح زندگان و مردگانت بر درت گزاریم.

1 ❤️

942134
2023-08-14 00:39:51 +0330 +0330

کص ننتتتتتت

1 ❤️

942148
2023-08-14 01:06:40 +0330 +0330

علی جان کیر بچه های شهوانی حواله ات بادا عمه جنده

0 ❤️

942152
2023-08-14 01:13:52 +0330 +0330

اولا دوست دخترتو ازت گرفته عقده مانده رو دلت کسی پیدا نکردی جز عمش راست یا دروغ بهرحال.دوما اصلا راست کوس کشی برا عمه اینقد عجز و التماس نمیخواد که باور بکنن کوس کشی دیگه افتخار کن

0 ❤️

942173
2023-08-14 03:04:10 +0330 +0330

به مقدسات سوگند یاد میکنی که داستان کص دادن عمه ات حقیقت دارد شرم بر تو باد ای بی خرد 😂

1 ❤️

942180
2023-08-14 03:38:06 +0330 +0330

میگه گفتی …باور کردم…اصرار کردی …شک کردم … قسم خوردی …فهمیدم دروغ میگی … حالا این مثال اینجا گفتنش لازم بود که عرض کردم .

2 ❤️

942200
2023-08-14 05:47:56 +0330 +0330

چون آب عمت آمد به فرید بگو قرص ضد حاملگی بخوره یهو حامله نشه

0 ❤️

942232
2023-08-14 09:10:53 +0330 +0330

علی کونی من فریدم.انقداصرار کردی جلوی خودت عمت رو بکنم تابیای اینجا بنویسی؟؟؟؟؟

1 ❤️

942335
2023-08-14 22:47:32 +0330 +0330

چه هیجان انگیز

0 ❤️

942490
2023-08-15 22:25:07 +0330 +0330

خوش بحال فرید خداشانس بده

0 ❤️

946084
2023-09-06 18:23:03 +0330 +0330

عمتو بیار منم بکنمش حیفه همچین کوسی رو توی اتاق نگهبانی روی پتوی پلنگی بکنن
بیار ببرمش روی تخت فنری بکنمش یک تلمبه من بزنم دوتا تشک بزنه

0 ❤️




آخرین بازدیدها