آشنایی با دختر شیرازی

1401/06/17

من جوادم و این خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم برای حدود دوازده سال پیش هستش.
زمانی که تازه رفته بودم دانشگاه. اون موقع هجده سالم بود و زیاد با دخترا قبلش ارتباط نداشتم.
قضیه از اونجایی شروع شد که بین ترم یک و دو بود با بچه ها قرار گذاشتیم یه سفر بریم کیش.
اولش همه اوکی دادن و تعداد زیاد بود تا موقعی که پای عمل اومد وسط هر کی یه بهونه ای گرفت و پیچید و فقط چهار نفر موندیم. گفتیم کون لق بقیه. چهار نفری میریم عشق و حال.
خلاصه سفرمون شروع شد که شب اول قرار شد بریم اسکله دوچرخه اجاره کنیم و یه دوری بزنیم. تو مسیر مخصوص دوچرخه مشغول دور زدن بودیم که با دو تا دختر دیگه که دوچرخه سوار بودن هم مسیر شدیم و صحبت رو با اونا شروع کردیم. اونا گفتن از شیراز اومده بودن. یکیشون که من خیلی ازش خوشم اومد اسمش پریا بود و همراه خانواده اومده بود و اون یکی دختر هم نازیلا دختر خاله پریا بود. از همون اول خیلی پریا جذبم کرد. با اینکه قیافه خیلی خوشگلی نداشت ولی کمر باریکی داشت که بزرگی کونش رو بیشتر نمایان میکرد. یه چرخی باهاشون زدیم و رفتیم شام خوردیم.
فردا صبح برنامه غواصی گذاشتیم با بچه ها و اونا هم گفتن باید پیش خانواده بمونن و عصرش دوباره همون اسکله باهاشون قرار گذاشتیم. قرار شد دو تا از بچه ها بمونن قهوه خونه اسکله ، قلیون بکشن و من و پریا و ساسان و نازیلا بریم دوچرخه سواری.
از قبلش هم با ساسان هماهنگ کرده بودم که مسیرمون رو جدا بکنیم که بتونیم اگه شد حرکتی بزنیم.
حدود چهل و پنج دقیقه که دوچرخه سواری کردیم هوا هم تاریک شده بود. به یه قسمتی از ساحل رسیدیم که سنگ های بزرگی داشت و به پریا پیشنهاد دادم بریم رو سنگها بشینیم و دریا رو ببینیم.
نشستیم کنار هم و دل و زدم به دریا و دست انداختم رو شونه هاش و اوردمش تو بغل خودم. احساس کردم نفسش تند تر شد ولی چیزی نگفت. خودم هم تا حالا همچین کاری نکرده بودم و میترسیدم که یهو ناراحت بشه یا جیغ و داد کنه. دیدم چیزی نگفت و شروع کردیم صحبت کردن.
گفتش که دانشگاه علمی کاربردی قبول شده و داره میاد دو هفته دیگه تهران بمونه.
در حین صحبت کردن بودیم که چشم تو چشم شدیم و ناخوداگاه صورتمون رو نزدیک هم اوردیم و شروع کردیم لب گرفتن. برای من که قبل از این خیلی دوست دختر نداشتم خیلی حس خوبی بود و داشتیم دیوانه وار لب همو میخوردیم. در همین حین دستم رو از کمرش اوردم پایین تر و رسوندم روی کونش و شروع کردم مالیدن کونش و اونم از روی شلوار کیر شق شده منو داشت میمالید.
چند دقیقه ای در این حالت بودیم که صدای یه گروه دوچرخه سوار رو شنیدیم که دارن نزدیک میشن. به ناچار برگشتیم سمت اسکله و پیش بقیه رفتیم.
شب تو هتل ساسان تعریف میکرد که اونم با نازیلا رفته بودن یه گوشه ای خلوت کرده بودن و نازیلا از زندگیش برای اون گفته بوده که یه مدت معتاد به ترامادول شده بود و داشته زندگیش خراب میشده که بردن ترکش دادن. البته نازیلا چهار سال بزرگتر از پریا بود.
خلاصه یک روز دیگه هم گذشت و ما تو این سفر نشد حرکتی بزنیم و برگشتیم تهران. تو این دو هفته با پریا همش در ارتباط بودم و بیشتر با هم اس ام اس میدادیم و تا حد زیادی یخمون آب شده بود. که گفت سه شنبه میاد تهران که بره دانشگاه ثبت نام بکنه و منم گفتم که میرم دنبالش.
از قبل با هم هماهنگ کرده بودیم که بریم کارای ثبت نام و خوابگاهش رو بکنیم و بعد هم بریم خونه ما مشغول بشیم.
رفتم ترمینال آرژانتین دنبالش که این صحنه هیچوقت از جلو چشام نمیره. دیدم یه رژ نارنجی زده و یه مانتو جذب نارنجی پوشیده که خیلی سکسی شده بود. از پله های اتوبوس اومد پایین و بغلش کردم و وسایلش رو ورداشتیم رفتیم خوابگاه. من دم در موندم اون رفت کارای ثبت نام رو انجام داد و رفتیم کارای ثبت نام دانشگاهش رو هم انجام داد. ساعت حدود ۱۱ بود که گفتم بریم خونه ما. رفتیم دم خونه که دیدم ماشین مامانم تو پارکینگه. فهمیدم مامانم اون روز مرخصی بوده و خونه خالی نیست. خیلی حالم گرفته شد. گفتم نمیشه الان بریم و رفتیم سمت فرحزاد یه سفره خونه و یه قلیون گرفتیم. سفره خونه خلوت بود و یکم اونجا لب از هم گرفتیم و دست میکردم از زیر مانتو کونشو میمالیدم. حال جفتمون خیلی خراب بود. گفتم میخوای برسونمت خوابگاه یکم استراحت بکن تا فردا مکان جور بشه همدیگه رو ببینیم. سوار ماشین شدیم که گفت میخوای برو یه جای خلوت تا واست ساک بزنم حالت خیلی خرابه. رفتیم یه کوچه خلوت و دکمه و زیپ شلوارمو کشید پایین. کیرم زیاد دراز نیست و معمولیه ولی کلفتی خوبی داره. سرش رو گذاشت رو پامو شروع کرد زبون زدن سر کیرم. اروم کیرمو کرد تو دهنش و با تمام توان میک میزد. تو حال خودم نبودم و انگار داشتم رو ابرا پرواز میکردم. خیلی حرفه ای ساک میزد. سرعتش رو بیشتر کرده بود و کل کیرمو تا تخمام میکرد تو دهنش. لباش رو سفت میکرد و در میورد. تو همین حال بودم که تو آینه دیدم ماشین گشت داره میاد. سریع بهش گفتم و شلوارمو کشیدم بالا و اونم رفت پایین قايم شد و حرکت کردیم. یه پنج دقیقه دور زدیم که دوباره گفتش بیا بریم همونجا واست ساک بزنم و ارضات کنم. رفتیم و دوباره شروع کرد به ساک زدن. عالی میخورد. داشت همه وجودمو از کیرم میکشید بیرون. دو سه دقیقه گذشته بود که تو آینه دیدم موتور گشت داره میاد. تا اومدم بهش بگم که پلیس اومده کار از کار گذشته بود و پلیس امنیت اومد. چشمتون روز بد نبینه که کل ماشین رو گشتن و مدارک رو چک کردن و آخر هم کل مدارک ماشین رو گرفتن و گفتن باید ماشین رو ببری پارکینگ بخوابونی و بیای مدارکت رو بگیری. خیلی حالمون گرفته شد. بردم رسوندمش خوابگاه و تا شب انقدر که حالم گرفته بود با هم صحبت نکردیم.
فردا صبح بهش زنگ زدم و قرار شد برم دنبالش و بیارمش خونه. آوردمش خونه و خیلی هیجان زده بودم. قرار بود چیزی که نزدیک سه هفته منتظرش بودم به وقوع بپیونده. بدون معطلی بردمش اتاقمو خودم رو تخت دراز کشیدم. اونم سریع مانتشو دراورد و اومد کنار من خوابید. اول بغلش کردم و شروع کردیم لب گرفتن و در همین حین شلوارمو در آورد و رفتش پایین. کیرمو گرفت و شروع کرد به ساک زدن. مثل قحطی زده ها کیرمو میخورد. با سرعت بالا و ولع خاصی از بالا تا پایین رو زبون میکشید و کلش رو میکرد تو دهنش. چهار پنج دقیقه ای گذشت که دیدم آبم داره میاد. بهش گفتم ادامه نده که آبم داره میاد. ولی گوشش بدهکار نبود. اومدم پاشم که با دستش هلم داد رو تخت و نذاشت پاشم و منم دیگه نتونستم بیشتر از این دووم بیارم و کل آبم پاشید تو دهنش و یکمش هم ریخت روی شکمم. احساس میکردم هر چی آب تو بدنم بود رو کشیده بیرون. اونم همون حالت پایین مونده بود و کیرم هنوز تو دهنش بود تا چند دقیقه بعد که کیرم کوچیک شد و جعبه دستمال رو بهش دادم صورتش و شکم منو تمیز کرد و یه لبخندی زد و پرسید چطور بود عزیزم؟ منم دیدم لبش و دهنش هنوز پر آب کیر هست و نتونستم ازش لب بگیرم و پیشونیش رو بوس کردم و گفتم که عالی بود ولی دوس داشتم میکردمت که گفت عجله نکن بزار نهار بخوریم و خودتو تقویت کنی بعد نهار هر چقد خواستی بهت میدم. زنگ زدم نهار از بیرون اوردن و شروع کردیم نهار خوردن و تلویزیون تماشا کردن که ساعت حدود یک بود. گفتم میخوای بریم اتاق یکم چرت بزنیم. رفتیم اتاق و دراز کشیدیم که دیدم زیر ملافه داره لباساش رو در میاره. لمس بدنش برام فوق العاده لذت بخش بود. شروع کردم به نوازش بدنش. از پشت گردنش دست میکشیدم و پشتش رو نوازش میکردم و تا بالای کونش ادامه میدادم. صدای تند تر شدن نفس هاش و ضربان قلبش اتاق رو پر کرده بود. دستمو رسوندم لای پاش و اومدم کسشو که کلی خیس شده بود بمالم که در گوشم گفت حواست باشه که پردم آسیب نبینه و من دخترم. با دقت شروع کردم مالیدن چوچولش و با دست دیگم هم سینه هاشو میمالیدم و که هی لرزش بدنش بیشتر میشد. منم که کیرم کامل راست کرده بود و گذاشتم روی کسشو شروع کردم با کیرم چوچولش رو مالیدن. چند دقیقه ای تو این وضعیت بودیم که دیدم لرزش بدنش زیاد شد و یه آهی کشید که فهمیدم ارضا شده. بغلش کردم و داشتم ازش لب میگرفتم که یهو به فکر کردن کونش افتادم. چرخوندمش به پشت و لمبرهای کونشو از هم باز کردم. دیدم سوراخش خیلی تنگه و معلومه تا حالا کون نداده. یه تف انداختم رو سوراخ کونشو سر کیرمو گذاشتم روش و شروع کردم جلو عقب کردن. بعد از چند دقیقه تلاش بالاخره سر کیرم رفت داخل کونش و یهو زد زیر گریه و گفت خیلی درد دارم و دارم میسوزم. اون لحظه انقدر دوسش داشتم که کیرمو کشیدم بیرون و ادامه ندادم. پاهاش رو گفتم جفت کرد و کیرم گذاشتم لای لمبراش و با لاپایی آبمو اوردم و ریختم روی کونش. چه صحنه دلچسبی شده بود دیدن آب کیرم روی کون درشت اون. این شروع آشنایی من با پریا بود و نزدیک دو سال با هم مثل زن و شوهر بودیم و کلی خاطرات شیرین و در کنار هم تجربه کردیم. بی خود نیست که انقدر میگن دخترای شیرازی جذاب هستن. ببخشید خیلی طولانی شد اگر دوست داشتین تو نظرات بگین خاطرات دیگه مثل زدن پردش و یا خاطره مسافرت و پیک نیک و … براتون تعریف کنم.

نوشته: جواد آنجلو


👍 11
👎 5
36301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

894223
2022-09-08 02:22:45 +0430 +0430

کصشر خوبی تلاوت کردی

0 ❤️

894236
2022-09-08 02:58:13 +0430 +0430

گشت اومد و شما رو در حال سکس گرفت بعد ماشین رو توقیف کرد و شما رفتی خانوم رو رسوندی خوابگاه؟؟؟!!!
منم یه بار موقع سرقت مسلحانه از بانک گرفتن و همونجا ازم تعهد کتبی گرفتن که دیگه از بانک دزدی نکنم و اسلحه رو هم ضبط کردن و گفتن برو خونه.نامردا مجبورم کردن قبل رفتن آدامسم رو بندازم سطل آشغال!!!


894244
2022-09-08 03:07:27 +0430 +0430

یکی میشه توضیح بده لمبر چیه ؟ 😂

0 ❤️

894254
2022-09-08 04:02:37 +0430 +0430

احتمالا گشت ارشاد پاریس بوده حواست نیست خاطراتت قاطی شده فکر کردی اطراف تهرانی

0 ❤️

894270
2022-09-08 06:03:41 +0430 +0430

ماشین چکار کردی؟رفتی از پارکینگ دربیاری یانه؟؟راستی دمشون‌گرم‌که فقط ماشین گفتن ببر بخابون و خودتون نبردن پاسگاه.تازه ماشینم نبردن‌گفتن خودت ببر.گشت ارشاد قبلنا با موتور میومد؟اصن مگه ۱۲ سال پیش گشت ارشاد بود؟؟چه سولای مسخره ایی تو ذهن ادم میاد بمنچه اخه 😂😂😂

2 ❤️

894298
2022-09-08 14:20:01 +0430 +0430

خوب بود. ولی هیچ دانشگاهی اینجوری سریع ثبتنام نمیکنه

0 ❤️

894317
2022-09-08 17:38:52 +0430 +0430

افرین که گریه کرد دیگه کونشو نگاییدی

2 ❤️

894341
2022-09-09 01:21:36 +0430 +0430

گشت گرفتتون ولی فقط ماشین برد و گفت برید بسلامت😂😂
تا خونتون نزارن که ول نمیکنن🤣🤣🤣

0 ❤️

894366
2022-09-09 02:40:00 +0430 +0430

ماشین رو برد پارکینگ از خودتم تعهد گرفت که دیگه شیطونی نکن آفرین پسر خوب به گلنار سلام برسون

0 ❤️

894414
2022-09-09 09:48:56 +0430 +0430

توهم همینه دیگه

اگه گشت بگیره دهنتو میگاد نه اینکه ماشینو توقیف کنه

این قسمت رو حذف میکردی از حجم تخیلاتت چیزی کم نمیشد

0 ❤️




آخرین بازدیدها